درامی منسجم با لایه های روانشناسانه !

نویسنده
مرضیه حسینی

» نگاه ۱/ جشنواره: بیگانه

بیگانه/ نویسنده وکارگردان : بهرام توکلی، تهیه کننده : سعید ملکان، مدیر فیلمبرداری: حمید خضوعی‌ابیانه صدابردار: محمود سماک‌باشی چهره‌پرداز: سعید ملکان طراح صحنه و لباس: کیوان مقدم و سارا سمیعی جلوه‌های ویژه میدانی: محسن روزبهانی تدوین: مهدی سعدی صداگذاری: حسین ابوالصدق موسیقی: حسین علیزاده جلوه‌های ویژه بصری: سیدحسن ایزدی عکاس: علی نیک‌رفتار، سرمایه گذاران : سعید ملکان، مهنازافشار.

بازیگران : مهناز افشار، پانته‌آ بهرام، امیر جعفری و هومن برق‌نورد.

خلاصه داستان : با ورود خواهرروان‌پریش یک زوج جوان که در انتظار فرزند هستند، کانون گرم خانوادگی آنها با بحران جدی روبرو می‌شود.

سازوکارجهان دراماتیک یک فیلمنامه مستلزم ابزاروعناصری ست که نویسنده باید تسلط وشناخت کافی ازآنها داشته باشد. عدم آشنایی وتسلط کافی براین حوزه باعث شکل گیری وساخت اثری می گردد که دارای کاستی ها وکمبودهای فراوانی ست. ضعف فیلمنامه سالهاست که درسینمای ایران مشهود است و مدیران سینمایی هم تدبیری برای رفع معضل فوق نمی اندیشند. نتیجه چنین اتفاقی گرایش فیلمسازان به سوی نویسندگی ست. عرصه یی که به سادگی می توان درآن فعالیت کرد اما خلق اثری تأثیرگذارو ماندگارنیازمند ویژگی ها وپژوهش هایی است که کمترکسی درسینمای ایران دراین سالها به سراغ آن رفته است. توکلی درآثارقبلی خود “پرسه درمه، آسمان رزد کم عمق، اینجا بدون من” تمایل خود را به اقتباس ازآثارمعتبرنمایشی وادبی نشان داده بود. وی درجدیدترین تجربه اش هم به سراغ نمایشنامه “تراموایی به نام هوس” اثرارزشمند تنسی ویلیامزرفته است. نویسنده تلاش کرده تا درطرحریزی ساختمان قصه به قصه اصلی درنمایشنامه وفاداربماند. داستان در “بیگانه” حول محورچهارشخصیت بنا نهاده شده وساختمان اثرازروابط وارتباط میان آنها تشکیل گردیده است. تأثیرمحیط وجامعه برفرد وجدال نیروهای روانی فرد با روزمرگی های زندگی ازمهمترین مضمون هایی هستند که توکلی علاقه وافری به پرداخت آنها دارد. خط روایی فیلم زمانی سروشکل می گیرد که شخصیت نسرین وارد خانه سپید “ مهنازافشار” می شود. البته ناگفته نماند که تا پیش ازورود نسرین فیلمسازبه خوبی درخلال معرفی شخصیت هایش لحن وفضای اثررا برای حضورنسرین تببین می کند. امیر “امیرجعفری” همسرسپیده که سودای پولدار شدن ازطریق خرید وفروش سنگ چینی را درسردارد به خوبی درفصل افتتاحیه اثرمعرفی می شود. امیردرمیان انبوهی ازسنگ ها وسنگ نبشته ها نشسته است وبی وقفه سیگارمی کشد. تصویرفوق اولین رویارویی مخاطب با شخصیت امیراست. شخصیتی که به تازگی کارخود را ازدست داده وبه لاک تنهایی خود فرورفته وبا انگاره های ذهنی خود سرمی کند. تقابل امیربا سپیده درخانه، زمینه سازورود مخاطب به جهانی ست که با زوج جوان آشنا گردد که با گسترش جهان روایی شاهد حضورشکاف های عمیقی میان آنها باشد. نویسنده برای برون ریزی جهان درونی سپیده ازنشانه هایی درخانه سود می جوید که به