حصول توافق بین اعضاء شورای امنیت بر سر تشکیل جلسه روز سه شنبه وزرای خارجه کشورهای موسوم به 1+5 در برلین، نشانه پیروزی نسبی امریکا و متحدان آن کشور در جهت جلب حمایت ابتدائی روسیه و چین برای اعمال فشارهای تازه اقتصادی سیاسی علیه ایران است.
پس از انتشاربحث انگیز برآورد 16 سازمان اطلاعاتی امریکا از برنامه های توسعه اتمی ایران در ماه مارس سال گذشته که در آن ادعا شده بود دولت تهران پی گیری برنامه تولید بمب اتمی را در سال 2003 متوقف ساخته است، شرایط بین المللی ایران بنحو چشم گیری تغییر یافت و مقدمتاٌ خطر هجوم نظامی خارجی علیه کشور از میان رفت.
نقش امریکا در کاهش بحران
پیش از انتشار براورد اطلاعاتی یاد شده، علی رغم گزارش معتدل محمد البرادعی در مورد همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و رفع ابهام پیرامون پاره ای از فعالیت های اتمی ایران در گذشته که دوهفته پیش از آن منتشر شده بود، تصویب قطعنامه تنبیهی تازه ای در شورای امنیت علیه ایران همچنان در دست بررسی قرار داشت. همزمان، تهدید استفاده از نیروی نظامی برای متوقف کردن بخشهای حساس فعالیتهای اتمی ایران، از جمله تاسیسات غنی سازی اورانیوم، نیز کاملا جدی تلقی شده و محتمل بنظر می رسید.
انتشاربخش های انتخاب شده براورد ملی اطلاعاتی امریکا نه تنها خطر برخورد نظامی با ایران را خنثی ساخت که همزمان فعالیتهای شورای امنیت در جهت پیگیری اجرای قطعنامه های 1737 و 1747 را نیز عملا متوقف کرد.
سهم روسیه در تعامل پایاپای
آغاز ارسال سوخت هسته ای از جانب روسیه به ایران برای مصرف در کارخانه تکمیل نشده برق اتمی بوشهر که چهارمین محموله آن به وزن 11 تن روز جمعه 28 دیماه تحویل گردید، تحول مثبت تازه ای بود که در نتیجه آن شرایط حاکم بر پرونده اتمی ایران بخصوص در شورای امنیت بیش از بیش بهبود یافت.
بدون توجه به دلایل تحولات یاد شده و تلاش در اثبات و یا رد امکان توافق های دوجانبه در شکل گیری هر یک از آنها، نتیجه تحولات یاد شده از اهمیت غیر قابل انکاری برخوردار بود. بدون تردید تحولات های یاد شده به بهبود مواضع ایران در ارتباط با برنامه هسته ای آن کشور انجامیده و کاهش موقت فشارهای بین المللی علیه تهران امکان دست یافتن به توا فقهای بیشتری را فراهم ساخته بود.
این انتظار طبیعی است که کاهش فشارهای بین المللی علیه یک کشور به افزایش حمایتهای دیپلماتیک از آن بینجامد. در مورد ایران، تحولات برشمرده، در فاصله ابتدای ماه نوامبر تا نیمه ماه دسامبر گذشته، از راه کاهش موقت فشارهای سیاسی علیه دولت تهران، فرصتهائی را فراهم نمود که بهره برداری مناسب از آنها میتوانست به افزایش حمایتهای بین المللی از مواضع ایران بینجامد.
دولت جمهوری اسلامی نیز ظاهرا با بررسی امکانات فراهم شده تلاشهائی را برای جلب حمایتهای خارجی از مواضع خود مورد توجه قرار داد. در این جهت افزایش حمایت چین و روسیه هدف اولیه ایران بود که درمرحله بعد می باید زمینه ساز آغاز گفتگو با جامعه اروپا شده ودر نتیجه به توسعه دامنه حمایتهای دیپلماتیک از مواضع ایران بینجامد. در صورت پیشرفت نسبی در این جهت، حتی عودت پرونده هسته ای از شورای امنیت نیز شاید متصور بود، مشروط بر اینکه گامهای بعدی در مسیر تعامل با درایت و توجه به مصالح استراتژیک و منافع ملی ایران برداشته می شد.
