آریامهر و فرزانه و آیت الله

نوشابه امیری
نوشابه امیری

گفتن از کسانی که مجموعه عملکردشان، دیگران را بدین باور می رساند که دیکتاتور و سنگدل و حقیرند، کار دشواری نیست؛ آسان هم هست هر چند آزار دهنده ست و روح آدمی را مجروح می کند. دشوار اما، گفتن از آنهاییست که در جامه ریا و تملق،حقیران را، گام به گام به سوی دیکتاتوری می رانند واز این رو سهم شان در باز تولید دیکتاتوری، از هیچ دیکتاتور سنگدل حقیری کمتر نیست. پس تنها از دیکتاتوران نگوییم، تا وقتی دیکتاتورسازان در کارند.

آنچه در باب نتایج سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک، پس از بازگشت وی به ایران، بر زبان ها و قلم های متملقین و سیاست بازان رنگارنگ جاری شد ـ به عمق که بنگریم ـ از” سفر کوتوله به سرزمین گالیورها”، پر معناتر و از یک نگاه، دردناک تر بود. همه آنان که سالیان سال است، نه، قرن هاست که در میهن یخ زده ما جبه دیکتاتوری می دوزند ، به یکباره با کلماتی یکسان به ستایش از کوچک مردی برخاستند که نمونه های پیشینش، سرباز بودند و طلبه و در نهایت رئیس یک ایل و قبیله. کوچک مردانی که شاید به یک تصادف، به یک امید، به یک خشم، به یک وعده ….به پاخاستند ـ یا در “عملیاتی پیچیده و چند لایه”بر صحنه شدند ـ و به خروار خروار کلام چاپلوسان، به قاتلان امید و زایندگان خشم و وعده دهندگان مرگ و ویرانی بدل شدند.

سفر نیویورک و آنچه از آن بگفتند، نمونه وار تکراری تاریخی است که تا بختک آن از جان سرزمین ما برنیفتد،ما را رویارویی کارساز با این سرنوشت شوم ممکن نیست. تا چاپلوسان هستند و چاپلوسی متاعی است بی هزینه بر سربازار، و تا هستند کسانی که رخت پادشاهی می دوزند به امید صله ای، و فرزانه می سازند از طلبه ای، و آریامهر از شاهی و آیت الله از کوچک مردی این چنینی،تیرک خیمه آزادی درخانه مابر زمین کوبیده نخواهد شد .

تا هستند کسانی که به بهایی بیش و کم،از این سفر ها چنان می گویند و چنان پربار و پیامبرگونه می خواندندش که آهنگرزاده ای گرمساری، خویش با “کاوه” یکی می گیرد و مردمان را صفی می بیند بی شکل در پی اش روان، دیکتاتوری از سرزمین ما رخت نخواهد بست. تا دستانی هست همیشه بر سینه، تا پشتی هست همیشه خمیده در برابر قدرت، تا کلامی هست تنیده از تار چاپلوسی….داستان مان همین خواهد بود که هست. و نه تا وقتی اینان هستند، که تاوقتی سکوت می کنیم در برابر چاپلوسان گرد مگس،و تا آنگاه که پشتی می شویم برای بالا رفتن بی مقداران معامله گر، شیرینی میهن به کام ما نخواهد نشد.


آنکه به هزار معامله و در پی ده ها پست و مقام، از “معجزه هزاره سوم” و”آیت الله” سخن می گوید، همان اندازه دیکتاتور و سنگدل و کوچک است که محمود احمدی نژاد و همه محمودهایی که در مسیری همانند، بر مسند دیکتاتوری تکیه زدند و می زنند و خواهند زد. آنکه چنبر زده بر میلیون ها ثروت سرزمین زخمی ما، در محمودها، نورخدا می بیند وآن دیگری که وی را موسی می بیند در سرزمین فرعون،همان اندازه در نابودی ایران شریک جرمند که “فرزانه” ها و “آریامهر”ها. به ویژه آنگاه که در لحظه پاسخ، تیرها تنها آریامهرها و فرزانه ها و آیت الله ها را نشان می گیرد و غافل می ماند از آریامهر سازان و فرزانه سازان و آیت الله سازان.

آنکه در بالاترین نقطه نظامی دیکتاتور، چهره می شود، تنها نوک کوه یخی ست از آب بیرون آمده؛ آن زیرتر را ببینیم. آنجا که در همه تاریخ، چون نوک، هدف گرفته شده، حجم متراکم و بی نام خویش، نردبام نامی دیگر کرده است. آنها که دیروز”کراوات” داشتند، امروز”ریش” و”چادر” و خدا می داند فردا در کدامین لحظه، لباس تفنگداران آمریکایی را بر تن خواهند کرد. اینها را ببینیم.