خوبی بازگوکننده نیازهای درونی شخصیت است. تلنبارشدن کیسه های مملوازعروسک پلاستیکی دراتاق سپیده نمونه بارزیکی ازاین نشانه هاست. پس ازفصل بیوگرافی شخصیت هاست که مخاطب با شخصیت نسرین آشنا می گردد. بارزترین عنصری که پس ازحضورنسرین درخانه سپیده وامیربرای مخاطب طرح می شود “ابهام” است. ویژگی های رفتاری وکلامی نسرین جهانی را خلق می کند که ابهام وتردید ازدل آن زاده می شود. پرسش های بیشماری دراین فصل برای مخاطب شکل می گیرد، شکل گیری همین پرسش - هاست که مخاطب را مجاب به پیگیری اثرتا فصل پایانی قصه می کند. توکلی درمقام نویسنده به خوبی گفتارهایی را برای شخصیت نسرین به نگارش درآورده که کمک شایانی به شناخت هرچه بهتراودارد. ازلحاظ زمان روایت هرقدرقصه گسترش می یابد مخاطب تصویرروشن تری اززنی روان پریش می بیند. نسرین با خصلت ها وتضادهایی که دارد بردیگرشخصیت ها هم تأثیرمی گذارد. امیرکه چشم به ارثیه پدری سپیده دارد به دلیل فروش خانه پدری توسط نسرین اقدام به کنکاش درزندگی گذشته اومی کند. داوود “هومن برق نورد” دوست امیرکه پس ازملاقاتی ناخواسته با نسرین درخانه دوستش، عاشق اوگشته تا رسیدن به هدفش دست ازتلاش برنمی دارد. سپیده هم درمقام خواهرکشمکش های فراوانی هم با خود وهم با نسرین دارد. “ارجاع به کشمکش های کلامی نسرین وسپیده درباره بیماری مادرونبخشیدن او” درواقع توکلی با کنارهم قراردادن زندگی وپیشینه چهارشخصیت دردمندی وتنهایی هرکدام ازآنها را جداگانه به مخاطب عرضه می دارد. برخلاف حوزه محتوا که اثربه خوبی مناسبات خود را با مخاطب طرح می کند درحوزه فرم اثردربرخی ازرویدادها ولحظات دچارکاستی وکمبودهایی ست. توکلی به دلیل انتخاب لوکیشنی محدود “خانه سپیده” با محدودیت های بیشماری درارتباط با زوایای دوربین وحرکات آن مواجه است. حوزه فرم به خوبی تا فصول میانی اثربا محتوا پیش می آید اما ازفصل میانی قصه “ زمانی که دروغگو بودن نسرین برای امیر، سپیده ومخاطب فاش می گردد ” فرم رنگ تکراربه خود می گیرد. برآیند چنین اتفاقی مواجه شدن مخاطب با ریتم کند درپلان های فصل های پایانی ست. گویا فیلمسازهم مقهوراطلاعات بیش ازاندازه ای می شود که به مخاطب ارائه کرده است. با این حال توکلی درفصل پایانی قصه موفق ودرخشان عمل می کند. روایت درسکانس پایانی به چهاربخش تقسیم می شود ودوربین چهار شخصیت را جداگانه ودرمکان ها ووضعیت های متفاوت به تصویرمی کشد. “امیردرحال سیگارکشیدن وغرق درافکارخود، سپیده برروی پشت بام وخیره به خیابان، داوود نشسته درماشین ومتوقف درخیابان ودرنهایت پلان تأثیرگذارپایانی که نسرین برروی جدول های کناره خیابان راه می رود ودرنیمه راه کفش – هایش را ازپا درمی آورد. گویی نسرین که تبدیل به بیگانه یی درمیان سه شخصیت دیگرشده است آگاه گردیده که دیگربه پایان دروغ ها وروان پریشی رسیده است. “بیگانه” گرچه اقتباسی ازاثرکم نظیرتنسی ویلیامزاست اما توکلی به خوبی توانسته دربرگردان، تم ها را ایرانیزه کند. ماحصل چنین برداشتی درامی اجتماعی با لایه های روانشناسانه منسجم است.