یکهفته مانده به 22 بهمن، سالروز انقلاب 1979، چشمان مراقب سلاح به دستان ایران را تحت نظر گرفته است. قوه قضائیه روز سه شنبه 2 فوریه از احتمال اعدام 9 تن از معترضین که در جریان تظاهرات دستگیر شده اند خبر داد، تظاهراتی که از ژوئن 2009 دراعتراض به انتخاب احمدی نژاد به پا خاستن روز افزون مردم در سراسر کشور را به دنبال داشته است. و دراین میان افراطی ترین گروه های درون حاکمیت براجرای اعدام ها در ملأعام برای “ایجاد ارعاب” پای می فشارند.
رئیس دولت ، احمدی نژاد در یک مصاحبه تلویزیونی نسبت به انتقال بخش اعظم اورانیوم غنی شده ضعیف به خارج برای تبدیل آن به سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی پزشکی تهران اعلام آمادگی کرد یعنی دقیقاً بر پیشنهادی صحه گذاشت که غرب و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای خاتمه دادن به نگرانی ها نسبت به برنامه هسته ای تهران ارائه داده بودند. رئیس جمهور ایران که چند ماه پیش نسبت به این پیشنهاد نظر موافق نشان داده بود امّا تحت فشار تندروترین جناح حاکمیت ناچار به عقب نشینی شده بود در مصاحبه تلویزیونی روز سه شنبه در مورد جزئیات انتقال اورانیوم توضیحی نداد. متعاقب این مصاحبه مایک هامر سخنگوی کاخ سفید اظهار داشت:” اگر ایران حرف تازه ای برای گفتن دارد ما آماده شنیدنش هستیم و اگر سخنان آقای احمدی نژاد مبین تغییر رفتار ایران باشد ما بی صبرانه منتظریم که ایران این مسئله را به اطلاع آژانس بین المللی انرژی اتمی برساند”.
در اردوی سبز ــ رنگ نمادین جنبش اعتراض مدنی ــ برای نخستین بار فراخوان به شرکت در تظاهرات شکلی سازمان یافته به خود گرفته است. دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت علیرغم فشارهای خردکننده ای که برآن ها وارد می شود و دستگیری ده ها دانشجو طی ماه های اخیراز معترضین خواسته اند که برای شرکت در مراسم 22 بهمن در سطحی گسترده بسیج شوند. متعاقب این فراخوان، جناح چپ روحانیت یعنی مجمع با نفوذ روحانیون مبارز که حدود شصت روحانی شاخص عضو آن هستند نیز دعوت به راه پیمائی کرد.
و در کنار این گروه ها، نامزد ناکام انتخابات ژوئن میرحسین موسوی که از سوی اصلاح طلبان حمایت می شد و طی ماه هائی که گذشت موقعیتش به عنوان رهبر مخالفین تثبیت شد، در سایت اینترنتی کلمه که متعلق به خود اوست ضمن دعوت معترضین به وحدت آنان را به توجه به مسائل اجتماعی فراخواند( “جنبش ما باید به عدالت اجتماعی نیز توجه کند که در غیر اینصورت طبقه متوسط از مردم جدا خواهد ماند”). فراخوان موسوی بر اساس تحلیلی استوار است که بسیاری به آن باور دارند:” در اوائل انقلاب اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهائی را که می توانست منجر به دیکتاتوری شود از بین برده است امّا امروز هم همه عوامل و ریشه هائی را که منجر به دیکتاتوری می شود می توان شناسائی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را که باید گفت مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است”.
احمد سلامتیان تحلیل گر مسائل سیاسی در این رابطه یک جمع بندی ارائه می دهد:” رهبران مخالفین دریافته اند که حفظ انسجام و هویت جنبش برای پرهیز از وارد شدن به زمین بازی سرکوبگران لازم است”. سراج الدین میردامادی روزنامه نگار نیز می گوید:” آقای موسوی می خواهد مانع از به افراط کشیده شدن جنبش و ارائه تعبیر غلط از آن شود. او مبارزه خود را بر اساس احترام به حقوقی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده تعریف می کند. خواست او بازگشت به آرمان های اولیه جمهوری اسلامی است نه سرنگونی آن”.
آقای موسوی تا کنون هرگز به این اندازه پیش نرفته بود. آدم شجاعی که امروز اعلام می کند” آماده است به خاطر آزادی تا ته خط برود” خود یکی از ارکان انقلاب، سردبیر نشریه مبلغ ایدئولوژی نظام جدید یعنی روزنامه جمهوری اسلامی و در دوران تصفیه مخالفان به دستور آیت الله خمینی در دهه 80 نخست وزیر بود. امّا این شخصیت انقلابی که در تندروی های سال های اولیه جمهوری اسلامی سهیم بوده امروز به جائی رسیده است که می گوید:” ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم… بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده باشد… استبداد به نام دین بدترین نوع استبداد است”. بازتاب فراخوان موسوی را می توان در نوشته رئیس جمهور سابق ایران محمد خاتمی که لباس روحانیت به تن دارد نیز دید:” اسلامی که در جمهوری اسلامی آمده اسلامی نیست که حق مردم را نشناسد… وعدالت را نخواهد و این اسلام هیچ سنخیتی با اسلام انقلاب اسلامی ندارد “. اذعان به شکست انقلاب از سوی نخست وزیر و رئیس جمهور سابق نظام امری است که در ایران تا کنون سابقه نداشته است.
منبع: لوموند 3 فوریه