اردیبهشت ماه جلالی است در ایران. بادها باید عطر گل سرخ به جهان ببرند و آواز بلبلان بپراکنند. دریغا، دریغ!بوی گند “ نظام” ازاستخری دربرزیل سر برمی کشد و داستان زیر آبی دیپلمات جمهوری اسلامی برای لمس”اندام خصوصی”دخترکان آن رسوائی جهانی می شودکه “ فرانکشتاینها”- به تعبیر زیبای دکتر ابراهیم یزدی- آن را “ تفاوت فرهنگی” می نامند.
” نظام” مقدسی است براستی که یکی از اعاظم مداحان اهل بیتش، رئیس جمهور را “آلت تناسلی” می خواند، سردارش امام جمعه روسپیان برهنه می شود، دیپلماتش به نام “حکمت اله” راه به “عورت” دختر بچگان می جوید و رهبرش همچنان آن را در سایه حمایت ملائک می بیندو می فرماید که چند وچون امور “به برکت اسلام است؛ به برکت کمک الهی و کمک ملائکة اللَّه است.”
سخنان آیت اله خامنه ای، خطاب به گروههای جهادی فلسطینی در سال ۱۳۸۸، اینروزها لابد بخاطر “شرایط جنگی” ـ- به گفته دبیرهیات منصفه مطبوعات –ـ در سطح گسترده ای پخش می شود: “نیروی نظامیمان، نیروی اقتصادیمان، امکانات مالیمان، امکانات تبلیغاتیمان، گستره فعالیت سیاسیمان با آمریکا قابل مقایسه نیست.” و با اینهمه “رهبرمعظم” دست از ماشه اتم که بهانه هولناک ترین جنگ تاریخ است؛ بر نمی دارد. سربازانش لابد آن سردار و مداح و دیپلماتند و اتکایش به” کمک ملائکة اللَّه.”
ابوالفضل قدیانی ـ– زندانی سیاسی –ـ در دادگاه به یکی از فرانکشتین ها که قاضی مقیسه نامی باشد می گوید: “آقای خامنه ای طاغوت زمانه است.” و “مقام عظمای ولایت ” که بقول محمد نوری زاد حق دارد خودش را به ندیدن و نشنیدن بزند، “افتخارات تاریخی طاغوت” رادر حضور فرماندهان نیروی زمینی به سخره می گیرد.” رهبر جمهوری اسلامی ایران” انگار که دارد در باره تاریخ یک کشور باستانی دیگر حرف می زند، سلسله پادشاهی هخامنشی را که سنگ بنای ایران را نهادند به تحقیر وتوهین “طاغوت” می نامد. برای نشان دادن اوج”دانش” خود که دیگر همه حوزه ها را درنوردیده و حالا به تاریخ رسیده، خشایارشا را “خشایارشاه” می خواند و می فرماید: “از اینجا بلند شوند، بیش از یک میلیون سرباز را بردارند ببرند طرف یونان - اینها افتخارات تاریخیِ طاغوت ماست؛ بعد هم شکستخورده و کشتیشکسته و نابودشده برگردند به کشور. اینها در خدمت منافع ملی نیستند؛ در خدمت جاهطلبیهای سیاسیاند.”
ابوالفضل قدیانی در دادگاه می گوید: “آقای خامنه ای در شهر قم مردم ایران را میکروب دانست. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی ۳ هزار میلیاردی رخ داده، اما به جای پذیرش اشتباهش در حمایت از دولت مستقر، از معترضین دزدی ۳ هزار میلیاری می خواهد که قضیه را کش ندهند!”
و حتما در ادامه همین “خدمات” است که “رهبر معظم” لابد بر بستر “منافع ملی” و نه در متن “جاه طلبی” چون خشایارشا، هیچ هشداری را بر نمی تابد که آخرین آن را نامه تاریخی اولین وزیر خارجه جمهوری اسلامی فریاد می کند.
