سینمای جهان

نویسنده

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (۸)

بعضی ها داغشو دوست دارن…

تاکنون بارها لیست فیلم های برتر تاریخ سینما منتشر شده است. به واقع کدام فیلم بهترین است: “محله چینی ها” یا “دیوانه از قفس پرید”؟ “جادوگر شهر اوز” یا “آواز در باران”؟ نظر هر کس دراین رابطه متفاوت است، ولی جیل کین و جیم پیازا، از منتقدان برجسته هنر هفتم، لیستی از ۱۰۱ فیلم برتر تاریخ سینما را تهیه کرده اند.

 

۱۵- راننده تاکسی [محصول ۱۹۷۶، آمریکا]

فیلم “راننده تاکسی” به کارگردانی “مارتین اسکورسیزی“، برنده جایزه نخل طلایی در جشنواره کن ۱۹۷۶ شد.

بازیگران: “رابرت دنیرو” در نقش تریویس بیکل؛ “جودی فاستر” در نقش آیریس استینسما؛ “سیبل شپرد” در نقش بتسی؛ “آلبرت بروکس” در نقش تام؛ “هاروی کایتل” در نقش ماتیو هیگینس.

داستان فیلم: تریویس بیکل (رابرت دنیرو) یک راننده تاکسی است که به علت بیخوابی مزمن شب ها کار می کند. او که قبلاً در نیروی دریایی بوده با وضعیت خشونت باری که شب ها در خیابان های نیویورک حکمفرماست آشنا می شود. او قصد دارد به آیریس (جودی فاستر) که یک فاحشه ۱۲ ساله است کمک کند. بیکل همچنین با بتسی (سیبل شپرد)، معاون سناتور ایالت نیویورک، آشنا می شود و او را به دیدن فیلم های پورنو می برد. بتسی از این عمل می رنجد. بیکل قصد کشتن سناتور را دارد ولی در این عملیات موفق نیست و به همین دلیل به سراغ قوادهای آیریس می رود و آنها را می کشد و خود نیز زخمی می شود.

برنارد هرمن“، آهنگساز معروف آثار آلفرد هیچکاک، موسیقی “راننده تاکسی” را که آخرین کارش بود ساخت. او کمی قبل از اکران این فیلم از دنیا رفت و این فیلم در اولین شب نمایش به او اهدا شد.

ابتدا قرار بود “رابرت مولیگان“، کارگردان “کشتن مرغ مقلد“، و سپس “برایان دی پالما“، کارگردانی این فیلم را برعهده گیرند، ولی “پل شریدر“، نویسنده فیلمنامه، اصرار داشت که برای این فیلم بهتر است مارتین اسکورسیزی پشت دوربین و رابرت دنیرو جلوی دوربین قرار گیرند.

مارتین اسکورسیزی دو بار در این فیلم ظاهر شده است.

جودی فاستر در این فیلم ۱۴ سال داشت و به همین دلیل برخی صحنه ها برای بازی او مناسب نبود. خواهرش، کانی فاستر ۲۱ ساله، در این صحنه ها به جای او بازی کرده است.

این فیلم در چهل و نهمین مراسم اسکار، نامزد دریافت ۴ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم شد، ولی نتوانست هیچ جایزه ای دریافت کند.

آرایش موی “موهاک” رابرت دنیرو واقعی نبود، چون هنوز صحنه های بسیاری برای برداشت باقی مانده بود. موهاک سر او از موی ضخیم اسب ساخته شده بود.

با اینکه در این فیلم تنها چهار نفر کشته شدند، ولی انتقادات زیادی از صحنه های مرگبار و پرخشونت در فیلم مطرح شد. به همین دلیل در صحنه خونین تیراندازی در فاحشه خانه، مایکل چپمن، فیلمبردار، رنگ های این بخش را در محصول نهایی قدری کم رنگ تر کند. این مسأله باعث شده خون ها در این صحنه به جای قرمز صورتی رنگ باشند. مارتین اسکورسیزی برای نسخه دی وی دی مایل بود از برداشت های اصلی استفاده شود تا رنگ خون واقعی باشد، ولی هیچ نسخه ای از سکانس های اصلی فیلم در آرشیو وجود نداشت.

