با توقیف تهران امروز، چالش انتخاباتی میان احمدینژاد (و جریان همسو با رییسجمهور) با قالیباف، شهردار پایتخت (و همراهانش) بهصورت رسمی آغاز شد. مبارزهی آغاز شده را نه “رقابت انتخاباتی” که باید “جنگ انتخاباتی” توصیف کرد.
شواهد ادعای مطرح شده پرشمارند؛ اما اجازه دهید که از جایی دیگر بیآغازیم.
چند هفتهای است که شهروندان تهرانی -اگر از غم نان و مشکلات معیشتی و سختیهای زندگی زیر تورم و گرانی، اندکی ذهن خود را آزاد کرده باشند- شعارها و دیوارنوشتههایی معنادار را در گوشه و کنار پایتخت مشاهده کردهاند. این شعارها و شبهجملهها و تذکرها معمولاً با ماژیک و البته به خطی خوش و خوانا -عمدتاً- در ایستگاههای اتوبوس و کیوسکها و جعبههای توزیع برق و تقسیم خطوط تلفن، نوشته شدهاند. جهت عمدهی این کلمات، نقد شهردار پایتخت و انتقاد از وضع مدیریت شهری در تهران است. برخی از این جملات و شبهجملهها که نگارنده شخصاً آنها را مشاهده کرده است، عیناً در زیر درج میشود:
آمار طلاق در تهران 5 برابر شهرستانها میباشد، بهخاطر ترافیک
لطفاً اتوبوسهای دو طبقهی کولردار وارد کنید
کولر میخواهیم
لطفاً نظرات خود را در مورد روانترشدن ترافیک بنویسید
با بیشترین کارگران، مترو را سریعتر گسترش دهیم
ملت: به زیبایی میادین بیشتر رسیدگی شود
نه به ساختمانسازی و برجسازی
برجسازی و تعمیرات مبارکباد
و…
بدیهی است که کشف عوامل و اشخاصی که در نگارش این جملات و شبهجملهها دخیل بوده و هستند، و نیز شناسایی آمران احتمالی، اقدامی است که درصورت تمایل باید دستگاههای اطلاعاتی آن را تعقیب کنند؛ اما در مقام یک ناظر و تحلیلگر، بهنظر میرسد بتوان ادعا کرد که این اقدام، فراتر از یک رفتار شصی و فردی است.
آن دسته از خوانندگانی که در هنگام انتخابات ریاستجمهوری نهم در تهران حضور داشتهاند، محتمل برخی از دیوارنوشتهها را در سطح شهر و اتوبانها بهخاطر دارند که با اسپری و البته تا حد امکان بزرگ، به تخطئهی غیرمستقیم اکبر هاشمی رفسنجانی میپرداخت؛ جملاتی قریب به این مضمون که “هاشمی و پسرانش، مراقبان بیتالمال” یا “هاشمی و پسرانش، حامی محرومان و مستضعفین” (قریب به این مضامین).
کاملاً مشهود است که همان خط و جریان، اینک رقیبی دیگر را هدف گرفته است؛ حدود یک سال به انتخابات ریاستجمهوری دهم باقی است، اما ظاهراً قالیباف بهمثابهی یکی از محتملترین گزینههای انتخابات آتی و نیز بهعنوان یکی از مهمترین آلترناتیوها و رقبای انتخاباتی احمدینژاد، از هم اینک مورد توجه حامیان و هواداران احمدینژاد قرار گرفته است.
آن روی سکه را هم نباید فروگذاشت؛ هفتههاست که قالیباف در سخنان و اظهارات خود اینجا و آنجا و بهتلویح و تصریح احمدینژاد و سیاستها و کارنامهاش را مورد نقد و انتقاد قرار میدهد. واضح است که سیاستهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهردار تهران واجد مرزبندی آشکاری با برنامهها و اقدامات و اظهارات احمدینژاد است؛ و شهردار پایتخت ابایی ندارد که تفاوتها و تمایزهای خود را با رییسجمهور برجسته و تبلیغ نماید.
اینها همه مستقل از اخبار و شنیدههای انتخاباتی قابل تامل است؛ اخباری که در آن شنیده میشود قالیباف به برخی از شخصیتهای سیاسی ارشد اصلاحات و نظام سیاسی، گفته است رقیبی از طیف اصلاحطلبان که توان رقابت با احمدینژاد را داشته باشد، تایید صلاحیت و برتابیده نخواهد شد، و بهتر است که اصلاحطلبان از او بهمثابهی گزینهای واقعی و عملی در این مرحله از حیات نظام جمهوری اسلامی حمایت کنند…
درهر حال رقابت محسوس و مشهود قالیباف_احمدینژاد اینک با توقیف تهران امروز، تریبون غیررسمی قالیباف و همفکران وی، رسماً وارد مرحلهای جدید شده است؛ کار از یک رقابت انتخاباتی معمولی فراتر رفته است؛ توقیف تهران امروز، تندترین پیام ممکن به تیم قالیباف است. هنوز 24 ساعت از انتشار ویژهنامهی سالگرد 3 تیر این روزنامه -که واجد انتقادهای تند از عملکرد رییسجمهور و نقد بیپروا و گزندهی عملکرد وی در مقام شهردار پیشین تهران بود- سپری نشده، هیات نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد صفار هرندی - در اقدامی غیرقانونی- حکم به توقیف این روزنامه میدهد. کار به همینجا ختم نمیشود؛ جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رییسجمهور در یادداشتی نادر و بسیار تند در ارگان رسمی دولت (روزنامه ایران) فردای انتشار ویژهنامهی تهران امروز، قالیباف را بهشدت مورد انتقاد قرار میدهد: “میگویند آقای قالیباف، شهردار تهران، صحنهگردان این روزنامه است؛ بهسختی میتوان باور کرد که با نظارت و تدبیر ایشان، اینگونه مطالب سخیف همراه با دروغپردازی، تهمت و ترویج شایعه، تشویش و تخریب اذهان عمومی علیه دولت…بهدست نشر سپرده شده باشد… مگر میشود کسی که خود را دندار و اهل نماز و عبادت میداند، از رهبری تبعیت میکند، مدعی اخلاق و انصاف، جوانمردی، ارزشها و… است، هدایت و مدیریت تبلیغات مسموم، توهینآمیز، تحقیرکننده و همراه با تمسخر و تخریب علیه دولت نهم را برعهده داشته باشد؟! ایندو با هم قابل جمع نیست؛ یا این دروغ است یا آن”. (ایران 2 تیر 1387)
ایران به همین یادداشت بسنده نکرده و در گزارشی دیگر، تا آنجا که توانسته قالیباف و حامیان و همراهانش را نواخته است.
اتفاقات دو روز گذشته نشان میدهد که تا چه حد، قوه مجریه برای جریانهای مختلف محافظهکار باارزش و حتی حیاتی است؛ احمدینژاد و حامیان او، به آسانی حاضر به واگذاری مسند رییسجمهوری نیستند؛ چنین ضربشستی از سوی زیرمجموعهی رسمی دولت احمدینژاد (وزارت ارشاد) به قالیباف و همگامانش، نشان میدهد که از این پس تنها شاهد رقابت انتخاباتی نخواهیم بود. “شیفتگان خدمت” برای ادامهی “خدمت” با هیچ فرد و جریانی -هرچند اصولگرا- تعارف و رودربایستی ندارند. “جنگ انتخاباتی” آغاز شده است.