روزنامه کیهان شعر رهبر را در مورد امام زمان منتشر کرد. این شعر آنقدر قوی بود که هر کسی که فارسی بلد است، با شنیدنش احساس شاعر بودن پیدا می کند، لذا آن را تضمین فرمودیم. شعر اصلی چنین است:
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
و این هم تضمین شعر رهبر
این بیت رهبری قفسی شد، ز بی کسی
جان را هوای از قفس تن پریدن است
منزل سه ساعت است که در بیت مجتبی است
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
مهدی و میر، سخت گریبان گرفته اند
باری علاج شکر گریبان دریدن است
دستور داده ایم که خورشید سرزند
خورشید من برآی! که وقت دمیدن است
هی می کنم نگه که نکن فتنه، لیک، آه
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
دستور داده شد که به زندان رود ز باغ
هرگل دراین چمن، که سزاوار دیدن است
صدبار مکر دشمن را گفته ام، ولی
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
لپ را گرفت گاز و ندادم یکی دو ماچ
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است