اگر نه، انفجاری مهیب در جهان

نویسنده

» نظر نشنال پست درباره سیاست آمریکا در قبال ایران

جرج جوناس

مجله تایم، این هفته مطالبی را به قلم فرید زکریا نوشته است که شایان تامل است. زکریا پیشنهاد می کند: “پیش از آنکه آمریکا خود را در میانه جنگ دیگری در خاورمیانه بیابد و با “هواپیمای خود خلبان” وارد کارزار شود، باید یک گفتگوی ملی انجام شود.”

کاملا روشن است که هر کسی با این سخن، به عنوان یک حکم انتزاعی موافق است من هم ، اگر به چند دلیل دیگر نبود، با آن موافقت می کردم. اول اینکه ما در حال حاضر در حال یک گفتگوی ملی برای جنگ با ایران هستیم. در واقع از این هم فراتر رفته و به گفتگویی بین المللی تبدیل شده است. خواستار گفتگو شدن در میانه یک گفتگو کار عبثی به نظر می رسد. هر کس که متوجه نشود که در حال حاضر گفتگوی تمام عیاری در باره جنگ با ایران در آمریکا در جریان است، در واقع نمی تواند کمک قابل ملاحظه ای به این گفتگو کند.

دوم اینکه اگر قرار است به قول زکریا آمریکا با “هواپیمای خودخلبان” وارد جنگ شود، آمریکا باید این کار را قبلا هم انجام داده باشد. این صحت ندارد. در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱، آمریکا و متحدانش در مورد شروع جنگ با صدام حسین، که کشور همسایه خود کویت را اشغال کرده بود، تردید داشتند.

صدام در ۲ اوت ۱۹۹۰ کویت را اشغال کرد و نیروهای ائتلافی به رهبری آمریکا نیروهای عراق را از این کشور بیرون راندند و به اشغالی پنج ماهه پایان دادند. ما این کار را برای حفاظت از منافع غرب و تامین منابع انرژی انجام ندادیم؛ ما به راحتی می توانستیم از صدام نفت بخریم، درست همانطور که از پادشاه سعودی یا امیر کویت می خریم. ما بیشتر در فکر حفاظت از دوستان عرب خود بودیم. ما در مورد قوانین خود برای جنگ هم کاملا انتخاب شده عمل می کنیم و سعی می کنیم خسارات جانبی را به حداقل برسانیم. هر چند این برخورد در بسیاری موارد در دو جنگ خلیج فارس و جنگ افغانستان ما را فلج کرده است و تلفات ما را بالا برده است، ولی ما در هر سه جنگ پیروز شدیم. آنچه را که از دست دادیم «صلح» بعد از آن بود.

شاید بتوان در یک بحث وسیع تر گفت که ما باید از کسب و کار صدور دموکراسی دست برداریم و از دخالت در کشورهایی که سعی دارند برای خود ملتی بسازند خودداری کنیم و از مسئولیت باصطلاح اخلاقی مبارزه با رژیم های متخاصم سرباز زنیم. من از این نظر بارها دفاع کرده ام؛ وی اینجا مساله بر سر مطلب دیگری است.

ما تا سال گذشته اقدامی در خاورمیانه انجام نداده بودیم که بتوان نام آن را خلبانی خودکار گذاشت. این موضوع در سال ۲۰۱۱ زمانی اتفاق افتاد که نیروهای ناتو، در دفاع از آنچه ما “بهار عربی” نامیدیم، به دفاع از عناصر کاملا ناشناخته ای در لیبی دست زدند، بدون اینکه آنان را خصلت یابی کنیم. این هفته بعضی از همان ها، سفیر آمریکا و سه آمریکایی دیگر را در بنغازی کشتند؛ شاید به نشانه تشکر از کمک به آنها در سرنگونی معمر قذافی.

با این وجود مقصود زکریا لیبی نیست. لیبی، جنگ اوباما بود؛ آنچه مد نظر زکریا بود جنگ ها دوره بوش است: دو جنگ عراق و جنگ افغانستان. جالب است. هیچ یک از دو جنگ علیه صدام، در سال ۱۹۹۱ و در سال ۲۰۰۳، به صورت جنگی با خلبانی خودکار انجام نشد. جنگ سال ۲۰۰۱ علیه طالبان در افغانستان هم دقیقا به منظور دست یابی به القاعده صورت گرفت. ظاهرا زکریا و پیروان این طرز فکر معنی کامل “خلبانی خودکار” را نمی دانند.

شاید به نظر زکریا و سایر حامیان باراک اوباما، پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای هم تلاشی برای حفظ شرایط موجود بوده است. چرا غرب حق دارد انحصار سلاح هسته ای را در دست داشته باشد؟ اگر فرانسه حق دارد بمب اتمی داشته باشد، بدون اینکه باعث نگرانی کسی شود، چرا ایران نتواند؟ به نظر آنان مقصر اصلی لابد عدم رضایت اسرائیل است.

در این حال آمریکا خود را موظف به آرام کردن و تضمین دادن به اسرائیل می داند. بدون چنین تضمینی، اسرائیل ممکن است آنقدر نگران شود که سعی کند بمب آیت الله ها را نابود کند و دنیا را شلوغ کند. و البته همه این ها نه به دلیل اینکه ایران در حال ساختن بمب هسته است؛ بلکه به دلیل اینکه اسرایئل نمی تواند ایران هسته ای را تحمل کند.

در مقاله تایم گفته شده: “دولت اوباما در حال قانع کردن اسرائیل است تا دست به اقدامی نزند. ولی با انجام این کار آمریکا باید مراقب باشد تا خود را در مسیری اجتناب ناپذیر برای درگیری با ایران قرار ندهد.”

زکریا معتقد است حکومت دینی ایران یک ماسک دیوانگی است که بر چهره حکومتی معقول گذاشته شده است. او می نویسد: “تحریم های بین المللی و انزوای ایران اکنون در نقطه اوج خود هستند. ولی ایران تسلیم نشده است و به نظر می رسد اسرائیل هیچ گزینه دیگری را قابل قبول نمی داند.”

ظاهرا زکریا گزینه های دیگر را می پذیرد و می گوید آمریکا هم باید بپذیرد. از آنجا که گزینه ای در میانه راه داشتن و نداشتن بمب هسته ای وجود ندارد و از آنجا که ایران تسلیم نمی شود و جنگ هم غیر قابل پیش بینی است، همه باید بر روی به هنجار بودن آیت الله ها شرط بندی کنیم. در غیر این صورت دنیا شاید با یک انفجار مهیب روبرو شود.

 

منبع: نشنال پست – ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