اسنادی که این هفته “موسسه علوم و امنیت بین المللی” منتشر می کند، نشان می دهد که برنامه دست یابی به جنگ افزار هسته ای چگونه کلید خورده است: “در آوریل سال ۱۹۸۴(۱۳۶۳) در جریان یک جلسهٔ مقامات بلندپایه سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در کاخ ریاست جمهوری در شهر تهران، آیتالله علی خامنهای که در آن زمان رئیس جمهور ایران بود اعلام کرد که آیتالله روحالله خمینی رهبر وقت و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفتهاست که برنامه هستهای ایران دوباره فعال شود.براساس گفتههای آیتالله خامنهای در آن جلسه این تنها راه تضمین امنیت رژیم جمهوری اسلامی در برابر توطئههای دشمنان، بخصوص آمریکا و اسرائیل و فراهم کردن زمینههای ظهور امام زمان است. آیتالله خامنهای در ادامه این جلسه میافزاید که وجود جنگافزار هستهای در دست سربازان خدا عامل مهمی برای مهار خطرهایی است که ایران را تهدید میکنند.”
در اردیبهشت ۹۱ دیروز به امروز پیوند می خورد. کسی که درجای رئیس جمهور پرونده اتمی را کلید زد، امروز درمقام رهبر صاحب مطلق آن است.
مردم ایران از شنیدن کمترین خبردر باره مساله ای که هست و نیست آنها به آن مربوط است، محرومند.اگر “آزادی” درکشورهای دیگر هم مانند جمهوری اسلامی تام وتمام بود، علی اکبر کسائیان نامی که دبیرهیات منصفه مطبوعات فرمایشی است؛می توانست “شرایط اضطراری” اعلام وبدلیل محاصره “تحریمها و تهدید به جنگ” همین قانون مطبوعات نیم بند را تعطیل و همه خبرها را زندانی کند.
اما در جهان آزاد اخباروتفاسیردرجریان مداوم خود، به سرعت بسوی سوم خرداد و بغدادی می دوند که آخرین تیر تکش سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و اکنون درمیدان جنگ لفظی با آنکارا بسر می برد.
گری سیمور مشاور اوباما در امور خلع سلاح که در مذاکرات استانبول شرکت داشت، می گوید: “به نظر میرسید ایرانیها علاقه بسیار بیشتری به وارد شدن به مذاکرات واقعی نشانی میدادند، خیلی کمتر شاخ و شانه میکشیدند و دیگر پیش شرط نمیگذاشتند؛ این آمادگی را هم داشتند که درباره مسئله هستهای صحبت کنند.”
برخی از منابع برهمین اساس از “سناریوی برون رفت تدریجی و آبرومندانه جمهوری اسلامی از برنامه اتمی” خبر می دهند. لوموند می نویسد: “حتی روسیه و چین هم در مورد خطرناک بودن بیش از حد آن اشاراتی داشته اند. ایرانی ها در چانه زدن تا لبه پرتگاه می روند، اما بنظر نمی رسد به پریدن هم علاقه ای داشته باشند.”
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در گزارشی با عنوان “آماده شدن زمینه برای معامله با ایران” از تعامل پشت پرده ایران و غرب برای تعلیق غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی و متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم در تاسیساتی زیر زمینی با خلوص بالاتر خبر می دهد.
گروهی از ناظران معتقدند که حضور جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکرات بیشتر یک اقدام دیپلماتیک زیرکانه بوده است تا نشانهای قابل اطمینان مبنی بر تمایل به توافق. درو اقع سیاست” نرمش در گفتار، پافشاری بردرخواست” بر متن کشتن زمان دنبال می شده است.
به نوشته ال مانیتور بر اساس شواهد تازه مذاکرات استانبول نزدیک بوده است به شکست بینجامد.در پایان مذاکرات رسمی، سعید جلیلی و کاترین اشتون یک بار دیگر به طور جداگانه با یکدیگر ملاقات و گفتوگو کرده اند. در این مذاکره ۹۰ دقیقهای که در دفتر وزیر خارجه ترکیه برگزار شده، سعید جلیلی با سماجت فراوان و شاید نزدیک به صد بار خواستار لغو یا به تعویق انداختن تحریمها شده است. واین جواب را از کاترین اشتون شنیده که درخواست لغو این تحریمها واقعبینانه نیست و تصمیمگیری در این زمینه در حوزه اختیارات او قرار ندارد.
