کارآمدی ظرفیت های شهروندی

نویسنده

» تحلیل هفته نامه الاهرام از وضعیت ایران

مصطفی العباد

ایران در سال 2020 چگونه خواهد بود؟ اگر پیش بینی آینده نیازمند عوامل زیادی باشد، وقتی صحبت از ایران می شود، کار به مراتب مشکل تر است.

خود ایرانیان رسمی دارند و برای پیش بینی آینده، به دیوان شمس الدین محمد حافظ شیرازی مراجعه می کنند. روشش این است که یک جلد حافظ را در دست می گیری، چشمانت را می بندی و صفحه ای را با باز می کنی و شعری را که انگشت روی آن افتاده است، می خوانی.

شعری که انگشتت انتخابکرده است، پیش بینی آینده توست. در فارسی به آن فال حافظ می گویند. از آنجایی که من در این زمینه حرفه ای نیستم، با نگاهی قراردادی به موضوع آینده ایران در سال 2020 نزدیک می شوم.

ایران به عنوان یک قدرت بزرگ در فضای ژئو پولیتیکی که در آنقرار گرفته است، دائما مورد  توجه  سیاست جهانی است، هم در زمانی که به شکل سلطنتی اداره می شد و فضای بین المللی را باز گذاشته بود، چه در زمان جمهوری اسلامی که همه در ها را به روی قواعد بین المللی بسته است.

مسلما صفاتی چون “دوستانه” یا “ مهمان نواز”، که برای توصیف دولت های ایرانی در برهه خاصی از زمان بوده است اما اگر به چشم انداز دورتری نگاه کنیم، این صفات از دولت های ایرانی گرفته می شوند. حکومت های ایرانی، بدون در نظر گرفتن ایدئولوژی شان فقط به یک دلیل ساده که آن بلندپروازی سیاست خارجی در منطقه است، با قواعد بین المللی در برخورد می کنند.

از آنجایی که منطقه سرشار از منابع نفتی است و استراتژیک ترین نقطه جهان محسوب می شود، ایران یک موقعیت خاص و ویژه در مناسبات بین المللی دارد. ایران با سابقه تاریخی و تمدن چند هزارساله، ایران یک کشور متمرکز قدیمی است. این کشور یک منبع عظیم انسانی دارد که 65 در صد آن را امروز، جوانان تشکیل می دهند.

با وجود سختگیری های شدید در ارتباطات و نظارت شدید بر روی اینترنت و موبایل ها، ایران سومین کشور از لحاظ وبلاگ نویسی در اینترنت و دارای بیشترین کاربر اینترنت در خاورمیانه است.

ظرفیت های انسانی ایران ورای مرزهای این کشور است. ایرانیان در سرتاسر جهان و بخصوص در آمریکا بنای علمی قوی را پایه گذاری کرده اند که از مرز های ایدئولوژیک عبور می کند، به این معنا که با تغییر حکومت هم خدشه ای به آن وارد نمی شود.

علاوه  بر ظرفیت انسانی، ایران دارای منابع سرشار انرژی است. این کشور که از لحاظ حرفه ای بودن نیروی کار و تحصیلات از همه کشورهای خاورمیانه بالاتر است، تنها یک درصد جمعیت را تشکیل می دهد. اما همچنان صاحب ده درصد منابع نفتی شناخته شده جهان است و چهارمین تولید کننده نفت در جهان است.

همچنین ایران صاحب  16 درصد منابع شناخته شده گاز در جهان است که بعد از روسیه در مکان دوم قرار می گیرد. از آنجایی که 3.6 میلیون بشکه از 6.2 میلیون بشکه که روزانه تولید می شود در داخل  مصرف می شود، ایران روزانه 2.6 میلیون بشکه اضافه برای صادرات دارد. از آنجا که گفته می شود که ذخیره نفتی  در حدود 130 میلیارد بشکه  است، ایران می تواند این روند را تا چهل سال ادامه بدهد. بعلاوه، با احتساب ذخیر 27 تریلیون متر نمکعب گاز، ایران می تواند تا 55 سال آینده 500 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی تولید کند.

آینده سیاسی ایران به عوامل مختلفی بستگی دارد، مهم ترین آن موثر بودن نظام سیاسی و توانایی اش برای استفاده بهینه از نیروی انسانی و منابع اش است. با توجه به عوامل بالا ایران از لحاظ تئوریک دارای اقبال عالی برای نزدیک تر شدن بیشتر به مقام قدرت منطقه در دهه آینده است.

تاثیر فعلی ایران که تا مرز های غربی لبنان کشیده شده است، قوی ترین و وسیع ترین تاثیر در تاریخ مدرن است. از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روابطش را با آمریکا و در جریان جنگ های غیر مستقیم و تحریم اقتصادی و تنش های بیشمار سیاسی، قطع کرد. با این وجود آمریکا موفق نشد حکومت ایران را تغییر بدهد. حکومت ایران هم نتوانست بر تلاش های آمریکا که نمی گذارد ایران قدرت اول منطقه بشود، غلبه کند.

