محمد نوری زاد متولد 1325 تهران، فارغ التحصیل مهندسی برق و از همرزمان و هم سنگران شهید آوینی است که از ابتدای انقلاب و تأسیس جهاد سازندگی، حضوری مستمر در عرصه مستند سازی های جهاد اشت. سپس چندین پروژه مستند و روایت گونه برای تلویزیون ساخت. اولین فیلم داستانی اش به نام همه با هم در 1365 کارگردانی کرد. انتظار دومین فیلم بلند وی در 1379 به نمایش در آمد، تجربه ای که از نظر بسیاری از کارشناسان به قدرت و انسجام کارهای مستند او نبود. نوری زاد سال 84 با فیلم شاهزادۀ ایرانی توانست با دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر موفقیت قابل توجهی در کارنامه حرفه ای خود رقم بزند.چهل سرباز آخرین کار اوست که پخش آن پس از سه سال کار، با بیش از 300 بازیگر، هزینه ای بالغ بر 2 میلیارد تومان و 100 لوکیشن مختلف، سرانجام از خرداد ماه امسال از شبکه دوم سیما آغاز شد. این سریال 28 قسمتی اولین تجربه سریال سازی تاریخی نوری زاد به شمار می رود.خود وی چهل سرباز را فیلمی درباره همه افتخارات ایران زمین می داند؛ از رستم و سهراب، فردوسی و از علی که بعد از پذیرش اسلام از طرف ایرانیان به شخصیتی مقدس و محبوب تبدیل شد. “چهل سرباز” سعی دارد تا پیوندی تاریخی و اساطیری بین گذشته و حال تاریخ ایران به وجود آورد.
چهل سرباز
نویسنده و کارگردان: محمد نوری زاد. طراح صحنه ولباس: ایرج رامین فر. مسئول لباس: محمود تقوی. مدیر فیلمبرداری: محسن ذوالانوار، حسین ملکی، رضا اسدی.، تدوین : محمد نوری زاد. موسیقی : محمد فرشته نجات. مدیرتولید: اردشیرایران نژاد. طراح گریم: جلال الدین معیریان. اجرای گریم: فرامرزبهرام پور. منشی صحنه: مینا زرپور. مدیرتدارکات: امیرعبدالغنی.صدا گذاری: اسحاق خانزادی. دستیارکارگردان: داریوش جهانگیری. صدابردار: فریدون مطیر. مدیردوبلاژ: مریم شیرزاد. جلوه های ویژه: مهدی ذاکری، محسن روزبهانی. تهیه کننده: موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی. بازیگران: داریوش ارجمند، ثریا قاسمی، یوسف مرادیان، اصغرهمت، محمد علی کشاورز، جعفردهقان، پروانه معصومی، چنگیزوثوقی، سارا سلطانی، عباس امیری، رضا توکلی، علیرضا خطیبی، سیروس صابر، فرشاد خویی، رضا صفایی پور، رضا خندان، محسن قاضی مرادی، کاظم افرندنیا، مهسا کرامتی و مرحوم رضا سعیدی.
خلاصه داستان : روایت درسه مرحله زمانی مختلف بازگومی شود. داستان اسفندیار و رستم وتقابل آنها – داستان زندگی حکیم ابوالقاسم فردوسی و ماجرای مشروطه.
نبود تجربه و فقدان امکانات
ساخت مجموعه های تاریخی ازمشکل ترین ژانرهای مجموعه سازی تلویزیون به شمارمی رود. و اگر در ارتباط با موضوع مورد ساخت تحقیق و پژوهش کافی انجام نگرفته باشد ساختار اثر دچارضعف و نقصان جبران ناپذیری می شود.علاوه برتحقیق و پژوهش در این دست مجموعه ها، بهره مندی از تکنیک ها و جلوه های تصویری روز از دیگر عواملی است که باید از آنها سود جست. تلویزیون در چند سال گذشته نگاه خاصی بر ساخت سریال های عظیم تاریخی داشته و این سیاست گذاری باعث ساخت آثار بیشماری در این عرصه شده است که اکثر قریب به اتفاق آنها از کیفیت لازم یک مجموعه عظیم تاریخی برخوردارنیستند. محمد نوری زاد پس از یک دوره فعالیت در سینما به عرصه سیما وارد شده و تجربه ای جدید را با ساخت چهل سرباز به کارنامه خود افزوده است. چهل سرباز به لحاظ داستان و فیلمنامه مستلزم تیمی حرفه ای چه در جلو دوربین و چه در پشت دوربین می باشد. البته این اتفاق در بیشترعوامل اجرایی مجموعه رعایت شده، اما حاصل کار چندان رضایت بخش نیست.