تبدیل لغو تحریم به خواست و در واقع شرط اصلی مذاکرات “بغداد” پشتیبان این نظر است.پرویز سروری٬ رییس کمیته امنیت در کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید: “لغو تحریمهای بینالمللی شرط جمهوری اسلامی برای ادامه مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ در بغداد است.”
سردار قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی، تهدید کهنه ای را تکرار می کند: “اگر اروپاییها تحریم نفت ایران را لغو نکنند که امیدواریم در بغداد چنین کنند، حتما صادرات نفت به اروپا را قطع خواهیم کرد.”
هنوز مانده تا بغداد دو دانگی، که راه به مذاکره نزدیکتر کند و یا کلید جنگ را بزند که اسرائیل انتظارش را می کشد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در روزی که آیین های سالیانه گرامیداشت یاد قربانیان هولوکاست برگزار می شود، موضع حمله را از سر می گیرد: “کسانی که تهدید ایران برای نابودی موجودیت اسرائیل را انکار می کنند از هولوکاست درس نگرفته اند. اگر جلوی برنامه هسته ای ایران گرفته نشود، ممکن است یهودیان دوباره مانند زمان هیتلر قتل عام شوند و فاجعه هولوکاست تکرار گردد.”
ژنرال بنی گانتس، رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل، از آمادگی برای حمله خبر می دهد: “نیروهای اسراییلی در حال انجام عملیات ویژه، فراتر از مرزهای این کشور هستند و آماده خواهند بود، در صورت صدور دستور، به تأسیسات هسته ای ایران، حمله کنند. ما فکر می کنیم که یک ایران هسته ای بسیار بد است، بهمین دلیل جهان باید ایران را متوقف کند و اسراییل باید جلوی آنرا بگیرد. ما در حال برنامه ریزی بر این اساس هستیم. در اصل، ما آماده عمل هستیم.”
و تا نوبت حمله نظامی برسدیا نه، جنگ در زمینه های دیگر ادامه دارد و با شدت تمام.اندونزی و فیلیپین میگویند از ایران نفتی وارد نمیکنند و ترکیه و هند برای جایگزین کردن بخشی از واردات نفت خود از ایران به دنبال فروشندههای دیگر میگردند.
خبرگزاری رویترز گزارش می دهد: “نیمی از نفتکش های دریایی ایرانی بعلت تحریم ها در خلیج فارس لنگر انداخته و به جای تحویل نفت، به نوعی ذخیره روی آب تبدیل شده اند. بندر خارک در حال حاضر میزبان ۱۴ نفتکش بزرگ است که هرکدام نزدیک به دو میلیون بشکه نفت خام بارگیری کرده اند ولی مجبور شده اند لنگر بیاندازند و مقصدی نداشته باشند.”
و درهمین حال محمود بهمنی در آمریکاست تا از مرکز اقتصاد سرمایه داری جهانی، کمک بگیرد. رئیس کل بانک مرکزی از صندوق بینالمللی پول می خواهد تا برای جبران فشار ناشی از تحریم نفتی ایران بر کشورهای کمدرآمد واردکننده نفت، منابع لازم را در اختیار این کشورها بگذارد. ظاهرا این مقام عالیرتبه “اقتصادی” حتی این موضوع ساده را نمی داند که صندوق بینالمللی پول قانونا موظف به جبران خسارات ناشی از تحریم نفتی ایران نیست.
و درست در همین موقع به شبکه اینترنتی وزارت نفت حمله ویروسی می شود. ستاد بحران می کوشد از این جنگ نرم دست خالی بر نگردد.
کارخانه اتومبیل سازی “پورشه” آلمان، روابط خود را با جمهوری اسلامی قطع می کند. گروه بسیار بانفوذ “اتحاد علیه برنامه اتمی ایران” وقتی بعد از مطالعه فهرست “کشورهای تحت نظر” دریافت که صنعت اتومبیل سازی ایران، به عنوان سیزدهمین خودروسازی بزرگ جهان، عمدتاً توسط دولت و سپاه پاسداران اداره می شود، مبارزه علیه صنعت خودروسازی جمهوری اسلامی را شروع کرد. این هفته نوبت به پورشه رسید که تنها در چند ماه گذشته درتهران بالغ بر ۱۷میلیون دلار فروش داشته است.