در صحنه ای که رابرت دنیرو در برابر آینه از خود می پرسد: “داری با من صحبت می کنی؟ فکر کنم داری با من صحبت می کنی. اینجا که غیر از من کسی نیست” به یکی از صحنه های به یاد ماندنی سینما تبدیل شده. و جالب اینکه دنیرو این صحنه را فی البداهه گفته است.

گفته می شود که سناریوی فیلم تا حد زیادی زندگی نامه پل شرادر را در لوس آنجلس تداعی می کند. او فیلمنامه را در ظرف ۵ روز نوشت و همواره نیز یک تفنگ پر روی میز تحریر خود داشت تا بهتر بتواند ایده بگیرد.

مارتین اسکورسیزی نقش تریویس را به “داستین هافمن” نیز پیشنهاد کرده بود، ولی او نپذیرفت. هافمن بعدها از این تصمیم خود اظهار پیشمانی کرد.

رابرت دنیرو از زمان عقد قرارداد این فیلم به مبلغ ۳۵ هزار دلار و شروع فیلمبرداری، برنده جایزه اسکار در فیلم “پدرخوانده: قسمت دوم” (سال ۱۹۷۴) شد. شرکت کلمبیا پیکچرز نگران این بود که دنیرو با این مبلغ پروژه را آغاز نکند، ولی او گفت به معامله اول احترام می گذارد تا ساخت فیلم هرچه سریعتر آغاز شود.

 

۱۴- روانی [محصول ۱۹۶۰ آمریکا]

فیلم “روانی” به کارگردانی “آلفرد هیچکاک” براساس رمانی به همین نام نوشته “رابرت بلاک” ساخته شده است. این فیلم یکی از شاهکارهای آلفرد هیچکاک به شمار می رود.

بازیگران: “آنتونی پرکینز” در نقش نورمن بیتس؛ “ورا مایلز” در نقش لی لا کرین؛ “جان گوین” در نقش سم لومیس؛ “جنت لی” در نقش ماریون کرین.

داستان فیلم: ماریون کرین (جنت لِی) و سم لومیس (جان گوین) می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، ولی در این راه با مشکلات مالی مواجه شده اند. ماریون درحالی که ۴۰ هزار دلار از محل کار خود را همراه دارد به یک متل می رود. او تنها مسافر این متل است. صاحب آن نورمن بیتس (آنتونی پرکینز) به همراه مادرش در خانه ای کنار متل زندگی می کنند. زمانی که ماریون به حمام می رود توسط فردی ناشناس کشته می شود و نورمن هرگونه ردی را که نشان دهنده اقامت ماریون در متل باشد را پاک می کند. کارآگاه پرونده نیز به قتل می رسد. درنهایت مشخص می شود که نورمن قاتل است و از بیماری اسکیزوفرنی رنج می برد. مادر او نیز سال ها پیش مرده و جسد مومیایی شده او در زیرزمین خانه پیدا می شود.

صحنه حمام کردن ماریون یکی از صحنه های مشهور در تاریخ سینماست. برای این صحنه که مدت آن ۴۵ ثانیه است، ۷۰ برداشت مختلف انجام شد. جنت لی در این باره گفته بود از مجموع ۳ هفته ای که سر فیلمبرداری حاضر بوده، یک هفته آن به صحنه حمام اختصاص داشته.

آنتونی پرکینز پس از بازی در این فیلم به یکی از بازیگران مشهور سینما تبدیل شد.

آلفرد هیچکاک امتیاز رمان را به قیمت ۹۰۰۰ دلار از رابرت بلاک خریداری کرد. او همچنین درتلاش بود تمامی نسخه های این رمان را از بازار جمع آوری کند تا پایان آن برای بینندگان نامشخص باشد.

