عمران صلاحی خودش خاطره است

نویسنده

» از همه جا/ گفت‌و‌گو با اسدلله امرایی درباره عمران صلاحی

سید فرزام حسینی

شوخ طبع بود و دوست داشتنی و در عین حال در کارِ خودش استمرار داشت و جدی بود. این نظرِ واحد تقریبا تمامی کسانی ست که با عمران صلاحی حشر و نشر داشته‌اند و کار‌هایش را دنبال کرده‌اند.

 سالمرگِ عمران صلاحی همین روزهاست؛ به همین بهانه با اسدلله امرایی دوستِ عمران گفت‌و‌گویی داشتم. امرایی را اهلِ قلم به خوبی می‌شناسند. مترجم، روزنامه نگار و نویسنده‌ای که سرعتِ عجیبی در ارائه کار‌هایش دارد و کیفیت کار‌هایش نیز درجه یک‌اند. مشروحِ گفت‌و‌گو را در زیر می‌خوانید:

 

از آشنایی تان با عمران صلاحی بگویید، چه سالی با ایشان آشنا شدید؟

عمران صلاحی را اولین بار در شب‌های شعر کانون، معروف به ده شب دیدم که پیش از انقلاب در باغ انستیتو گوته برگزار شد. با احمد ارژنگی و چند نفر از دوستان دیگرمان جمع می‌شدیم و از نازی‌آباد برای شنیدن شعرهای شاعران می‌‍رفتیم. عمران شعر معروف “بچه جوادیه” را خواند و کلی خوشمان آمد. اما آشنایی شخصی‌ام با عمران از طریق کیومرث صابری و محمد قاضی بود و تا آخرین روز حیات ایشان ادامه داشت. روزی که آن حادثه برای ایشان اتفاق افتاد از سفر چین آمده بودند و یکی دو امانت که دوستان فرهنگستان ادبیات چین برای من فرستاده بودند آورده بود.

 

با صلاحی همکاری داشتید؟ این همکاری به چه شکلی بود؟

همکاری خاصی نداشتم غیر از اینکه مدتی در مجله گل آقا با سید ابراهیم نبوی و زنده یاد کیومرث صابری کار می‌کردم و مدتی هم در مجله کارنامه. بیشتر رفیق بودیم تا همکار. در جلسات شعر کارنامه، جلسات شعر خانم پوران فرخزاد، فراپویان و جلسه‌های چهارشنبه اول هر ماه در کانون فرهنگی شعر معاصر که به همت فرهاد عابدینی و سیروس نیرو برگزار می‌شد پای ثابت جلسات بودند.

 

آقای امرایی از خلق و خوی صلاحی برایمان بگویید.

بسیار بذله گو و در عین حال جدی بودند. بدخواه کسی نبودند و نگاه تیزی به مسائل پیرامون خودشان داشتند. نمونه کامل نویسنده مورد نظر همینگوی بود. چشم بینا داشت و گوش شنوا و از کوچک‌ترین جزییات برای کار خود بهره می‌برد.

 

عمران صلاحی را در شعر نویِ طنز می‌توان به نوعی پیشگام دانست، شیوه‌ای نو در این گونه از شعرنویسی بنیان گذاشت، نظر شما چیست؟

من البته کار‌شناس شعر نیستم و نمی‌توانم از دید تئوریک اظهار نظر کنم. اما به عنوان کسی که از شعر و به خصوص طنز لذت می‌برد از خواندن آثارش بهره می‌بردم.

 

نثرهایِ طنز عمران بیشتر در حوزه ادبیات-مانند در کمال تعجب-می گنجید، به زعم شما عنصر اصلی این گونه از نثرهای صلاحی چه بود؟

عنصر اصلی نثرهای طنز عمران، طنز موقعیت بود و به ویژه طنزهای نگفتنی. عناصر پنهان در کلام و نثر عمران صلاحی به فرهنگ مخفی کاری در ادب فارسی برمی‌گردد که به در می‌گوییم تا دیوار بشنود. در هر اشاره‌ای صد معنای پنهان و مست‌تر می‌یابیم.

 

به نظر شما میراثی که از عمران صلاحی برای نسل‌های پس از خودش به جا مانده، چیست؟ طنزنویسان پس از او چه چیزی را در کار صلاحی می‌توانند دنبال کنند؟

عمران صلاحی میراث مکتوبی به جا گذاشته که به نظرم باید در مکاتب طنز تدریس شود. او در طنز کاری کرده که طنزنویسی پس از او سخت شده است. به نطرم حسن خلق او در طنز بدون کینه باید سرمشق قرار گیرد.

 

چه چیزی امروز، جایِ خالی عمران صلاحی را در طنز و ادبیات ایران بیشتر به رُخ می‌کشد؟

نبود طنز‌هایش. طنزهایی بُرنده و گزنده و در عین حال بی‌کینه و شعار. تقریباً نسل طنزنویسان هم دوره او منقرض شده. چند تنی هنوز هستند اما آن‌ها هم کم می‌نویسند. از نسل واسط و کسانی مثل سید ابراهیم نبوی که بگذریم حالا نسل تازه‌ای سربرآورده که باید به میراث او هم بیندیشند.

 

نظرتان درباره این جمله چیست: “فلانی اسمش عمران است، اما همه‌اش خرابی به بار می‌آورد.”

البته هیچ وقت خرابی بار نیاورد. عمران هر جا که بود عامل وحدت و گرد هم آمدن دوستانش بود.

 

لطفا یک خاطره از عمران صلاحی برایمان بگویید.

عمران صلاحی خودش خاطره است.

 

منبع: خبرگزاری تدبیر