لیکن برغم اهمیت فوق العاده این فرصت و آثاری که میتوانست در روابط خارجی ایران باقی بگذارد، ظاهرا دامنه حرکتهای متقابل بین ایران و “طرفهای ایران” تنها به تامین خواسته های تاکتیکی دو طرف محدود ماند و در نتیجه شعاع توافقها و یا حرکتهای ابتکاری ایران و طرفهای ایران از حدود توافقهای “محدود و موقت” فراتر نرفت.
در مورد طرفهای ایران، درک اهمیت تامین منافع تاکتیکی آنها در یک بده - بستان موضعی با تهران تا حدودی قابل درک است، بخصوص که در قبال گامهائی که هریک در جهت جمهوری اسلامی برداشته اند هزینه ای نپرداخته اند. حال آنکه در مورد ایران اهمیت ماجرا از حدود منافع تاکتیکی و مصالح دولت وقت فراتر رفته و به مرز منافع و امنیت ملی کشور رسیده است.
محاسبات ناقص
ظاهرا دولت ایران با تکیه بر شرایط موقت ایجاد شده و انتظار کاهش فشارهای داخلی ناشی از بهبود نسبی شرایط حاکم بر روابط خارجی آن، بحران هسته ای را تمام شده تلقی کرده و تعامل بیشتر با دنیای خارج را ضروری ندیده بود.
از نظر دولت ایران افزایش حمایتهای دیپلماتیک چین و روسیه و ایستادگی آنها در مقابل دیگر اعضای شورای امنیت شرط لازم و کافی برای متوقف ساختن فشارها ی امریکاو متحدان اروپائی آن علیه تهران تلقی شده و همزمان، همکاری نیم بند با آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز میباید به افزایش ضریب موفقیت این طرح میانجامید. گفتگوبا البرادعی در تهران و قول همکاری برای رفع ابهامهای مانده در فاصله یک ماه از یکسو و از سوئی گسیل داشتن جلیلی دبیر شورای امنیت ملی ایران به پکن در جهت تحقق این هدف برنامه ریزی شده بود.
در عین حال آنچه بنظر نمیرسد ایران در محاسبات سطحی خود برای انجام تحرک دیپلماتیک تازه بصورت جدی مورد توجه قرار داده باشد عبارتند از:
1- وجود دو قطعنامه تنبیهی در شورای امنیت که بموجب آنها ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران غیر قانونی اعلام شده است.
2- گستردگی منافع استراتژیکی حامیان ایران ( چین و روسیه) با مخالفان ایران، در مقایسه با اهمیت منافع فوق العاده محدودتر هریک از آنها با ایران.
3- فقدان قدرت سیاسی آژانس بین المللی انرژی اتمی و دبیر کل آن در شورای امنیت و محدود بودن اختیارات قانونی آنها به گردآوری اطلاعات و تهیه گزارش شرایط جاری فعالیتهای اتمی در کشورهای عضو آژانس.
4- سیاستهای رسمی و اعلام شده چین و روسیه در مخالفت با غنی سازی اورانیوم در داخل ایران، علی رغم حمایت دیپلماتیک نیم بند آنها از ایران.
5- ماهیت رژیم ایران که فارغ از قطع و یا ادامه بخشهای حساس برنامه توسعه اتمی آن همچنان عامل ایجاد نگرانی های جدی امنیتی در منطقه معرفی شده است.
با توجه به این نکات و دشواری وضعیت موجود، ایران میتوانست با استفاده از فرصت فراهم شده، طرفهای خود را در شرایطی قرار دهد که نتوانند از تعامل گسترده تر و رسیدن به توافقهای مهمتربا آن شانه خالی کنند. در صورت رسیدن بمرحله دوم تعامل، امکان خروج پرونده اتمی ایران از بن بست کنونی فراهم بود.
