ارزیابی عقلانیت درگیری ایران در یمن

فرزانه روستایی
فرزانه روستایی

از قرار معلوم امروز صبح کشتی امداد رسان جمهوری اسلامی از مسیر بین المللی راه خود را به سوی آبهای ساحلی یمن تغییر می دهد تا در مسابقه منطقه ای رو کم کنی با عربستان سعودی، تکلیف طرف ایرانی را روشن کند. کسی نمی داند آمریکا “سعودی ها” یا نیروهای ائتلاف اعراب مسیر کشتی ایرانی را سد خواهند کرد یا نه. اما در صورتی که پادشاه جدید سعودی و نیز تیم مدیران جدید در ادامه درگیری های سریالی خود با جمهوری اسلامی تصمیم بگیرند در مسیر کشتی ایرانی ماجراجویی کنند آنگاه سعودی ها در مجاورت آب های آرام خود یک جبهه دریایی را علیه ایران باز کرده اند که هزینه های حساب نشده کلانی را بر ایران تحمیل خواهد کرد.

 شکست و پیروزی هر یکی از دو طرف ایران یا عربستان در ماجرای کشتی امداد رسان منجر به بحران حیثیتی طرف مقابل خواهد شد و می تواند آغازگر دور تازه ای از درگیریهای منطقه ای ایران و سعودی ها باشد که معنای آن تحمیل هزینه های اجتناب پذیر به طرف ایرانی است که مشکل بیشتری برای اداره امور داخلی خود دارد.

اساسا سعودی ها به دلایل متعدد دچار درگیری های ساختاری داخلی و منطقه ای و حتی بین المللی هستند که موقعیت این پادشاهی را بشدت در موضع ضعف و تدافعی قرار داده است.درگیری یمن بدون اینکه ایران نقش تعیین کننده ای در آن داشته باشد خود به خود تبدیل به بحران امنیت ملی عربستان شده است. ورود نفت شل آمریکا به بازارهای جهانی و تبدیل شدن آمریکا به بزرگترین صادر کننده نفت جهان تا حدود ده سال آینده موقعیت سعودی ها را بشدت تضعیف کرده است. هر گونه توافق احتمالی بین ایران و آمریکا در جریان حل و فصل بحران هسته ای ایران ضربه دیگری به جایگاه تاریخی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه است. با این احوال “حتی یک سعودی ضعیف شده و ناتوان همواره دارای امکانات بالقوه برای تحمیل هزینه های زیادی به رقیب منطقه ای خود” یعنی ایران است.

در صورتی که یک نیروی عقلانی استراتژیک در اداره سیاست خارجی ایران وجود داشته باشد درک این نکته دشوار نخواهد بود که سعودی ها به دهها دلیل از جمله دلایل برشمرده فوق، خود به خود در مسیر سراشیبی قرار گرفته اند و اصلا نیازی به هل دادن آنها به سوی بحران بیشتر نیست. این نیروی عقلانی استراتژیک با تمرکز برحل بحران هسته ای و تنش زدایی در رابطه با آمریکا، خود به خود و بی هیچ هزینه ای مسیری را هموار کرده است که برای طرف سعودی پر از دست انداز خواهد بود.

با توجه به چیدمان فوق توجه به دو نکته اساسی برای تحلیل و حتی سازماندهی درگیری با سعودی ها اهمیت بسزایی دارد.

۱ـ همین سعودی های بحران دار، حتی در دشوار ترین شرایط داخلی و منطقه ای توانایی این را دارند که بحران های ادواری و نیز درگیری های هزینه سازی را برای ایران تدارک ببینند. مانند داعش می توانند جنگ های نیابتی در حوالی مرزهای ایران سازماندهی کننند و حتی در یک در گیری نظامی مستقیم کوتاه برتری قابل توجه تجهیزات نظامی خود را علیه ایران به نمایش بگذارند.

