ایران - غرب؛ خوش‌بین یا بدبین؟

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

الف. دور دوم مذاکره جمهوری اسلامی و غرب (5+1) در مورد موضوع انرژی هسته‌ای، حدود 5 هفته‌ی دیگر در بغداد آغاز خواهد شد. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هدف از مذاکرات را “دست‌یابی به راه‌حلی فراگیر و مبتنی بر مذاکره” اعلام کرده که بتواند “اعتماد بین‌المللی”به ماهیت برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را بازگرداند. او گفته ما می‌‌خواستیم بدانیم آیا تهران برای ادامه‌ی روند مذاکره، و کوشش پیوسته جدی است یا نه.

یک دیپلمات به گاردین گفته که سخنان جلیلی، “طولانی” و “تبلیغاتی” نبوده بلکه “آرام و سازنده” به‌نظر رسیده است. و یک منبع دیپلماتیک دیگر نیز به گاردین گفته که “تمامی شواهد نشانگر آن بود که ایرانی‌ها می‌خواهند جدی و سازنده باشند.”

ب. هفته‌ی پیش، نگارنده در مکتوبی در همین سایت (با عنوان ایران-آمریکا؛ کدام اعتماد)، به همان عنصری اشاره کرد که کاترین اشتون به صراحت از آن سخن گفته است: “اعتماد”.

در آن یادداشت تاکید شد که غرب مصمم است که صاحبان قدرت را در جمهوری اسلامی به تغییر روش‌ها و سیاست‌های اساسی‌شان وادار کند. پا گذاشتن در مدار تحریم‌ها (که تا سقف شخصیت‌های حقیقی نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی و منصوب وی، و تحریم بانک مرکزی پیش رفته است)، تصمیمی یک‌باره و بی پیش‌بینی نبوده است. این‌چنین در مورد چشم‌انداز مطلوب غرب، به دشواری می‌توان تردید کرد. در چنین وضعی، گفت‌وگو و مذاکره، چه میزان اهداف مطلوب طرفین را متحقق خواهد کرد؟

پاسخ به این پرسش وقتی سخت‌تر می‌شود که “عتماد” خدشه‌دار شده میان طرفین را فراموش نکنیم…

آیا واقعا کاخ سفید به سخنان رهبر جمهوری اسلامی اعتماد دارد و اعتماد می‌کند؟… با تجربه‌ای که غرب از اتلاف وقت توسط تمامیت‌خواهان نظامی-رانتی-امنیتی در ایران دارد، به چه میزان به تهران اعتماد خواهد کرد؟..

در سوی مقابل هم…با نگاهی که آکنده است از عدم اعتماد، چگونه می‌توان راهی به تعامل دیپلماتیک و صلح‌آمیز گشود؟

پ. سه روز پیش، جمعه 25 فروردین پیش از آغاز گفت‌وگوها میان تهران و غرب، یادداشت غیرمترقبه و کم‌سابقه‌ای به قلم علی اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در روزنامه “واشنگتن پست” منتشر شد. صالحی در مطلب خود تاکید کرد که “مذاکرات را باید به صورت روندی مستمر دید و نه به عنوان یک رویداد مقطعی. یک خانه در چند دقیقه به خاکستر بدل می‌شود، اما زمان زیادی برای ساخت یک خانه نیاز است. به همین طریق، اعتماد هم به سادگی و به دفعات می‌تواند از بین برود، اما اعتمادسازی زمان زیادی می‌برد.”

وزیر خارجه جمهوری اسلامی در مطلب خود در روزنامه‌ی آمریکایی، تصریح کرده بود: “اگر هدف از گفت‌و‌گوها، به‌‍جای برطرف کردن اختلافات تنها پیشگیری از تبدیل جنگ سرد به جنگ گرم باشد، سوظن‌ها ادامه خواهد یافت. اعتماد نیز به‌وجود نخواهد آمد… در مذاکرات پیشرو نیز ما امیدواریم تا همه طرف‌ها به صورتی برابر و با احترام متقابل به میز مذاکره بازگردند؛ به این معنی که همه به مذاکرات جامع و بلندمدت با هدف رفع نگرانی‌های همه طرف‌ها متعهد باشند؛ و از همه مهمتر اینکه همه‌ی طرف‌ها برای بازسازی اعتماد و اطمینان تلاش جدی داشته باشند.”

