حماسه‌ مرد چهارفصل

نویسنده
کسری رحیمی

» شرح

نگاهی به نمایش‌نامه‌ی مردی برای تمام فصول

 

مردی برای تمام فصول قصه‌ای است اخلاقی درباره‌ی قدرت سیاسی و دفاع از اصول خود بر طبق وجدان شخصی؛ داستان وجدان در برابر مصلحت. سیمای تامس مور در این اثر با اندکی انحراف از تامس مورِ تاریخی، نماد و نشانه‌ی مردی است که در بدنه‌ی نظام استبدادی، خواهان اصلاحات اساسی در قانون و محدودیت قدرت پادشاهی است. تامس مور یک‌تنه در برابر فضای سیاسی اجتماعیِ منحط زمان خود می‌ایستد و با این‌که خود افسوس می‌خورد که «متاسفانه راهی که می‌روم به قهرمان شدن من می‌انجامد» قهرمان حماسه‌ای بی‌بدیل می‌شود که در آن قهرمانِ تراژدی نه هامارتیایی دارد که او را سر بزنگاه به زوال بکشاند و نه روئین‌تنی و ابزاری که در جنگ با هیولا او را به پیروزی برساند. تامس مور نماد قهرمانی حقیقی و آرمان‌خواه است که حاضر است در راه آرمان‌اش از همه‌چیز بگذرد اما در برابر استبداد و قدرت مطلقه‌ی ضل‌الله سر تعظیم فرود نیاورد. اهمیت مور و راز نامیرایی این چهره‌ی تاریخی/ادبی در این است که مسیر حرکت و اندیشه‌ی او، تا زمانی که حکومت، دربار، خدم و حشم و اندیشه‌ی تمامیت‌خواهی وجود دارد، چنین کسی هم می‌تواند ظهور کند. او مردی است برای تمامی فصول، برای تمامی سالیانی که جامعه‌ی بشری در تلاش است تا به سیستم حکومتی مبتنی بر مردم‌سالاری و قانون دست پیدا کند.

متن نمایش‌نامه‌ی مردی برای تمام فصول با وجود همه‌ی زیبایی‌ها و ظرافت‌های ادبی و قدرت درون‌مایه‌ی آن، به سطحی از وضوح دست می‌یابد که گستره‌ی وسیعی از مخاطبان آن را درمی‌یابند. به همین دلیل برخی آن را سطحی و کلیشه‌ای دانسته‌اند. اما قدرت‌های ادبی این نمایش‌نامه انکارشدنی نیستند. از جمله توفیق در خلق شخصیت مثبت که معمولا کار دشواری است. رابرت بولت توانسته در این نمایش‌نامه تامس مور را به صورت قهرمانی عرضه کند بزرگ، اما در حقیقت انسان. در این شخصیت می‌توان بذله‌گویی را در کنار فلسفه، شوخ‌طبعی، طنز، هم‌دلی و احتیاط یک‌جا دید. تنوع و غنای این شخصیت در گفت‌وگوها به خوبی آشکار است. گفت‌وگوهایی بذله‌گویانه، فلسفی، شوخ‌طبعانه، شاعرانه (استفاده از صور خیال و استعاره)، منطقی (استفاده از استدلال‌های متقن)، طنزامیز، دقیق یا حقیقی، هزل‌آلود، هم‌دلانه، روشن‌بینانه، نافذ، محتاط، با ثبات (مسلط بر خود و خونسرد).

تامس مور در دفاع از وجدان خویش کشته شد. به قول بولت از او خواستند «اعتقادش را به آن‌چه باور نداشت اعلام کند. او امتناع ورزید و جان بر سر این امتناع گذاشت.» تامس موری که بولت ساخته، شبیه به ادیپ و فاوست است نه «ویلی لومانِ» «مرگ دست‌فروش»ِ آرتور میلر که داستانش بر زمینه‌ی فرهنگی خاص و محدودی اساسا آشنا با ما روایت می‌شود. هنر بولت به ما اطمینان می‌دهد که با تماشای مقابله‌ی مور و شاه هنری هشتم، گویی در آینه‌ای کیهانی، شاهد مبارزه‌ی بی‌زمان نژاد بشر هستیم و قدرت این شخصیت هم، بر خلاف برداشت‌های شتاب‌زده، ایمان به مفهوم سنتی کلمه نیست. نمایش‌نامه‌نویس ایمان را مرکز اخلاقی خاص مور قرار می‌دهد، چون تصادفا در مورد مور همین صدق می‌کند. اما این اجازه را به ما می‌دهد که مورد مور را به خود نیز تعمیم دهیم. رابرت بولت نمایش‌نامه‌اش را بر مبنای این استدلال قرار داده که برای هرکسی حتی بی‌ایمانان به مذهب، درکی تزلزل‌ناپذیر از خود لازم است تا زندگی ارزش زیستن داشته باشد. مور از خطی که ایمانش کشیده عبور نمی‌کند زیرا در مورد او ایمانش است که بود او را تعیین می‌کند.