 

۲ـ بحران های داخلی و منطقه ای که سعودی ها درگیرآن هستند شرایطی را به ریاض تحمیل کرده که بعید نیست آنها برای هضم بحران هایی که به آن دچار شده اند نیازمند به یک درگیری کوتاه مدت خارجی، در اینجا با ایران باشند. یک پیروزی نسبی علیه ایران، مثلا در جریان سد راه کشتی تدارک رسان به یمن می تواند جبهه داخلی سعودی ها را تا حدودی آرام کند و فرصتی به ریاض بدهد تا فشارهای اجتناب ناپذیر داخلی و خارجی را بتدریج کاهش دهد.

با این حال عقلانی ترین راهکاری که در شرایط سیاسی حاضر می توان در مقابل سعودی ها اتخاذ کرد اجتناب از درگیر شدن در تنشی است که توان اقتصادی و نظامی ایران تحمل آن را ندارد.

 با توجه به اینکه اصولا حافظه تاریخی اداره کنندگان ایران فاقد توانایی یادآوری و تحلیل برخی ازمهمترین تحولات تاریخی ۳۰ سال گذشته است، مرور آمار های مربوط به خسارات و تلفات جانی جنگ ایران و عراق بسیار مفید به نظر می رسد “بخصوص که این جنگ در انتها بازنده و برنده ای نداشت” منجر به ویرانی کشور عراق و تحمیل خسارات سنگین و جبران ناپذیری به ایران شد و امروز کسی حتی زحمت دفاع از سال های جنگ را به خود نمی دهد. مرور آمار و ارقام هشت سال جنگ و کشته و مجروح شدن بهترین کادرهای ملی عبرتی است برای اینکه نباید دوباره کشور را در شرایطی قرار داد که حتی گوشه ای از این خسارات دوباره بر آن تحمیل شود.

 جنگ ایران و عراق دو برابر جنگ جهانی اول یک و نیم برابر جنگ جهانی دوم و ۳ برابر جنگ کره طول کشید.

۲۵۱هزار کشته، ۱۴۰ هزار جانباز، ۳۲۰ هزار مجروح و حدود ۴۰ هزار نفر ایرانی اسیر شدند. در جنگ ایران و

عراق صد هزار نفر مجروح شیمیائی شدند که حدودا برابر تلفات دو بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی بود.

در میان کشته شده ها ۸۵ هزار نفر بسیجی، ۴۸ هزار ارتشی، ۴۱ هزار پاسدار و ۳۶ هزار دانش آموز بود و کشته شده های زن دوران انقلاب ۱۰۲ تن ودر جریان جنگ تحمیلی ۴۷۷ تن بود.

‌ ۴۴درصد از شهدا گروه سنی ۱۶ تا ۲۰ سال بودند، ۲۱‌ درصد از گروه سنی ۲۱ تا ۲۶ سال، ۸۰‌ درصد از گروه سنی ۲۶ تا ۳۰ سال و ۱۸‌ درصد همه کشته شده های جنگ در ردیف سنی بالای ۳۰ سال بودند. با این حال هنوز دهها هزار نفر از کشته های جنگ مفقودالاثرند و فقط تلاش برای پیدا کردن رد سربازان ایرانی منجر به کشته شدن ۶۰ نفر از گروه تحقیق و تفحص شده است.

کل خسارت برآورد جنگ در ‌هشت سال بنا بر اینکه از کدام منبع نقل و بر اساس ارزش برابری دلار و ریال در چه سالی محاسبه شده باشد از ۴۳۲ تا هزار میلیارد دلار بوده که بنا بر قولی برابر با هفتاد سال بودجه ایران است و بنا بر قول دیگری، معادل کل در آمد نفتی ایران تا پایان دهه شصت.

آمار هولناک کشته ها و خساراتی که به کشور وارد شد همگی دلالت بر این دارند که بزرگترین اولویت سیاست خارجی کشوری مانند ایران، ۲۶ سال پس از جنگی که یک و نیم برابر جنگ جهانی دوم طول کشید فقط می تواند اجتناب از وارد شدن به یک تنش منطقه ای دیگر باشد؛اتخاذ هر سیاست دیگری از عقلانیت سیاسی به دور است.