ت. “اعتماد” مهمترین کلیدواژه‌ی تداوم “گفت‌وگو” میان تهران و غرب است. جمهوری اسلامی بار دیگر درخواست “زمان” برای “مذاکراتی بلندمدت” کرده است. غرب مکرر حاکمان ایران را به “وقت‌کشی” و “زمان خریدن” در متن مذاکراتی که تاکنون داشته‌اند، متهم نموده است.

اینجا، در این مورد مشخص، دور دوم گفت‌وگوها قرار است پنج هفته‌ی دیگر پی گرفته شود.

فراموش نکنیم که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و فرانسه، خود به‌خود جایی برای تعجیل غربی‌ها نگذاشته است. در دور دوم مذاکره در بغداد، آمریکایی‌ها هنوز درگیر مقدمات انتخاب رییس جمهور بعدی هستند و فرانسوی‌ها، منتظر دور دوم.

اعلام رضایت دو طرف مذاکره کننده در پایان نشست استانبول، اثر محسوسی بر نرخ ارز و طلا و سهام در ایران داشته است. «خوش‌بینی» نسبت به روند جدید، متاثر از تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی یا ارزیابی اولیه ناظران، درهرحال پیامدهای اقتصادی خود را آفریده است.

اما آنچه اشتون در کنفرانس خبری مشترک‌اش با جلیلی گفت، قابل تأمل است. وی تاکید کرد که “در مرحله‌ی نخست، پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) مبنای اصلی کار ماست؛ دیگر اینکه به‌دنبال این هستیم که ایران به تمامی تعهدات بین‌المللی خود عمل کند؛ و سوم اینکه در فرآیند گام‌به‌گام و اقدام متقابل کار را ادامه دهیم.”

از این سه پایه، تاکید نخست موجبی برای اختلال و ناکامی مذاکره نیست. اما این مهم که “جمهوری اسلامی باید به همه‌ی تعهدات بین‌المللی خود عمل کند”، همان وجه پرمناقشه و تفسیربرداری است که چالش بر سر موضوع انرژی هسته‌ای را بدین‌ مرحله رسانده است. برداشت و خواست غرب از این “تعهدات بین‌المللی”، با تفسیر و نظر تهران، یکی نیست. چه ضرورت و دلیلی برای تغییر تفسیر و قرائت دو طرف از این مفهوم/مقوله وجود دارد؟ فشار تحریم‌های اقتصادی به چه میزان حاکمان را در جمهوری اسلامی به “نگاه”ی دیگرگونه سوق داده است؟ نگاه اقتدارگرایانه و ایدئولوژیک مسلط در حاکمیت سیاسی ایران که پشت‌گرم است به دلارهای نفتی (و سلاح‌ها و تکنولوژی خریداری شده با آن)، به کدام ضرورت، آن هم در مقطعی که قیمت نفت از بشکه‌ای 120 دلار گذشته، تغییر می‌کند؟

نکته‌ی دیگر، ملاحظه‌ی آخر اشتون (غرب) است؛ “فرآیند گام به گام و پیوسته” مورد تاکید وی، تا چه هنگام به “وقت‌کشی” و “خریدن زمان” تفسیر نخواهد شد؟ چه دلیلی دارد غرب، در تداوم مذاکره، بار دیگر (چنان که تاکنون مکرر رخ داده) جمهوری اسلامی را متهم به اقدامی جدید و پنهان‌کاری و سوء استفاده از زمان نکند؟ و در سوی مقابل، صاحبان قدرت در ایران، چه دلیل ویژه‌ای دارند که تحقیقات اتمی و تلاش‌های خود را ذیل موضوع انرژی هسته‌ای (با هر مضمون و رویکردی)، ادامه ندهند، یا چنان که غربی‌ها تمایل دارند، یک‌سره متوقف سازند؟

اینها، همان ملاحظاتی است که بار دیگر، کلیدواژه و مفهوم پراهمیت “اعتماد” را برجسته می‌سازد و به ذهن متبادر می‌کند. این‌چنین، آیا “خوش‌بینی”ها نسبت به روند گفت‌وگوها و نتیجه‌ی دور جدید مذاکره جمهوری اسلامی و غرب، جای خود را به “بدبینی” نمی‌دهد؟