- فردا، روزی است که دستگاه پروپاگاندای جمهوریاسلامی بار دیگر “حضور حماسی مردم” را در بوق و کرنا خواهد کرد، خبر از “مشت محکم بر دهان استکبار” خواهد داد و بر “تجدید بیعت مردم با رهبرشان” تاکید خواهد کرد.
در عین حال رسانههای سبز و دیگر رسانههای مخالف نیز خبر از آن خواهند داد که استقبالی از انتخابات دوازدهم اسفند نشده است، مردم به ندای “شورای هماهنگی راه سبز امید” یا دیگر رهبران اپوزیسیون گوش فرا داده و در خانهها نشستهاند و آمار ارائه شده، نادرست است.
در این بازی تبلیغاتی اما، کدام گروه برنده هستند؟ به نظر میرسد پاسخ به این مساله به هیچ روی جمهوری اسلامی نخواهد بود، چرا که این سیستم حکومتی سی و دو سال است که روشی مشابه برای حضور مردم در انتخابات برگزیده است. آش آنچه که “انتخابات” نامیده میشود، آنقدر شور شده که اصولگرایان و حامیان احمدینژاد نیز از درست نخوانده شدن آرای مردم یا تاثیرگذار نبودن آن سخن میگویند، برخی دولت و برخی نهادهای نظامی را به دخالت در انتخابات متهم میکنند، گروهی متهم به خرید رای مردم با سکههای طلا میشوند و…
اما آیا این مساله به معنای پیروزی اپوزیسیون، و به طور اخص سبزها، در انتخابات پیش روست؟ به نظر نگارنده، پاسخ به این سئوال منفی است. اما چرا؟
- چندین ماه است که اصلاحطلبان و گروههای سبز، بر طبل “تحریم فعال” در انتخابات میکوبند. البته “تحریم فعال” نیز چون بسیاری از مفاهیم دیگری که توسط این افراد به کار گرفته شده، هرگز دارای تعریف روشن و مشخصی نبوده است؛ همه آنچه که گفته شد، سخنانی کلی بود از لزوم به کارگیری تاکتیک “تحریم فعال” در انتخابات. اما چگونه؟ با چه ابزاری و در پناه کدام تاکتیک و استراتژی؟ هرگز مشخص نشد.
در این میان هرگونه سئوال، نقد و یا تلاش برای تدقیق این مساله، از سوی “پاسداران مصلحت” با واکنش روبهرو شد که مبادا در “مقطع حساس کنونی” خللی در صفوف به هم پیوسته مبارزان ایجاد شود. آنان چنان در قلب مفاهیم و تهی کردن آن از معنا کوشیدند که حتی “عدم شرکت” را نیز به مثابه تحریم فعال معنا کردند، لایکهای فیسبوک، رایهای بالاترین، عکسهای فرندفید و توییتهای توییتر را به مثابه پیروزی خود معنا کردند و به مصداق “خود گویی و خود خندی، بهبه چه هنرمندی”، هزاران تکبیر بر دوراندیشی خود گفتند!
واقعیت آن است که جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز امید به عنوان نماد رهبری آن، مدتهاست که در دایره بستهای گرفتار ماندهاند: جمعی بسته و ناشناس، خود آکسیون ترتیب میدهند، تاکتیک و استراتژی تعیین میکنند و چندی بعد، برای خود درود میفرستند!
- انتخابات مجلس نهم از چه جهت برای سبزها واجد اهمیت خاصی شد؟ این نخستین انتخاباتی بود که پس از 22 خرداد 88 برگزار میشد. فراموش نکنیم که حاکمیت، به دلیل ترس از نوع واکنش مردم، یک انتخابات را به تعویق انداخته بود -. حکومتی که با تقلب/کودتا در آخرین انتخابات برگزار شده، جنبشی عظیم را به وجود آورده بود، اکنون در مقابل آزمونی دیگر قرار گرفته بود:مبارزه سبزها در ماههای نخست اعتراض برای برکناری احمدینژاد، نتیجهای نداشت، تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی، تغییر در رفتارهای حاکمان، تغییر در ساز و کار برگزاری و نظارت بر انتخابات و… موفق نبودند. حاکمیت به هیچکدام از مطالبات سبزها تن در نداد، سهل است که رهبران جنبش را نیز به حصر فرستاد.
