نگاهی مثال کمان آرش…
جنبش سبز ایران، بی گمان حرکتی است خود جوش و برآمده از حوادث پرشمار تاریخ ( لا اقل) معاصر ایران . جنبشی که زمان مشخصی برای آغازش متصور نیستیم. چه رسم آزادی خواهی حکایت امروز و قصه ی نیروز نباشد، کس چه می داند، که این سالهای آخر که به سختی بر ما گذشتند سبب ساز این جنبش شدند یا تقلب در انتخابات و اعلام نتیجه ای که با رای و خواست و طبیعت رای مردم همخوانی نداشت و یا شاید هم …
با این همه، در میان حوادث فزون از شمار سال گذشته، آنچه بیشتر از دیگران در خاطره ی تاریخ مانده است و خواهد ماند، همان نگاهی بود که چنان اشاره ای به دوردستی در انتها، ایرانیان را و دیگر مردمان دنیا را به “ انسانیت ” و “ آزادگی ” رهنمون کرد.
این عبارت بس سزاست که پیشرفت تمدن بشری آمده از درک بهتری از مفهوم “ آزادی ” است و این نگاه آخرین او، بی گمان تعریف تازه ای بود از این واژه ی کهن سال که سالهاست آرمان و مقصود نخست آدمی است.
آن نگاه، وجهه ی امروزین مقاومت بود برای ایرانی که برگه های تاریخش مملو از نام پهلوانانی است که در برابر ظلم و جور ایستاده اند. نگاهی مثال کمان آرش، چنان درفش کاوه…
نسل جوان ایران، هیچگاه به حاکمیت امروزین جمهوری اسلامی رای “ آری ” نداده بود و بناچار در سیستمی زندگی می کرد که نقشی در انتخابش نداشت. جبری که البته در قانون طبیعت “ لابد ” نیست اما دست تمامیت خواه خفته ای چند، گریزناپذیرش کرده بود.
آری، آن نگاه مشروعیت از حکومتی گرفت که در طول دوران کوتاه مدت حضورش هیچگاه نتوانسته بود مشروعیت و مقبولیتی تمام کسب کند. آن نگاه نای رفتن و ادامه دادن از خرک لنگان حکومت گرفت و این البته که دستاورد ناچیزی برای آزادی خواهان ایرانی نیست.
یک سال از آن نگاه گذشت و یک سال و یک روز از سخنرانی رهبری که مردمان کشورش را به مرگ تهدید می کند و برای آزادی خواهان به حق خط و نشان می کشد. این یک سال و آن یک روز را کنار هم بگذاریم تا به فردای آزاد ایران امیدواری بیشتری پیدا کنیم. ما آن نگاه را از یاد نخواهیم برد و امیدمان مزه ی نومیدی نخواهد گرفت، گیرم که راه بس دراز باشد و مقصد بس خطیر.
هنر روز در این شماره ی خود یاد و خاطره ی آن نگاه را از نو زنده می کند و به پس آمدهای اجتماعی و هنری آن نگاه در یکسال گذشته می پردازد… مطالب این ویژه نامه را در ادامه ی صفحات هنری این هفته از پی بگیرید.