آیت الله عباس واعظ طبسی، تولیت آستان قدس رضوی با حمله به رهبران جنبش سبز، آنها را “سران فتنه” خواند که “اسلامستیزی، تلاش برای رجعت به فرهنگ جاهلی و مقابله با رهبری را هدف قرار دادهاند.”
نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استان های خراسان که در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات و ستاد بزرگداشت دهه فجر خراسان رضوی سخن می گفت، با بیان این مسئله افزود: “جریان باطل که ما امروز آن را فتنه نامیده و از سردمداران آن به سران فتنه تعبیر میکنیم، سه چیز مهم یعنی اسلامستیزی، تلاش برای رجعت به فرهنگ جاهلی و مقابله با رهبری و امام جامعه را هدف قرار دادهاند.”
واعظ طبسی همچنین رهبران جنبش اعتراضی را به “ولایت ستیزی” متهم کرد و گفت: “اگر ولایت که هدایتگر افکار عمومی است و فکر و برداشت صحیح را از ایمان، مبدأ و معاد در اختیار جامعه اسلامی میگذارد، تضعیف شد، از بین بردن اسلام و ایجاد فرهنگ جاهلی و استحاله نسل جوان کار بسیار سادهای است.”
او بر این مبنا خواستار پرداختن به “مسائل فکری اسلام، معرفی نقش و جایگاه رهبری و تاثیر آن در جامعه بشری و بحث عمیق فرهنگی” شد.
سکوتی که شکست
آیت الله عباس واعظ طبسی که از او به عنوان یکی از قدرتمندترین چهره ها در ساختار حکومت جمهوری اسلامی نام برده می شود، در جریان انتخابات گذشته ریاست جمهوری از هیچ کدام از کاندیداها به صورت علنی حمایت نکرد اما با استقبال گرم از میرحسین موسوی در سفری که قبل از انتخابات به مشهد داشت، تمایل ضمنی خود به او را نشان داد.
پس از برگزاری انتخابات و آغاز اعتراضات عمومی به نتایج آن نیز واعظ طبسی سکوت اختیار کرد و نه در حمایت از معترضان چیزی گفت و نه حاضر شد به محمود احمدی نژاد بابت پیروزی در انتخابات تبریک بگوید.
به دنبال این مسئله، واعظ طبسی هم به عنوان یکی از افرادی که از سوی حامیان آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی به عنوان “خواص بی بصیرت” مطرح می شوند، معرفی شد.
نشریه “همت” که توسط جمعی از نزدیکان غلامحسین الهام و فاطمه رجبی منتشر می شود، روز 20 دی ماه سال گذشته با انتشار عکس واعظ طبسی در کنار هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، ناطق نوری، محمد خاتمی، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و بسیاری دیگر از مقامات سیاسی و دینی جمهوری اسلامی، او را به عنوان یکی از حامیان جریان موسوم به “فتنه” معرفی کرد.
این در حالی بود که واعظ طبسی 10 روز پیش از آن در سخنانی، هدایت کنندگان اعتراضات روز عاشورای آن سال در تهران را “محارب” خوانده بود که به گفته وی حکمش در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی “مشخص” است.
عضو مجلس خبرگان رهبری در سخنان خود افزوده بود: “اینها گروه اندکی هستند، کسانیاند که در مظان اتهامند، امروز اگر ابراز انزجار و تنفر نکردید، امروز اگر از پیشگاه ملت عذرخواهی نکردید، امروز اگر برای ادای احترام و خضوع و عذر از گذشته به محضر مبارک رهبرعظیمالقدر انقلاب شرفیاب نشدید، دیر خواهد شد.”
“همچنان همراه با قدرت”
امین بزرگیان، تحلیلگر مسائل اجتماعی در فرانسه معتقدست موضع گیری های افرادی مانند واعظ طبسی که پیش از این مشی سکوت در برابر شرایط کشور راپیش گرفته بودند، علیه رهبران جنبش اعتراضی بر اثر “فشارهایی” است که به آنها وارد می شود تا سکوت خود را بشکنند.
به گفته او فضای سیاسی امروز ایران فضای “صفر و صد” است که در آن یا باید علیه جنبش اعتراضی سخن گفت که در این صورت آن فرد “با ماست” و یا اشخاص با سکوت خودشان با معترضان همراهی می کنند که در این صورت “با آنها” هستند.