در این شرایط، قاعدتا تلاش سبزها میبایست روی مشروعیتزدایی از انتخابات به هر شکل، متمرکز میشد؛ انتخاباتی که نه تنها تفاوتی با دیگر انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامی از منظر سلامت، آزاد و عادلانه بودن نداشت، بلکه اینبار محدودیتهای بیشتری را نیز ایجاد می کرد و عوامل نظارت و اجرایی آن نیز، افرادی بودند که دو سال پیش، یکی از بزرگترین تقلبهای انتخاباتی تاریخ را سبب شده بودند.
- در این شرایط، اساسا سخن گفتن از “انتخابات” در سیستم جمهوری اسلامی، امری مضحک است. هر عقل سلیمی به راحتی میتوانست این نکته را متوجه شود که حاکمان جمهوریاسلامی ـ– و سیدعلی خامنهای در راس آن ـ– پس از دو سال مقاومت در برابر اعتراضات مردم، به صرف چند بیانیه صادر شده از سوی افراد “ناشناس” و چند سخنرانی “خندان” در میان جمعی محدود، تن به شرایط برگزاری انتخابانی نیمه آزاد ـ– در مقیاس جمهوری اسلامی ـ– نیز نخواهد داد.
البته تاکید و تلاش برای دستیابی به انتخابات آزاد، نکتهای مثبت است، اما این مساله زمانی شکلی تراژیک ـ– و حتی کمیک -ـ به خود خواهد گرفت که هیچ تدبیری برای مخالفت با خواستهها اندیشیده نشود. این مساله از سویی نیز به معنای آن است که برخی قایلان به تز “تحریم فعال” خود نیز نمیدانستند که از چه سخن میگویند، و تصورشان این بود که تحریم فعال، تنها به معنای “خانهنشینی در روز دوازده اسفند برای اعلام همبستگی با میرحسین موسوی و مهدی کروبی و درک شرایط حصر آنهاست”. برداشت آنان از تحریم فعال، در واقع چیزی نبود جز آنچه که در سالهای گذشته روشنفکران ودانشجویان را به آن متهم میکردند: انفعال! آنچه که در این مدت اتفاق افتاده، اساسا چیزی نیست جز انفعال در مقابل بازی حکومتی که نام “انتخابات” بر خود گرفته است.
فرصت تبلیغات رسمی و غیررسمی انتخابات، آمد و رفت: تقریبا در هیچ نقطهای از ایران، خبری از تجمع در ستادها، به چالش کشیدنها، تلاش برای استفاده از پتانسیل مردم ناراضی و… به چشم نخورد، هیچ فعالیتی برای تحریم فعال نشد، حتی روز 25 بهمن نیز، که میتوانست مدخلی مناسب برای آشتی دوباره مردم با سیاست خیابانی باشد، سوخت شد و از دست رفت.
این افراد حتی قادر به تغییر زمین بازی نشدند و در زمین حکومت بازی کردند: آنها دست به تحریم “انتخابات” مجلس نهم زدند و هرگز هم نگفتند که چگونه میتوان نام شعبدهبازی جمهوریاسلامی را انتخابات گذاشت؟ و اساسا کدام مشخصه یک “انتخابات” در این بازی وجود داشت؟
و اما سیدعلی خامنهای پس از این چه میکند؟ او بازیای را انجام داده است که اساسا خاستگاه اعتراض سبزها بود، بدون آنکه خلل جدی بر آن وارد شود و اکنون با خیال راحت، خود را برای ادامه بازی گرم میکند: بازیای که انتهای آن ممکن نیست، اما مشخص است که شورای هماهنگی راه سبز امید در مقابل آن چه موضعی خواهد داشت: تشکر از حضور حماسی مردم در…!