یکی از دلایلی که هیچکاک این فیلم را به صورت سیاه و سفید ساخت، این بود که نمی خواست صحنه قتل در حمام به دلیل وجود خون فراوان در وان مشمئزکننده شود. یکی دیگر از دلایل هیچکاک این بود که می خواست هزینه ساخت فیلم تا حد امکان بالا نرود (زیر یک میلیون دلار). هزینه ساخت فیلم درنهایت ۸۰۰ هزار دلار تمام شد و در گیشه بیش از ۴۰ میلیون دلار فروش کرد.

جوزف استفانو” فیلمنامه نویس جوان قبل از این فیلم تنها دو بار تجریه فیلمنامه نویسی داشت که هر دو در سال ۱۹۵۸ بود: “آنا در بروکلین” به کارگردانی ویتوریو دسیکا و “ارکیده سیاه” به کارگردانی مارتین ریت. ولی هیچ یک از این دو فیلم اعتماد آلفرد هیچکاک را جلب نکرد، ولی با اصرار “ند بروان”، فیلمنامه نویسی که معرف او نیز بود، استفانو توانست هیچکاک را متقاعد سازد.

 

۱۳- همه چیز درباره ایو [محصول ۱۹۵۰، آمریکا]

فیلم “همه چیز درباره ایو” به کارگردانی “جوزف ال مانکیه ویچ” برگرفته از داستان کوتاهی به نام “عقلانیت حوا” نوشته “مری اور” است. این فیلم در بیست و سومین مراسم اسکار، نامزد دریافت ۱۴ جایزه اسکار شد که در نهایت توانست ۶ جایزه اسکار، ازجمله جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کند.

بازیگران: “بت دیویس” در نقش مارگو چانینگ؛ “آن باکستر” در نقش ایو؛ “جرج ساندرز” در نقش آدیسون دویت؛ “سلست هولم” در نقش کارن ریچاردز؛ “گری مریل” در نقش بیل سیمسون؛ “مرلین مونرو” در نقش دوشیزه کاسول.

داستان فیلم: مارگو (بت دیویس) یکی از بازیگران معروف تئاتر در شهر نیویورک است. او با دختری به نام ایو (آن باکستر) آشنا می شود که به بازیگری بسیار علاقه مند است و نمایش های مارگو را دنبال می کند. مارگو او را استخدام می کند. موقعیت ایو به تدریج بهتر می شود و جای مارگو را می گیرد.

بت دیویس و گری مریل پس از بازی در این فیلم به یکدیگر علاقه مند شدند و ازدواج کردند. این ازدواج ۱۰ سال به طول انجامید.

مرلین مونرو در این فیلم در نقش کوتاهی بازی کرد. این هفتمین فیلم او بود.

 

۱۲- بعضی ها داغشو دوست دارند [محصول ۱۹۵۹، آمریکا]

فیلم “بعضی ها داغشو دوست دارند” به کارگردانی “بیلی وایلدر” داستان واقعی شورش کارگران در باراندازهای نیویورک را به تصویر می کشد که چند سال قبل از آن اتفاق افتاده بود. این فیلم در بیست وهفتمین مراسم اسکار برنده ۸ جایزه اسکار شد.

بازیگران: “مرلین مونرو” در نقش شوگر کین؛ “تونی کرتیس” در نقش جو؛ “جک لمون” در نقش جری؛ “جرج رافت” در نقش اسپتس کولومبو.

داستان فیلم: دو نوازنده به نام جو (تونی کرتیس) و جری (جک لمون) شاهد قتلی می شوند که بین اعضای مافیا اتفاق می افتد. آنها برای فرار از انتقام مافیا خود را به شکل زن درمی آورند و در یک گروه موسیقی زنان ثبت نام می کنند. آنها با شوگر کین (مرلین مونرو) آشنا و به او علاقه مند می شوند.