امروز، تنش بین دو طرف وارد مرحله خطرناک شده است، که ممکن است به وجود کشوری به نام ایران در سال 2020 پایان بدهد. مسئله اتمی ایران درحال حاضر بر روی میز مذاکره است و بین ایران و پنج عضو دائمی سازمان ملل و آلمان، جریان دارد. اخیرا ایران یک پیشنهاد بین المللی را که بر مبنای آن باید اورانیوم را در خارج از کشور غنی سازی کند، رد کرد.

اینجا جای این بحث نیست که وارد مقولات تکنیکی و قانونی بشویم. مسئله اتمی ایران با در نظر گرفتن همه حقوق آن، نقطه اتکا تقاضاهای دیگری است که هردو طرف از هم دارند. همانطور که دیدیم، مذاکره بر سر مسائل اتمی، راهگشایی شد برای اینکه هر دو طرف کشف کنند که احتمال درک متقابل وجود دارد، بعنوان مثال، تضمین هایی که  ایران بعنوان غول منطقه، بعد از هفت سال از زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد، پذیرفت.

از جمله این تضمین ها آمریکا می تواند تا زمانی که سرمایه هایش در منطقه دست نخورده باقی بماند، در عراق و افغانستان امنیت داشته باشد و این باعث می شود که دشمنی بین آمریکا و پرجمعیت ترین کشور خاورمیانه، کم شود.

از زمانی که منافع بر ایدئولوژی در روابط بین المللی چیره شد، ایران و آمریکا هم به یک تفاهم رسیدند. ایران با نیروی انسانی وسیع، منابع انرژی و تاثیر در منطقه، به دولت اوباما این پیش فرض را می دهد که این زمان مناسب برای سوق دادن ایران به سمت بالا در توازن قدرت در منطقه است.

با این حال همانطور که ایرانی ها می گویند:« دوستی و دشمنی کسان از پدران به فرزندان می رسد». بنابر این من شک دارم که روابط ایران و آمریکا به این سادگی بهبود پیدا کند.

با این وجود این یک رابطه یک طرفه نیست. ممکن است که آمریکا به ایران نیاز داشته باشد، اما این به معنا نیست که ایجاد رابطه با ایران متضمن شرایط سخت نباشد. به همان نسبت که خطوط ایدئولوژیک ایران سخت است و محمود احمدی نژاد، کسی که حتی قدرتمند ترین فرد کشور هم نیست، نماینده آن است، ایران می داند نمی تواند بدل به قدرت منطقه بشود مگر آنکه با ابرقدرت جهان رابطه ایجاد کند.

توسعه بخش نفت و گاز ایران، طی ده سال آینده به سرمایه گذاری میلیارد دلاری نیاز دارد. در غیر اینصورت تولید آن سقوط می کند و ایران قادر نخواهد بود منابع طبیعی خود را به پول تبدیل کند. ایران می تواند با روسیه و چین وارد معامله بشود اما آنها هنوز تکنولوژی که آمریکا در بخش نفت دارد را در اختیار ندارند.

بعلاوه، تا  زمانی که رابطه ایران و آمریکا عادی نشود، ایران نمی تواند تاثیر منطقه ای که در بسیاری از جهات بدست آورده است، بگذارد. موقعیت ایران امروز شبیه به یکی از بزرگترین قماربازان قمارخانه است. این قمارباز چند شرط بندی کوچک موفق کرده است و مقداری برنده شده است، اما نمی تواند ژتون هایش را به پول تبدیل کند. از بعد از فروپاشی شوروی و جهان دو قطبی، آمریکا در نقش صندوقدار قمارخانه خاورمیانه بازی می کند.

آینده ایران در یک دهه آینده موکول  است به توانایی دولت و ابزار دیپلماتیک برای تبدیل مسئله اتمی به یک مذاکره موفقیت آمیز و حتی یک نوع شراکت بین ایران و آمریکا. فقط در آن زمان است که ایران می تواند موقعیتش را بعنوان قدرت منطقه تضمین کند و درهایش را به سوی سرمایه گذاری های مالی و تکنولوژی بگشاید و به احترام و مشروعیتی که به دنبال آن است، برسد.

از سوی دیگر، اگر ایران ورق هایش را ببازد و مذاکرات را بدل به آغاز فشار های بین المللی بیشتر و تحریم بکند، وضعیت کشور در دهه آینده از آنچه هست، ترسناک تر می شود. ایران 30 سال است که با آمریکا رابطه ندارد و مسلما این  وضع می تواند تا ده سال دیگر هم ادامه پیدا کند. با این حال، نیروی محرکه ای که بدور مسئله اتمی ایران پیچیده شده است چنان است که می تواند به ژئو استراتژی  ایران یک وضعیت قطعی بدهد.

با این وجود می شود گفت که با کمی اعتماد به اینکه تصمیمات دولت اوباما با احترام به مسئله اتمی ایران گرفته می شود و روش پاسخگویی ایران به آن، نقش بسیار مهمی در سرنوشت ایران در سال 2020 دارد.

 

منبع: هفته نامه الاهرام