مارک والاس، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد، اقدام پورشه را هشدار و پیامی به جمهوری اسلامی خواند تا به غنی سازی و برنامه های مشکوک به ساخت سلاح اتمی خود و حمایت از تروریسم پایان دهد.
و تاهفته تمام شود، کمیته تحریم سازمان ملل متحد، یک شرکت ایرانی و دو “عضو نیروی قدس” سپاه پاسداران را به دلیل دخالت در قاچاق سلاح به نیجریه به فهرست تحریمی خود اضافه می کند. تحریم های آمریکا شامل تامین کنندگان فناوری برای سرکوب در ایران، سپاه و وزارت اطلاعات- و سوریه می شود.
تحریم در متن اقتصاد ویران جمهوری اسلامی، تاثیر خود را می بخشد.حتی محمود احمدی نژاد که پس از ۲ سال به جلسه مجمع تشخیص مصلحت رفته است به گرانی اعتراف می کند. علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، که نم نمک حضورش در صحنه بیشتر بچشم می آید، و عکس خندانش در کنار رئیس جمهور نظام واقعا دیدنی است، “اوضاع کنونی اقتصاد، اشتغال و تولید” را نامطلوب می داند.
الیاس نادران، نماینده مجلس شورای اسلامی آماری ارائه می کند: “قدرت خرید مردم، ۴۰درصد کاهش یافته است.”
علیرضا محجوب که به هر دری می زند تا برای راه پیمائی روزجهانی کارگر مجوز بگیرد، از اخراج صد هزار کارگردر سال گذشته خبر می دهد. یک مقام مسئول در وزارت صنعت، معدن و تجارت از “دستور ویژه ذخیرهسازی گسترده ۱۰ قلم کالا” پرده بر می دارد.برنج، روغن، شکر، گوشت قرمز، گوشت مرغ، قند، گندم، ذرت، جو از جمله این کالاها هستند.
احمد کریمی اصفهانی، دبیرجامعه انجمنهای اصناف بازارمی گوید: “گرانیهای امروز در هیچ دولتی سابقه نداشته است.امروز مسئله گرانی به آفت جامعه تبدیل شده.هیچ وقت سابقه نداشت که در خلال یک سال قیمت کالاهای اساسی و مصرفی نزدیک به ۵۰ درصد افزایش یابد.”
سعید درخشانی، رئیس اتحادیه سوپرمارکت و مواد پروتئینی، خبرهای غم انگیزی دارد: “اکثر کارخانهها جنس تولید نمیکنند، بنابراین کالا گران شده است. برای مثال مدتها کره در بازار توزیع نمیشد و در حال حاضر نیز این کالا به مقدار خیلی کم و با قیمت بالاتر عرضه میشود.حتی حالا که روغن (در بازار) توزیع میشود، قیمت آن ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است. روغن پنج کیلویی ۱۲ هزار و ۴۰۰ تومان بود که اکنون با نرخ ۱۴ هزار و ۸۰۰ تومان عرضه میشود.”
فریدون خاوند ـ– اقتصاد دان-ـ وضعیت اقتصادی را جمع بندی می کند: “کشور، با سختترین و طولانیترین رکود اقتصادی بعد از جنگ با عراق روبرو شدهاست.”
و”نظام” با این وضعیت اقتصادی، دست از پشت سوریه بر نمی دارد. همانها که امروز از یاری “نظام” به کشتار مردم سوریه پرده بر می دارند، لابد روزی ارقام نجومی دلارهای پرداخت شده به حکومت بشار اسد را فاش خواهندکرد.
برهان غلیون رئیس شورای ملی سوریه پس ازدیدار با محمد عمرو وزیر خارجه مصر تاکید می کند که ادامه کشتار مردم توسط رژیم سوریه با پشتیبانی ایران و پوشش روسیه صورت می گیرد. او به تاکید می گوید: “ایرانی ها خود را به جای اسد طرف نبرد می پندارند.اگر حمایت ایران و پوشش روسیه نبود، رژیم اسد جرات نمی کرد دست به این همه کشتار بی سابقه بزند.”