پرداختن به موضوعات اساطیری این سرزمین همچون داستان رستم و اسفندیار و داستان زندگی فردوسی علاوه برتحقیقاتی که به آنها اشاره شد مستلزم تکنیکی قوی دربخشهای مختلف از جمله بازیگری، کارگردانی، چهره پردازی و صحنه آرایی می باشد که متاسفانه به دلیل نبود امکانات و تخصص کافی در بعضی از زمینه ها این صحنه های اساطیری به خوبی از آب درنیامده و دارای ضعف های بیشماری شده است. علاوه برعواملی که به آنها اشاره شد، شیوه روایت ونحوه روایت کارگردان اثر هم ضربه دوچندانی به داستان وارد کرده است. نوری زاد ازتکنیک فلاش بک، جریان سیال ذهن وبازگشت به آینده استفاده کرده، یعنی او مخاطب را با سه زمان مختلف به صورت همزمان مواجه می کند. نخست دوره باستان ایران “رستم و اسفندیار” دوم دوره زندگی فردوسی و نحوه نگارش شاهنامه توسط فردوسی و بالاخره دوره سوم زمان سلطان محمود غزنوی. انتخاب این نوع شیوه روایت تو در تو و همزمان به جای آنکه باعث ارتباط بیشترمخاطب با اثرشود لطمه جبران ناپذیری به سریال وارد کرده است. زیرا وقتی منطقی درعوض شدن زمان های روایت وجود نداشته باشد ارتباط مخاطب با اثرکمرنگ می شود. علاوه براین، عامل استفاده بی جای کارگردان از وله های تصویری در میان مجموعه به این عدم ارتباط کمک شایانی می کند. در واقع تدوین موازی در سه زمان روایت شده باعث این سردرگمی شده است.
از دیگرعواملی که می توان به آنها اشاره داشت، ریتم کند در قاب بندی ها و نحوه پیشبرد رویدادها و حوادث داستان استو دربخش صحنه پردازی هم، ما با بیشتر با فضایی تخیلی به لحاظ طراحی روبرو هستیم زیرا انتخاب لوکیشن ها و ساخت دکورها کمک چندانی به روایت ها نمی کند و درضمن برخی صحنه ها هم باعث لطمه خوردن رویداد می شود. چهره پردازی مجموعه بیشتر به سمت مینیاتور گرایش دارد در واقع معیریان با تاثیرگرفتن ازعکس ها و نقاشی های باستان دست به طراحی گریم اثرزده است و درمجموع مخاطب با گریمی قابل قبول مواجه می شود.
بازی ها درچهل سرباز دچارتشتت بسیار درکیفیت است. داریوش ارجمند که نقش رستم را بازی می کند به خوبی ازعهده نقش خود برمی آید. اما درمقابل نیروی همسنگ او در داستان یعنی یوسف مرادیان که اسفندیاررا بازی می کند، انتخاب مناسب و خوبی برای این نقش نیست. اصغرهمت هم که نقش برادر اسفندیار را بازی می کند به لحاظ سنی مناسب نقش نبوده و تماشاگراو را باورنمی کند که در واقع این معضل به انتخاب نامناسب بازیگران توسط کارگردان بازمی گردد. این ناهماهنگی درهدایت بازی سازان و سیاهی لشکرها نیز به چشم می خورد. این افراد به درستی در بیشترصحنه ها هدایت نشده اند و تنها به عنوان یک عنصر فیزیکی که صحنه را پرمی کنند کارکرد دارند. درصورتی که سیاهی لشکر هم جزئی ازبازیگران بوده ونقش او در فضاسازی غیر قابل انکاراست. درمجموع چهل سربازمجموعه ای ست که تا رسیدن به استانداردهای روز سریال سازی-حتی در ایران- فاصله بسیاردارد و بخشی از این نقصان به علت نبود امکانات کافی در کشوراست.