بزرگیان می گوید: “افرادی مانند واعظ طبسی برای اینکه نشان بدهند کماکان با قدرت همراه هستند و برای اینکه جایگاه و امکانات خود را از دست ندهند، این حرفها را می زنند.”
این تحلیلگر مسائل اجتماعی با بیان اینکه در چند وقت اخیر قدرت عینی عیان تر عمل کرده و ابایی هم از متهم شدن به این مسئله ندارد، می گوید: “در چنین وضعیتی فرقی میان واعظ طبسی با مثلا احمد توکلی در موضع گیری علیه جنبش اعتراضی وجود ندارد.”
میرحسین موسوی، مهدی کروبی، محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر از معترضان در بیانیه ها و موضع گیری های مکرر خود، روحانیت و مرجعیت را یکی از “ناراضیان” وضع موجود دانسته اند و به گفته کارشناسان، روی کمک یا همراهی آنها برای تغییر وضعیت موجود حساب کرده اند.
واعظ طبسی یکی از افرادی است که در 6 سال گذشته بارها در کنایه یا به صراحت از شرایط کشور و عملکرد دولت احمدی نژاد در مدیریت مسائل کلان انتقاد کرده است.
بنابراین آیا سخنان اخیر او علیه رهبران جنبش سبز و “محارب” خواندن آنها را می توان نمونه ای از ناموفق بودن تلاش های معترضان برای جذب روحانیت سنتی تلقی کرد؟
امین بزرگیان در این خصوص می گوید: “روحانیت سنتی نمی تواند کمک قابل توجهی به جنبش دموکراسی خواهی ایران بکند. اساسا اینکه دموکراسی خواهان بخواهند تخم مرغ های خود را در سبد روحانیت سنتی بچینند به خیال اینکه از آنها آبی گرم می شود یک توهم است.”
این تحلیلگر مسائل اجتماعی دلیل این مسئله را در آن می داند که: “جهانی که روحانیت سنتی در آن می اندیشد و عمل می کند اساسا با جهانی که یک فعال دموکراسی خواه یا حقوق بشر در آن عمل می کند کاملا متفاوت است.”
او در عین حال این مسئله را به این معنا نمی داند که “هر روحانی سنتی لزوما ضد دموکراسی و حقوق بشر است بلکه می تواند همراستا یا همراه با این مفاهیم هم باشد” اما با اشاره به همراهی روحانیونی مانند آیت الله منتظری و آیت الله صانعی با مفاهیم و حرکات دموکراتیک می گوید: “این ما هستیم که کنش این افراد را به گونه ای تعبیر می کنیم که با دموکراسی و اصول آن هماهنگ می شود. ضمن اینکه روحانیت سنتی به عنوان یک نهاد اساسا دغدغه مسائل دموکراتیک مانند اینکه دموکراسی خیر است یا دیکتاتوری شر است را ندارند.”
بزرگیان در پاسخ به این پرسش که آیا جنبش اعتراضی ایران می تواند از مخالفت های روحانیت و مراجع سنتی با دولت احمدی نژاد برای دستیابی به اهداف خود استفاده کند؟ می گوید: “پاسخ به این پرسش منفی است. زیرا همین روحانیونی که اکنون با دولت احمدی نژاد مخالف هستند در زمان دولت خاتمی با نیروهای دموکراتیک مخالفت می کردند.”
به گفته این تحلیلگر مسائل سیاسی، مخالفت روحانیت سنتی با احمدی نژاد نه از جنبه دموکراتیک بلکه از منظر بنیادگرا بودن است.
بزرگیان معتقد است در سیاست معمول، یک “سیاستمدار کلان” مانند میرحسین موسوی می تواند برای فشارهای سیاسی روزمره و کسب منافع سیاسی زودگذر از مخالفت فردی مانند آیت الله صافی گلپایگانی با احمدی نژاد استفاده کند اما این مسئله نباید باعث شود این “توهم” به وجود بیاید که در افکار و آرای روحانیت سنتی درباره دموکراسی و حقوق بشر تغییر بنیادینی به وجود آمده است.