این فیلم در سی و دومین مراسم اسکار نامزد دریافت ۶ جایزه اسکار شد که در نهایت فقط توانست جایزه اسکار بهترین طراحی لباس سیاه و سفید را از آن خود کند.

ابتدا قرار بود فرانک سیناترا در نقش جو بازی کند، ولی او با بخشی که جو خود به صورت زن درمی آورد موافق نبود و به همین دلیل بازی در این فیلم را رد کرد.

مرلین مونرو در زمان ساخت این فیلم باردار بود. به همین دلیل بسیار چاق تر به نظر می رسد. کارگردان و دیگر عوامل فیلم در برداشت ها با او بسیار مشکل داشتند. به عنوان مثال در صحنه خداحافظی او با تونی کرتیس به خوبی می توان چشم هایش را دید که نوشته های دیالوگ خود را می خواند. به گفته کرتیس، مرلین مونرو همیشه دو تا سه ساعت به برداشت ها دیر می رسید.

مرلین مونرو می خواست فیلم به صورت رنگی ساخته شود، ولی بیلی وایلدر او را متقاعد کرد که به دلیل گریم زنانه تونی کرتیس و جک لمون بهتر است فیلم سیاه و سفید باشد.

 

۱۱- نشویل [محصول ۱۹۷۵، آمریکا، اگلستان، فرانسه و آلمان]

فیلم “نشویل” به کارگردانی “رابرت آلتمن” یکی از مهم ترین فیلم های اوست.

بازیگران: “لیلی تاملین” در نقش لاینا ریس؛ “ند بیتی” در نقش دلبرت ریس؛ “رانی بلیکلی” در نقش باربارا جین؛ “ند بیتی” در نقش دلبرت؛ “هنری گیبسون” در نقش هیون هامیلتون؛ “جرالدین چاپلین” در نقش اوپال؛ “مایکل مورفی” در نقش جان تریپلت؛ “کیث کاراداین” در نقش تام فرانک.

داستان فیلم: این فیلم بخشی از زندگی ۲۵ شخصیت در دنیای موسیقی و سیاست را بازگو می کند که چطور در مدت ۵ روز در شهر نشویل، مرکز ایالت تنسی، با یکدیگر روبرو می شوند و سرنوشت یکدیگر را رقم می زنند.

این فیلم در چهل و هشتمین مراسم اسکار در ۴ رشته، ازجمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان، نامزد دریافت جایزه اسکار شد که درنهایت توانست جایزه اسکار بهترین موسیقی متن را از آن خود کند. در آن سال فیلم “دیوانه از قفس پرید” ساخته میلوش فورمن جوایز اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را دریافت کرد.

قرار بود بازیگران فیلم هر یک قطعه موسیقی ای که قرار بود اجرا کنند را بنویسند. کیث کاراداین که قطعه “من راحتم” را نوشته بود، برنده اسکار بهرین موسیقی شد.

اکثر دیالوگ های بازیگران فی البداهه بود و فیلمنامه صرفاً به عنوان دستور کار مورد استفاده قرار گرفت.

تمامی نوازندگانی که در فیلم حضور دارند، نوازندگان واقعی اند که در آن زمان در شهر نشویل برنامه اجرا می کردند.

نقش لاینا ریس ابتدا برای “لوئیز فلچر” ساخته و پیشنهاد شد، زیرا او خود فرزند والدینی ناشنوا بود و زبان نشانه ها را به خوبی می دانست. ولی فلچر همان سال بخاطر بازی در فیلم “دیوانه از قفس پرید” در نقش پرستار راچد نتوانست با رابرت آلتمن همکاری کند. درنهایت این نقش به لیلی تاملین واگذار شد. لوئیز فلچر نیز جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کرد.

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (قسمت اول)

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (قسمت دوم)

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (قسمت سوم)

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (قسمت چهارم)

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (قسمت پنجم)

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (قسمت ششم)

۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما از نظر منتقدان (قسمت هفتم)