این‌که هم‌چنان تامس مور مورد توجه است، چندان ربطی نیز به علاقه‌ی عموم به سیاست در قرن شانزدهم در انگلستان یا حتی ستایش شهید راه آرمانی مذهبی که دیگر در جهان هواداری ندارد نیست.

نمایش‌نامه‌ی مردی برای تمام فصول در اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ در اوج جنگ سرد برای رادیو نوشته شد و برخی آن را استعاره‌ای برای دوره‌ی مک‌کارتی در ایالات متحده دانسته‌اند. این نمایش اولین بار در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۱ به روی صحنه رفت. از آن زمان بارها در کشورهای مختلف و به زبان‌های مختلف روی صحنه رفته و دو بار نیز به صورت فیلم درآمد.

فرزانه طاهری در مقدمه‌ی ترجمه‌ی خود نوشته است:

«پیشنهاد بهمن فرمان‌آرا که می‌خواست این نمایش‌نامه را بر صحنه آورد انگیزه‌ی ترجمه‌ی مجدد آن شد. متن اصلی را هم او در اختیارم گذاشت. برنامه‌ی او برای اجرا ناکام ماند، اما من ترجمه را ادامه دادم و هرزمان که امکانات فراهم شد و مایل به اقتباس از متن ترجمه‌ی من بود، مایه‌ی امتنان من نیز خواهد شد.»

مردی برای تمام فصول را پیش از فرزانه طاهری، عبدالحسین آل رسول به فارسی ترجمه کرده بود که در فروردین ۱۳۴۹ منتشر شد. با این حال، ترجمه‌ی طاهری واجد بیش‌تر ظرافت‌هایی است که بولت در نوشتن نمایش‌نامه به کار برده است. ترجمه‌ی طاهری توجهی ویژه به زبان استعاری و بذله‌گویانه‌ی بولت دارد و با این حال به هیچ رو غامض و پیچیده نیست.

 

نگاهی به زندگی سر تامس مور

سر تامس مور یا قدیس تامس مور، زاده‌ی ۷ فوریه‌ی ۱۴۷۸ درلندن، درگذشته‌ی ۶ ژوئیه‌ی ۱۵۳۵، حقوق‌دان، نویسنده، فیلسوف اجتماعی، سیاست‌مدار و انسان‌گرای دوران نوزایش انگلیسی بود. او مشاور مهمی برای هنری هشتم انگلستان به شمار می‌رفت. مور از اکتبر ۱۵۲۹ تا ۱۶ ماه مه ۱۵۳۲ صدراعظم بود. پاپ پیوس یازدهم در سال ۱۹۳۵ مور را قدیس اعلام کرد. کلیسای انگلستان از او به عنوان «شهید اصلاحات» یاد می‌کند. او از مخالفان و رقبای اصلاحات پروتستان و به صورت مشخص مارتین لوتر و ویلیام تندیل بود. مور برای نخستین بار از واژه‌ی «اتوپیا» استفاده کرد، نامی که او به کشور/جزیره‌ای ایده‌آل داد که سیستم سیاسی‌اش را در کتاب اتوپیا (چاپ ۱۵۱۶) شرح می‌دهد. او با ارایه‌ی این تصویر جدید، ساختاری دیگر از آرمان شهر را با عنوان یونانی اتوپیا ارایه می‌کند. وی این کتاب را در 1515 ـ 1516که در مأموریت فلاندر بود، تحت تأثیر جمهوری افلاطون و با توجه به موارد ناعادلانه دانسته شده در ستایش دیوانگی اثر اراسموس نوشت. آرمان شهر تامس مور، شرح کشوری فرضی به نام آبراکسا است و فرمانروای آن، یوتوپوس فرمان داده است تا پیرامون سرزمین این کشور تنگه‌هایی بکنند و آن را به صورت جزیره‌ای جدا از سرزمین‌های دیگر درآورند. دریانوردی به نام رافائل هیتلودی، به طور ناگهانی از این جزیره گذر می‌کند و پنج سال در آن زندگی می‌کند و تنها بدان سبب به اروپا بر می‌گردد که سازمان عاقلانه و عادلانه آن جزیره را به اروپاییان بشناساند. آرمان شهرِ مور، آن چنان به تفصیل آمده است که از وسواس و احتیاطی ویژه در توصیف کاملِ تمناهای درونی حکایت دارد.
از محدوده‌ی جغرافیایی شهر، روابط اجتماعی، میزان جمعیتی، نوع پوشش، زر و سیم اهالی و شیوه نگهداری آن گرفته تا حکمت اخلاقی مردمان، حوزه‌ی کیفری و دادرسی، جنگاوری و دین‌مداری ساکنان آرمان شهر و ده‌ها موضوع خرد و کلان دیگر (که کم‌تر در طراحی آرمان‌شهرها از آن‌ها بحث شده است) در این تصویر نوشتاری بازتاب یافته است. اتوپیای تامس مور، کتابی است که با سرنوشت تمدن اروپایی پیوندهایی ژرف دارد. در این کتاب از مسایلی مانند فراهم‌کردن ابزار آسان‌میری برای بیمارانِ درمان‌ناپذیر، کیفرشناسی، به‌نژادگری، طلاق، پشتوانه‌ی طلا برای پول، حقوق زنان، آموزش دولتی، رواداری دینی و حتی مسایل زیست بومی (اکولوژیک) سخن به میان آمده است. آرمان شهرمور جامعه‌ای سیاسی است. نوع نظام سیاسی آن دموکراسی پارلمانی است و نمایندگان مجلس از 54 شهر آن به طور غیر مستقیم انتخاب می‌شوند. پادشاه تا پایان عمر بر آن فرمان می‌راند، ولی اگر مستبد شد، می‌توان او را کنار گذاشت. از لحاظ اقتصادی طرح موربرای ناکجاآباد خود، نمایان‌گر یک جامعه سوسیالیستی است. هر چند سوسیالسیم او را تخیلی دانسته‌اند. طرح سوسیالسیم مور در دفتر دوم اتوپیا، چنین است:

