خانواده های منصور اسانلو و ابراهیم یزدی در مصاحبه با روز نسبت به وضعیت جسمانی این دو زندانی سیاسی ابراز نگرانی کردند و خواهان آزادی آنها شدند.
خانواده منصور اسانلو به روز گفته اند که این زندانی سیاسی نیاز به جراحی قلب دارد و بر اساس نامه پزشکان زندان، باید هر چه سریع تر تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
خانواده ابراهیم یزدی نیز از شرایط نامعلوم این زندانی سیاسی که مسن ترین زندانی سیاسی ایران است ابراز نگرانی کرده و گفته اند که نسبت به نگهداری آقای یزدی در “خانه های امن” وزارت اطلاعات نگران هستند.
ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران است که از 9 مهرماه و به اتهام برگزاری نماز جمعه غیر قانونی به اتفاق تعدادی دیگر از اعضای این تشکل سیاسی در اصفهان بازداشت شدند. چند روز بعد، بازداشت شدگان آزاد شدند اما ابراهیم یزدی که به زندان اوین منتقل شده بود همچنان در بازداشت ماند. او از دو ماه پیش به “خانه امن” وازرت اطلاعات منتقل شده است.
منصور اسانلو نیزرئیس هیأت مدیرۀ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و از سرشناس ترین فعالان کارگری ایران است که با اتهاماتی امنیتی به تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم شده و از 4 سال و نیم پیش در زندان به سر می برد؛ او در زندان رجایی شهر است و به تازگی یکسال دیگر بر محکومیت او اضافه شده است.
“خانه امن” مشکوک
خلیل یزدی، فرزند ابراهیم یزدی می گوید که خانواده او به شدت نگران وضعیت نامعلوم آقای یزدی در “خانه امن” هستند.
او در مصاحبه با روز توضیح می دهد: پدر را به “خانه امن” برده اند و هیچ اطلاعی از وضعیت او نداریم. تنها خبری که از او می گیریم این است که هفته ای یکبار و گاهی هم دو هفته یکبار با مادرم تماس می گیرد و ما می فهمیم که او زنده است. تاکنون هم از وقتی به خانه امن منتقل کرده اند تنها یکبار همان اوایل انتقال، یعنی حدود دو ماه پیش مادرم با او ملاقات داشته و از آن موقع نتوانسته پدر را ببیند.
به گفته آقای یزدی، ماموران امنیتی، چشم های همسر دکتر یزدی را بسته و به محلی برده اند که او در آنجا دقایقی با دکتر یزدی ملاقات کرده و سپس چشم های او را دوباره بسته و از آن محل خارج کرده اند.
آقای یزدی با اشاره به نوسانهای فشار خون که دکتر یزدی بدان مبتلاست می گوید: گویا چند بار کارشان به بیمارستان کشیده اما متاسفانه از وقتی به خانه امن منتقل کرده اند هیچ خبری به ما نمی رسد و هیچ راهی نداریم که بدانیم در چه شرایطی است. یکبار شایع کردند که پدر فوت کرده؛ آن طور که ما فهمیدیدم ظاهرا حال پدر خیلی بد بوده و به بیمارستان کشیده و آن شایعه هم از همان جا شروع شده بود.
او سپس نسبت به وضعیت جسمی و روحی پدرش ابراز نگرانی کرده و می گوید: پدرم از لحاظ جسمی انسانی قوی و سالم بود اما بیماری سرطان و جراحی که انجام داد باعث شد خیلی ضعیف شود و اکنون نوسانهای قلبی و فشار خون او به شدت نگران کننده است و میدانید که پدر سالمند ترین زندانی سیاسی در ایران و شاید در دنیا است چون هیچ کجای دنیا آدم 80 ساله را به زندان و خانه امن نمی اندازند.
فرزند دکتر یزدی از نگهداری پدرش در “خانه امن” ابراز نگرانی کرده و می گوید: ماخواهان آزادی پدرم هستیم اما اگر نمیخواهند او را آزاد کنند حداقل به زندان منتقلاش کنند. چون در زندان حداقل تماس هایی با افراد دیگر می تواند داشته باشد اما در خانه امن، او هیچ انسانی نمی بیند و همین مساله به شدت از نظر روحی و روانی به او ضربه می زند.
