نسل کشی شیمیایی؛ از حلبچه تا دمشق

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

یک هفته بعد از حصول توافق در ژنو مابین جان کری وزیر خارجه آمریکا و سرگئی لاورف وزیر خارجه روسیه، پیرامون خلع سلاح شیمیایی سوریه بصورت تدریجی، رژیم اسد، بر اساس تعهدات، سیاهه سلاحهای شیمیایی خود و نشانی بعضی از مراکز انباشتن آنها را در اختیار سازمان ملل قرار داد. آمریکا پیشتر تهدید کرده بود که به تلافی استفاده رژیم اسد از سلاح شیمیایی در کشتار بیش از ۱۲۰۰ سوری در ۲۱ ماه اوت گذشته، متوسل به هجوم نظامی خواهد شد.

 حدود ۲۵ سال پیش از کشتار شیمیایی روز ۲۱ ماه اوت در حومه دمشق، هواپیماهای صدام طی اقدامی خشونت بارتر، با پرتاب کپسول های گاز سارین و خردل بر فراز حلبچه، در-پانزده کیلومتری مرز عراق با ایران، بیش از ۵۰۰۰ نفر از ساکنین این دهکده را به قتل رساندند و نزدیک به ۷۰۰۰ مجروح شیمیایی بجا نهادند. اما پیرامون نسل کشی شیمیایی روز ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶ صدام در حلبچه، دولت آمریکا تا دو سال عملا سکوت اختیار کرد.

دلیل اصلی سکوت دولت ریگان پیرامون نسل کشی صدام در حلبچه و شکست طرح کنگره برای محکوم ساختن صدام، اتحاد نا مقدس غرب با دولت بغداد و حمایت یکپارچه شرق، به رهبری مسکو، از بغداد در مقابل رژیم مذهبی ایران بود. استدلال واشنگتن در حمایت از بغداد در ظاهر تن دادن به حمایت از یک بد در مقابل گزینه بدتر بود: پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ، و یا حمایت از صدام و سکوت در مقابل نسل کشی حلبچه.

تنها دو سال بعد، متعاقب اشغال کویت از سوی ارتش عراق در سال ۱۹۹۰ و تهدید صدام به کاربرد سلاح شیمیایی علیه اسرائیل، دولت آمریکا نسل کشی حلبچه را بر دیگر اتهامات صدام افزود. در زمان نسل کشی حلبچه، صدام متحد آمریکا شناخته میشد، و واشنگتن برای متوقف کردن جمهوری اسلامی، اطلاعات ماهواره ای از نقل و انتقالات نظامی ایران در جبهه های جنگ را نیز در اختیار دولت بغداد قرار میداد.

عامل دیگری که غرب را در مورد حلبچه به سکوت تشویق میکرد، مبادلات تجاری با بغداد بود: دست کم ۲۰ موسسه تولید و یا تجارت محصولات شیمیایی، از آمریکا تا اروپا و ژاپن، کالاهای خود را در آن زمان به صدام میفروختند.

 

انکار شواهد

نیروهای ایران در اجرای عملیات موسوم به “والفجر۱۰” با کمک نیروهای پیشمرگه کرد در روزهای منتهی به کشتار جمعی در حاشیه حلبچه مستقر شده بودند. پیش از حمله شیمیایی و ریختن کپسول های گاز خردل و سارین بروی حلبچه در روز ۱۶ ماه مارس سال ۱۹۸۸، نیروهای صدام بمدت دو روز با استفاده از شلیک توپ، ضمن تخریب بنا، شیشه های خانه ها را شکسته و امکان نفوذ گاز به اماکن را افزایش داده بودند.

عملیات حلبچه که توسط علی حسن المجید ـ–معروف به علی شیمیایی-ـ طراحی شده بود، بخشی از طرح وسیعتر دولت عراق موسوم به “انفال” بود که با اجرای آن بیش از ۱۸۲ هزار کرد جان خود را از دست دادند.

ایران در فاصله کوتاهی بعد از بمباران شیمیایی حلبچه، علاوه بر اعزام گزارشگران عکاس و فیلم بردار ایرانی تسهیلات لازم برای حضور گزارش گران خارجی در محل را نیز فراهم ساخت.

عکسهای احمد ناطقی ( همچنین سعید صادقی و سعید جان بزرگی) از صحنه های نسل کشی در حلبچه، منجمله مرد کردی که کودک خود را در آغوش میفشرد، با سرعت به سراسر جهان مخابره شد. با این حال مقامات آمریکا و روسیه در قبال این کشتار جمعی، سکوت مصلحت طلبانه اختیار کردند.

عملیات انفال از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ توام با سکوت غرب ادامه یافت و از مرزهای کردستان عراق با ایران تا مرزهای مشترک عراق با ترکیه کشیده شد. با این وجود، و علیرغم پایان گرفتن جنگ ایران و عراق، شرق و غرب، همچنان به سکوت در برابر نسل کشی شریک تجاری و هم پیمان موقتی خود ادامه دادند.

 

واکنش رسمی آمریکا

دقیقا به شیوه ای که امروز، کرملین و جمهوری اسلامی دست داشتن اسد در حمله شیمیایی علیه دمشق را انکار و مخالفین اسد را مشکوک به کاربرد سلاح شیمیایی می خوانند، دولت وقت آمریکا، به گونه ای غیر رسمی، ایران را مشکوک به استفاده از سلاح شیمیایی در شرق عراق معرفی کردو از وارد ساختن اتهام مستقیم نسل کشی علیه متحد خود صدام، پرهیز داشت.

بعد از نسل کشی حلبچه، و با انکار اطلاعاتی که چهره های شناخته شده کرد، منجمله جلال طالبانی رییس جمهوری کنونی عراق پیرامون استفاده صدام از سلاح شیمیایی در اختیار جهان خارج قرار دادند، در ۲۳ ماه مارس سال ۱۹۸۸، چارلز رد من، سخنگوی وقت وزارتخارجه آمریکا اظهار داشت: “ایران هم ممکن است به پرتاب گلوله های انباشته از سلاح شیمیایی در منطقه مبادرت ورزیده باشد.” اظهارات رد من، نه در جهت وارد ساختن اتهام علیه جمهوری اسلامی، و تنبیه هر دو سوی خطا، که در جهت خودداری از مبادرت به اقدام تنبیهی و لوث کردن ماجرا صورت گرفت.

یوست هیترمن در کتاب سال ۲۰۰۷ خود موسوم به “ روابط مسموم: آمریکا، عراق و (کشتار با گاز) در حلبچه” نمونه های متعدد تلاش دولت وقت آمریکا برای شانه خالی کردن از قبول مسئولیت تنبیه صدام و یادست کم محکوم ساختن وی را آورده است.

در جهان امروز ترسیم چهره دیکتاتوری ها، غالبا با در نظر گرفتن مصالح قدرتهای بزرگ صورت میگیرد. نحوه تشویق و یا تنبیه آنها نیز نسبی و متاثراز منافع آنهاست. در طول دو سال گذشته کشتار یکصد هزار سوری، نزدیک به نیم میلیون مجروح و هفت میلیون کوچیده و آواره جنگ داخلی، واشنگتن را به اقدام نظامی علیه اسد وادار نساخته، چنانکه در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۸۹۹ کشتار ۱۸۰ هزار کرد ساکن عراق، آمریکا را در مقابل صدام قرار نداد.امروز نیز تهدید به تنبیه نظامی اسد به بهانه نسل کشی در دمشق وسیله ای است برای تامین “مصالح برتر”؛- مصالحی که ۲۵ سال پیش آمریکا را به سکوت در برابر نسل کشی حلبچه واداشت.