۱- مالکیت خصوصی باید لغو شود؛

۲- تقسیم کار باید بر پایه‌ی نیازمندی‌ها باشد؛

۳- خانواده باید پایه‌ی جامعه باشد؛

۴- پول را باید از جامعه برداشت؛

۵- باید برای همگان امکان آموزش در آسایش، فراهم باشد و در برابر دشواری‌های زندگی، باید از مردم پشتیبانی کرد؛

۶- مردم باید در پذیرش دین آزاد باشند؛

۷- حکومت باید پادشاهی باشد.

گرایش به مالکیت اشتراکی، یعنی تملک‌زدایی، از نکته‌های برجسته‌ای است که در این آرمان‌شهر دیده می‌شود. از این رو، گرایش کمونیستی، ویژگی اصلی اتوپیای مور را تشکیل می‌دهد.

سر تامس مور که رویای آرمان‌شهری چنین دور از دست در سر می‌پروراند قاعدتا کسی نبود که آرمان خود را به صلاح و مصلحت بفروشد. او در برابرخواست شاه برای جدایی ازکلیسای کاتولیک به مخالفت برخاست و پذیرش شاه به عنوان رئیس عظمی کلیسای انگلستان را رد کرد، عنوانی که مجلس طی مصوبه‌ی اعظمیت ۱۵۳۴ اعطا کرده بود. پس از خودداری او از سوگند خوردن که طی مصوبه‌ی جانشینیِ ۱۵۳۴ الزامی شده بود به زندان افتاد، چرا که مصوبه قدرت پاپ و زناشویی هنری با کاترین ِ آراگون را زیر سوال می‌برد. تامس مور در سال ۱۵۳۵ به جرم خیانت محاکمه شد و محکوم به گواهی دروغ، سرش را از تنش جدا کردند. روشن‌فکران و سیاست‌مداران در سراسر اروپا از اعدام مور شگفت زده شدند. اراسموس بر او چون کسی درود فرستاد که «روحش از هر برفی پالوده‌تر و نبوغش چنان، که مانندش را انگلستان هرگز ندیده و نخواهد دید.» دو قرن بعد جاناتن سویفت گفت که او «شخصی از بالاترین درجات اخلاق که این سرزمین تا به حال به خود دیده است»، بود. دیدگاهی که ساموئل جانسون نیز بر آن بود. هیو ترور روپر تاریخ‌دان در سال ۱۹۷۷ گفت که مور «نخستین مردی ‌انگلیسی بود که ما احساس می‌کنیم می‌شناسیم، قدیس‌ترین ِ انسان‌گرایان و انسان‌ترین قدیسان، او مرد جامع ِ رنسانس خنک شمالی ما بود.»

دزیدریوس آراسموس، یکی از دوستان نزدیک تامس مور، از او به عنوان «مرد چهارفصل» یاد کرد.

تصویری که رابرت بولت از تامس مور ساخته است، چنین می‌نماید که شخصیت تاریخی اوست و هر مورخی به طورحتم از دیدن این تصویر شگفت‌زده می‌شود، چرا که از دید او بولت هم زیاده گفته است و هم بسیار اندک. مورخ خشک و ملانقطی، گرفتار اسناد رنگ‌باخته و اغلب نامفهوم و خوگرفته به ساختن خانه‌هایی معمولی با تکه‌هایی که در اختیار دارد، از دیدن این بنای باشکوه رنگ از رخسارش می‌پرد. ممکن است مفهومی چون «مردی برای تمام فصول»، سوء‌ظن او را برانگیزد.