او می افزاید: چرا باید آقای یزدی را در خانه امن نگهدارند؟ او را تنها در یک خانه ای که مشخص نیست چه وضعیتی دارد و اسمش را گذاشته اند خانه امن، برده اند که نه کسی را می بیند نه با کسی می تواند حرف بزند؛ این به شدت نگران کننده است که ما حتی نمی دانیم در آن خانه چه می گذرد حداقل در زندان که بود خبرهایی از وضعیت پدر به ما می رسید و گویا به خانه امن برده اند که هیچ خبری نرسد و ما واقعا به این قضیه مشکوک هستیم زیرا خانه امن جای سالمی نیست، مشکوک است و واقعا نگران هستیم.
از فرزند دکتر یزدی درباره دادگاه این فعال سیاسی می پرسم، می گوید: دوبار تاریخ دادگاه تعیین کردند اما هر بار عقب انداختند اکنون نیز گفته اند که 22 اسفند دادگاه برگزار خواهد شد و نمیدانیم آیا واقعا برگزار خواهند کرد یا نه؟
آقای یزدی در پایان می گوید: امیدوارم پدر از خانه امن به مملکتی امن منتقل شود؛ کشور ما اگر اسلامی میخواهد باشد مردم باید بتوانند حرف بزنند و آزادی داشته باشند و مملکت برایشان امن باشد نه اینکه برای دو رکعت نماز، کسی را بازداشت و به زندان ببرند.
اسانلو باید جراحی شود
منصور اسانلو نیز از نظر جسمی در شرایط نگران کننده ای است. همسر او به “روز” می گوید که سه رگ قلب این فعال کارگری مسدود شده و باید هر چه سریع تر تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
پروانه اسانلو همزمان خبر می دهد که با مرخصی برای درمان و جراحی آقای اسانلو مخالفت شده است.
منصور اسانلو بیش از 4 سال و نیم است که بدون مرخصی در زندان به سر می برد. و همسرش در خصوص آخرین وضعیت او به “روز” می گوید: سه تا از رگ های قلب آقای اسانلو گرفتگی صد در صد دارد و او را برای آنژیوگرافی به بیمارستانی خارج از زندان برده بودند که این مساله مشخص شده و پزشکان گفته اند که باید هر چه سریع تر تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
او می افزاید: به دادستان تهران نامه نوشتم و درخواست کردم حداقل برای انجام جراحی به منصور مرخصی بدهند اما برای پی گیری که رفتم گفتند دادستان مخالفت کرده است من هم خیلی ناراحت شدم و باز گفتند که نامه دیگری بنویس ببینیم چه می شود و… در اصل همین طور ما را سر می دوانند.
فرزندان آقای اسانلو روز پنج شنبه با او ملاقات کرده اند و خانم اسانلو می گوید: روز پنج شنبه که بچه ها با منصور ملاقات کرده بودند گفته بود که برای درمان او هیچ اقدامی نکرده اند و قرصی را خواسته بود که من رفتم تهیه کرده و برایش فرستادم فعلا با این قرص سر می کند. از طرفی دیسک شدید کمر دارد و چشم اش هم به شدت آب ریزش دارد چون قبلا جراحی کرده بود و باید پزشک جراحش او را معاینه کند اما متاسفانه حتی یک روز هم مرخصی نداده اند در حالیکه پزشکان زنان هم نامه داده اند که او باید در بیرون از زندان مورد معالجه قرار بگیرد.
همسر آقای اسانلو با اشاره به محروم بودن همسرش از حقوقی که زندانیان عادی دارند می گوید: زندانیان امنیتی خیلی تحت فشار هستند، تلفن هایشان قطع است و اجازه تماس ندارند، ملاقات حضوری ندارند و مرخصی هم ندارند، آقای اسانلو الان 4 سال و نیم هست که در زندان است حتی یک روز هم به او مرخصی نداده اند.
او می افزاید: کاش گوش شنوایی باشد و حداقل به زندانیانی که بیماری دارند و مریض هستند حداقل هایی از حقوقی که در قانون دارند را بدهند. آقای مددی، نایب رئیس سندیکای کارگران هم همین وضعیت را دارد دیابت دارد و چشمانش به شدت ناراحت است و آب مروارید آورده وباید جراحی شود اما به او هم مرخصی نیم دهند در حالیکه هم به او و هم به منصور باید مرخصی دهند. هر دو بیش از دو سوم محکومیت شان را گذرانده اند.
خانم اسانلو سپس با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت همسرش می گوید: بیشتر به خاطر مریضی او نگران هستم والا داشتیم خود را عادت میدادیم که دارد محکومیت اش را می گذراند، اما از وقتی که قضیه سه رگ قلبش را فهمیده ایم و با پزشکش در بیمارستان کرج صحبت کردیم به شدت نگران هستیم متاسفانه کاری هم زا ما بر نمی آید و هر جا می رویم با در بسته مواجه می شویم.