وحشت از استقبال مردم از عبدالله مومنی

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» بعد از پنج سال زندان، رها در اتوبان

“پس از تحمل ۵ سال زندان و در حالیکه تنها یک روز به موعد آزادی اش باقی مانده بود او را به بهانه انتقال به شعبه اجرای احکام برای کاری اداری از بند زندان خارج می کنند، سوار آمبولانس کرده، راه بیرون زندان را در پیش می گیرند و در اتوبان چمران پیاده می کنند”.

عبدالله مومنی، فعال دانشجویی سرشناس ایرانی و سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) روز پنج شنبه با پایان یافتن محکومیت ۵ ساله اش از زندان آزاد شد. فاطمه آدینه وند، همسر او در مصاحبه با “روز” می گوید که از ترس و هراس اینکه مردم موقع آزادی عبدالله جلوی اوین جمع شوند و از او استقبال کنند، او را با آمبولانس برده و در اتوبان چمران پیاده کرده اند.

او توضیح می دهد: گفته بودند عبدالله روز جمعه ازاد خواهد شد ما و دوستان او تصمیم داشتیم برویم جلوی اوین و از او استقبال کنیم اما پنج شنبه حدود ساعت ۳ به من زنگ زد من اصلا تعجب کردم گفت من آزاد شده ام. گفتم کجایی گفت میدان توحید هستم و از کیوسک تلفن زنگ می زنم. آدرس خانه را می خواست و پرسید خانه مان کجاست. ایشان که زندان بود ما اسباب کشی کرده و آمده بودیم اکباتان و آدرس خانه را نداشت. من همین طور متعجب آدرس را دادم. با مترو آمد و دستم جایی نمی رسید. دوست نداشتم بعد از ۵ سال اینطور بیاید خانه و ما می خواستیم برویم جلوی زندان استقبال ایشان. اینقدر حس عجیبی داشتم حتی دستم نمی رفت زنگ بزنم به بچه ها و دوستان و بگویم عبدالله آزاد شده.

به گفته خانم آدینه وند “ترس شان از این بود که مردم جلوی اوین جمع شوند و هراس داشتند برای همین یک روز قبل از موعد آزاد کردند و آن هم به این شیوه. عبدالله می گفت با این بهانه که باید بروی اجرای احکام و کارت دارند او را از بند بیرون می آورند. بعد سوار آمبولانس کرده از زندان خارج می کنند و در اتوبان چمران نزدیک میدان توحید پیاده می کنند و می گویند تو آزادی برو. با آمبولانس آورده بودند که کسی نبیند و نفهمد ولی در باجه تلفن که بوده دوستان به صورت اتفاقی می بینند البته او آنها را نمی شناخته و آنها جلو می روند و می گویند تو عبدالله مومنی هستی و اینجا چه می کنی و…”

همسر عبدالله مومنی، دوران زندان این فعال دانشجویی را “افتخار” ی برای خود و همسرش می داند و می گوید: دوران زندان عبدالله را من یک افتخار می دانم. هرچند خیلی اذیت شدیم و قبل از زندان امکان نداشت یک روز خانه نباشد و با بچه ها نباشد. اما این دوران یک افتخار برای ما بود و زندان اش افتخار بود. با آدم های بزرگی آشنا شدیم، خیلی تلاش کردیم بچه ها عقب نمانند و مشکلی پیدا نکنند. عبدالله هم می گوید زندان برای من افتخار بوده و احساس سختی نمی کنم. نحوه آزادی اش هم نشان می دهد که بعد از ۵ سال که او را در زندان نگاه داشته اند خودشان هم خوب می دانند او چه جایگاهی بین مردم دارد و با سر بلند و افتخار از زندان بیرون آمده. از همین هم ترسیدند و مثل فیلم ها آنطور او را آزاد کردند.

او می افزاید: جلوی زندان نشد استقبال برویم اما چند روز است همه تا می شنوند عبدالله ازاد شده به خانه ما می آیند. من وقتی خان را عوض کردیم اینجا به کسی نگفته بودم که خانواده عبدالله مومنی هستیم اما اینقدر این چند روز اینجا شلوغ شده که همه فهمیده اند و می ایند هم دیدن عبدالله و هم ناراحت هستند که چرا نمی دانستند خانواده عبدالله اینجا و در همسایگی آنها زندگی می کردند. اینها برای ما افتخار است این برخوردها و امدن مردم و فعالان و شخصیت های مختلف نشان از جایگاه عبدالله در میان مردم دارد و ۵ سال هم که در زندان نگاه داشتند اما این جایگاه فراتر رفت و عبدالله همان عبدالله است.

سوال می کنم که عبدالله مومنی پیش از این زندان ۵ ساله هم بارها زندانی شده بود. فرق این زندان با زندان های قبلی اش چه بود؟ خانم آدینه وند می گوید: این دوره با زندان های قبل اش خیلی فرق داشت. دوستان خیلی خوبی پیدا کرد. از سعید مدنی گرفته تا علیرضا رجایی، میردامادی و بهشتی و خیلی های دیگر که من با خانواده هایشان اشنا شدم و دوران طلایی خیلی خوبی می دانم که با چنین آدم های خوبی آشنا شدم آدم هایی که برای مملکت شان حاضرند چنین سختی و زندان بکشند.

عبدالله مومنی ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و در جریان بازداشت های گسترده و سرکوب های پس از انتخابات جنجال برانگیز همان سال در ستاد شهروند آزاد، زیر مجموعه ستاد انتخاباتی مهدی کروبی بازداشت شد. او بیش از ۳ ماه در سلول های انفرادی بندهای ۲۰۹و ۲۴۰ زندان اوین زندانی بود و محکومیت اش را در بند ۳۵۰ زندان اوین سپری کرد. آقای مومنی از داخل زندان در نامه سرگشاده ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، به شرح شکنجه هایی که بر او در دوران بازجویی رفته بود پرداخت. نامه ای که برای او اتهامات و دادگاهی جدید را در پی داشت.