و هفته ای است که ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، می گوید: “سقوط حکومت بشار اسد در سوریه «بسیار مثبت» و ضربه بزرگی برای ایران خواهد بود.محور ضد اسرائیلی وابسته به ایران در لبنان و غزه نیز از سقوط بشار اسد لطمه خواهد خورد.”
وزرای امور خارجه ۷۰ کشور عضو گروه “دوستان مردم سوریه” در پایان نشست سوم خود در پاریس پایتخت فرانسه اعلام می کنند: “طرح صلح کوفی عنان آخرین امید برای حل و فصل مسالمت آمیز بحران سوریه است.”
عربستان سعودی بار دیگر بر ضرورت مسلح کردن مخالفان حکومت بشار اسد تاکید می ورزد.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا می گوید: “اسد آخرین فرصت را از دست ندهد.”
اردیبهشت دیگر آمده است. فصل گل به رنج و اندوه آغشته است. “نظام” چنان سرزمین گل و بلبل را به فلاکت انداخته که از چهار سو به تاراج خاکش دست گشوده اند. حالا بر طبل مالکیت سه جزیره ایرانی بر خلیج همیشگی پارس می کوبند.
“نظام” در پی نجات سوریه است. حالا که “ علی مانده و حوضش “، دکتر ابراهیم یزدی به “تاریخ ” می نگرد که “مملو است از نمونههایی که در یک بزنگاه، سر ایشان را زیر آب میکنند.” فرانکشتین ها دست اندر کارند. راه مذاکره با امریکا را سفت و سخت بسته اند. دکتر صادق زیباکلام، چه زیبا این حکایت را با شواهد و شجاعت باز می گوید.
جبهه پایداری به رهبری مصباح یزدی، روی اینترنت شبکه تلویزیونی راه انداخته است.سازمان دهی، “حلقههای صالحین» را به سردار شکنجه، زائیده عراق محمد رضا نقدی سپرده اند. هدف نهایی این طرح تربیت عقیدتی و سیاسی و کادرسازی برای بسیج و کشور از پایینترین سطح ممکن یعنی مساجد و مدارس است.
حتی حزب موتلفه به هراس افتاده است.دبیر کلش محمد نبی حبیبی، می گوید:“برخیها دور خیز کردهاند تا کاندیداهای حزب موتلفه اسلامی در تهران رای نیاورند و تخریبهای بسیار سازماندهی شدهای را به کار بستهاند. “
سرنوشت کتاب به بهمن دری سپرده اند که از معاونت فرهنگی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز نهاد ریاست جمهوری به وزارت فرهنگ و ارشاد آمده و سابقه ریاست انتشارات کل سپاه پاسداران را هم در کارنامه دارد.
دادستان قم از طلاب “بازداشت سگ گردان ها و نجات بدحجابان در قم” را می خواهد. دادستان سابق
سعید مرتضوی که از بد نامی و جنایت تنهابا اسداله لاجوردی قابل قیاس است، در منصب ریاست تأمین اجتماعی ماندگار می شود. اخبار تکذیب نشده حکایت دارد که او اسرار قتل عام مطبوعات بدستور بیت رهبری را ضبط کرده و به بیرون از کشور فرستاده است. ماندنش نتیجه معامله بر سر این سی دی است که می گویند باید در آمریکا سراغش را گرفت. معلوم نیست چراحداد عادل که بر سر “سوگند شرافت” مرتضوی سنگ روی یخش کردند، هنوز منتظر استعفای اوست.
کسی هنوز رازهای مرتضوی رانشنیده است، اما خبر دیدار نوروزی دو تن از حقوقدان های شورای نگهبان، با یکی از مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی رسانه ای می شود.دو حقوقدان می گویند:” میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم که در پایان اسفند ۱۳۹۰ برگزار شد اینگونه بود: -کل کشور: ۳۸ در صد - تهران۱۸ درصد که هشت درصد آرای اخذ شده باطله و سفید بوده است.”
