با وجود کنار رفتن محمود احمدینژاد از قدرت٬ درگیریهای لفظی منتقدان و حامیان وی همچنان ادامه دارد. همزمان پس از انتصاب وی به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ وی در اولین جلسه این نهاد حضور پیدا نکرد.
همزمان علیاکبر جوانفکر٬ از نزدیکان محمود احمدینژاد٬ اصولگرایان را متهم کرد که از احمدینژاد حمایت نکردند: “کجا حمایت کردند؟ آقای احمدینژاد خودشان آمدند. نامزد اصولگرایان آقای لاریجانی بود. آنها میدانستند رای افکارعمومی آقای احمدینژاد است و آمدند پشت ایشان قرار گرفتند اصولگرایان زرنگی کردند، زرنگی سیاسی… احمدینژاد با حمایت اصولگرایان نبود که پیروز نشد. توانمندیهای خود را عرضه کرد. کارنامه خوبی داشت در شهرداری تهران. برنامه منسجمی برای اداره کشور داشت.
به گفته مشاور پیشین احمدی نژاد که مدتی را هم در حبس گذراند «احمدینژاد وامدار اصولگرایان نیست… اینها چه حامیانی بودند که پشت پا زدند و علیهاش جوسازی کردند و رمال و جنگیربودن را به او و دولتش نسبت دادند. این چه حمایتی است؟… اصولگرایان از روز اول نمیخواستند آقای احمدینژاد بیاید و وارد رقابتهای سیاسی شود. آنها میخواستند همان زد و بندهای پشت پرده سیاسی را ادامه دهند و آن کسی را که میخواهند، رییسجمهور شود و به تعبیر یکی از همین آقایان خواستند با آمدن احمدینژاد تنور انتخابات را گرم کنند”.
همزمان علی طیبنیا٬ وزیر اقتصاد دولت روحانی٬ به انتقاد از سیاستهای اقتصادی احمدینژاد پرداخت. طیبنیا با اشاره به اینکه مشکلات اقتصادی فعلی کشور ناشی از سیاست احمدینژاد است که تصور میکرد میتوان “یک دوره سه تا چهار ساله مشکلات اقتصاد ایران را برطرف و تعادل نسبی بر آن حاکم کرد”. به گفتهی طیبنیا٬ احمدینژاد “همان اشتباه دوران قبل از انقلاب و دهه پنجاه یعنی تزریق درآمدهای نفتی در قالب بودجه را دوباره تکرار کرد”.
وی همچنین افزوده است که اقتصاد ایران دچار “نکبت منابع” شده است: “درآمدهای نفتی در هشت سال گذشته افزایش یافت و دولت نیز تصمیم به هزینه آن در قالب بودجه گرفت که به اعتقاد بسیاری از اقتصاددانان در نهایت به بروز بیماری هلندی در اقتصاد ایران منجر شد… نکبت منابع به دلیل سوء مدیریت در تخصیص و بهره برداری از منابع و مواهب خدادادی رخ می دهد… دولت آقای احمدی نژاد تصمیم گرفت که درآمد نفتی را سر سفره مردم بیاورد و این دیدگاه موجب شد تا مشکلات اقتصادی کشور که در جهت اصلاح و بهبود در حال حرکت بود، مجددا وخیم تر شود”.
در این میان محمود احمدینژاد خود سکوت کرده و واکنشی به این انتقادها نشان نداده است. وی همچنین در اولین جلسه مجمع تشخیص مصلحت که پس از انتصاب وی برگزار شد٬ شرکت نکرد. اما محسن رضایی٬ دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ گفت که احمدینژاد در جلسات آتی مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت خواهد کرد.
احمدینژاد پیش از این و در مقام رییسجمهور هم کمتر در جلسات مجمع تشخیص شرکت میکرد. عدم حضور احمدینژاد در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ البته با انتقاد اصولگرایان هم مواجه شده بود. آنها خبر داده بودند که آیتالله خامنهای٬ بارها از احمدینژاد خواسته در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت کند؛ اتفاقی که کمتر در این هشت سال رخ داد. عباس سلیمینمین٬از فعالان اصولگرا٬ در همینباره گفته بود: “مقام معظم رهبری بارها بر حضور رئیس جمهور در جلسات مجمع تشخیص تاکید کرده بودند اما هنوز شاهد آنیم که وی در این جلسات حاضر نمی شود”.
تنها یک روز پس از تحلیف حسن روحانی در مجلس و آغاز به کار وی٬ آیتالله خامنهای٬ رهبر جمهوریاسلامی٬ محمود احمدینژاد را به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کر و در حکم خود با اشاره به “تلاش با ارزش هشت ساله” احمدینژٰاد و “تجارب فراوانی که در این مورد” دارد٬ وی را به عنوان عضو مجمع منصوب کرده است.
این انتصاب در حالی انجام شد که سال گذشته و پس از انتخاب اعضای جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ غلامحسین الهام٬ از یاران نزدیک احمدینژاد٬ در مصاحبه با رجانیوز، سایت نزدیک به جبهه پایداری، با بیان اینکه رهبر جمهوریاسلامی برای جلوگیری از “بیکاری” برخی چهره های سیاسی، آنان را به عضویت مجمع تشخیص منصوب کرده است٬ گفته بود: “مجمع تشخیص مصلحت، انتصاب خود افرادش هم یک جور مصلحت است. هم مصلحت است و هم باید از اطلاعات آنها در یک جائی در نظام استفاده شود که میشود. تثبیت آقای هاشمی را هم رهبری بر تغییر وی ارجح میبینند، ولی معلوم است که مجمع کارآیی خود را از دست داده است. شاید این طور تلقی شود که این عدم کارآیی به دلیل نسبت مجمع با دولت و رفتارهای تند و کینهورزانه آن با دولت است و دولت که عوض شود، این کارآییها برمیگردد و رفتارها تغییر میکنند”.
حمیدرضا ترقی٬ عضو شورای مرکزی حزب موتلفه٬ در گفتوگویی با اشاره به “حمایت همهجانبه اصولگرایان از احمدینژاد”٬ گفته است که این گروه سیاسی٬ “هزینه سنگینی” برای این حمایت پرداخته است. ترقی گفته: “قطعا قبل از فعالیت آقای احمدینژاد وحدت و انسجام بیشتر بود. ایشان و رفتارهایشان منجر به بروز اختلافهایی در جریان اصولگرایی شد… اگر اصولگرایان از وی حمایت نکرده بودند، احمدینژاد هرگز نمیتوانست رییسجمهور شود… اصولگرایان از اینکه اطرافیان آقای احمدینژاد تلاش میکردند که به شکلی وانمود کنند که نه خودشان نه آقای احمدینژاد هیچکدام اصولگرا نیستند گلهمند بودند. بارها در اظهارات آقایان جوانفکر و داوری و کلهر مطرح شده بود که آقای احمدینژاد با رای خود بر سر کار آمد”.