آن مقام عالی رتبه پس از شنیدن آمار واقعی، می پرسد «آیا رهبری از این آمار اطلاع دارند؟»
و معلوم می شود که “معظم له”-ـ لابد زیر سایه ملائکه ـ– دستور فرموده اند بین ۲۵ تا ۳۰ درصد به آمار اضافه شود.
در این بهار غم انگیز، مقامات” نظام” برای تسکین مردم حرف های خنده دار هم می زنند. انگار که نرگس محمدی بیمار را در بحرین درمقابل پدرومادر پیرش گرفته باشند، یادر۱۲ روز گذشته ۱۷ تن را همانجا اعدام کرده باشند، یک مقام وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی خواستار توقف «نقض فاحش حقوق بشر» در بحرین می شود و میگوید بحرین باید ضمن توجه به مطالبات مردم به سرکوبها در این کشور پایان دهد.
احمد توکلی نیز هم در صحن علنی مجلس از به “هچل” انداختن سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه با نتیجه ای حیرت آور خبر می دهد:” و اگر تمام این سؤالات منتشر شود، غربزدهترین کاربران اینترنت هم حق را به جمهوری اسلامی میدهند و به این نتیجه می رسند که آمریکا منطق ندارد.”
معلوم نیست چرا که “نظام” مانع ازتعلق گرفتن این افتخار به سایت الف شده است.
هفته تمام می شود. کمتر از یک ماه به مذاکرات بغداد مانده است.نیویورکتایمز از” تأسیس سرویس جدید اطلاعاتی پنتاگون با محور ایران” پرده بر می دارد.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه، در اظهار نظری که رسانههای روسیه «بیسابقه» توصیف کردهاند برای اولین بار ایران و کره شمالی را «تهدید هستهای» می نامد.ارتشبد نیکلای ماکاروف می گوید : “تهدید همیشه هست، به همین خاطر ما از نزدیک پیشرفت هستهای بسیاری از کشورها را زیر نظر داریم. نتایج تحلیلهایی که روسیه به همراه آمریکا انجام داده تایید میکند که احتمال وجود تهدید هستهای از طرف ایران وجود دارد و ما متقاعد شدیم که واقعا باید یک سامانه دفاع موشکی برای مقابله با این تهدیدها راهاندازی شود.”
روس ها دارند برگ های بازی را عوض می کنند؟
کسی آخرین هشدارها را خواهد شنید؟
دکتر ابراهیم یزدی در جواب حجتی کرمانی و انگار که به تاریخ، می نویسد:
“شاه رفت خبر بود. صدام آن را نگرفت. صدام رفت، مبارک و بنعلی نگرفتند. بنعلی و مبارک رفتند، قذافی گفت آنها بلد نبودند من میدانم چهکار کنم. قذافی رفت، اسد خبر را نمیپذیرد؟ علی صالح عبدالله و حاکم بحرین و سایر امیران خاورمیانه نمیپذیرند که وقت رحیل فرا رسیده است.عصر حکومتهای تک نفرهی مادامالعمری تمام شده است.در دقیقهی ۹۰ هستیم. باید کاری کرد، قبل از آن که از دست شما و مقام رهبری و من دیگر کاری بر نیاید. اما چه کسانی باید این جام را به دست مقام رهبری بدهند. شما و تمامی کسانی که با شما همسو و همفکر هستند و با ایشان نزدیک، این وظیفه و تکلیف تاریخی را بر عهده دارند.”
و دکتر محمدملکی، دلسوخته از دستگیری نرگس محمدی فریاد بر می کشد:
“به تاریخ بنگرید و از سرنوشت دیگران عبرت بگیرید.بس کنید. ۳۳ سال کشور عزیزمان ایران را تبدیل به یک سرزمین سوخته نمودهاید. به اطرافتان بنگرید آیا جز فساد، دزدی، دروغ، اعتیاد و فحشاء و دشمنی چیزی میبینید؟ مطمئن باشید بهار آزادی مردم ایران نزدیک است و پشیمانی حاکمان ظلم و جور خیلی دیر. “