تعلیق غنی سازی، شرط لازم
با توجه به تاثیر روانی فوق العاده آن در رویاروئی جاری هسته ای، محدود ساختن و یا تعلیق موقت غنی سازی اورانیوم در ایران از راه تن دادن به هریک از فرمولهای متعدد و متنوع موسوم به “ طرح سوئیس” و یا “پیشنهاد روسیه” و یا حتی نمونه های تعدیل شده آنها، میتوانست موضع آمریکا را در شورای امنیت ضعیف ساخته و حمایت سیاسی از ایران را افزایش دهد.
روسیه از طریق تحویل سوخت اتمی به ایران نه تنها الویت طرح توسعه اتمی ایران را یاد اور شده و فعال ساختن راکتور بوشهر و تولید برق اتمی را مرجح به ادامه غنی سازی اورانیوم دانسته بلکه با فراهم ساختن زمینه کنونی منجمله ارسال سوخت، مشوق لازم را نیز برای تعلیق موقت غنی سازی در اختیار ایران قرار داده است.
از سوی دیگر امریکا که اینک در یافته انتشار گزارش براورد اطلاعاتی آن عملا به تغیر الویتهای برنامه اتمی ایران نینجامیده و تلاش برای ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران همچنان ادامه دارد، هجوم دیپلماتیک تازه ای را علیه ایران اغاز کرده که انتظار میرود گام به گام به تجدید شرایط مشابه پیش از وضعیت نیمه ماه نوامبربیانجامد. در این مسیر خواسته مقدماتی امریکا صدور قطعنامه تنبیهی تازه ای علیه ایران بشود. با در نظر داشتن این هدف، رئیس جمهور امریکا طی سفر اخیر خود به خاورمیانه در جهت جلب حمایت کشورهای منطقه برای اعمال فشار های تازه علیه ایران برامد.
غنی سازی برای سوخت؟
با توجه به ظرفیت کنونی غنی سازی اورانیوم در ایران، مشکلات فنی افزایش تعداد و نوع سانتریفیوژها از پی 1 به پی 2 و پی 3 (استفاده از روترهای با روکش مخلوط کربن بجای فولاد ضد زنگ- ماراجین استیل)، مشکلات تهیه قطعات برای تولید سانتریفیوژهای بیشتر، و سایر بازدارنده ها، دست یافتن به هدفهای تولید سوخت هسته ای برای کارخانه های برق اتمی در ایران، حتی در صورت فراهم بودن مواد خام اولیه باندازه کافی، در شرایط جاری عملا تعلیق به محال به نظر میرسد.
در عین حال با استفاده از ظرفیت کنونی غنی سازی اورانیوم در ایران و بکار گرفتن 2952سانتریفیوژ مشغول بکار و در اختیار داشتن 270 تن گاز اورانیوم، امکان عنی سازی 30 کیلو گرم اورانیوم با غنای بالاتر از 90 در صد در فاصله حدودیک سال و نیم کاملا فراهم خواهد بود. این میزان اورانیوم با غنای بالا کافی برای تولید 2 تا سه بمب اتمی ابتدائی است.
با تکیه بر این واقعیت، طرفهای ایران تلاش جاری آن کشور برای دست یابی به سوخت تجاری اتمی را انحرافی معرفی کرده و بر نظامی بودن هدف نهائی غنی سازی اورانیوم در ایران اصرار میورزند. ایران نیز بجز تکرار شعارهای قدیمی نشانه تازه ای برای انجام حرکت واقعی و توفیق در راه رسیدن به ظرفیت تولید سوخت هسته ای در آینده قابل پیشبینی عرضه نکرده است.
این نکته ای است که البرادعی دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز طی گفتگوهای 13 ژانویه خود در تهران به آن اشاره کرده و با تکرار نگرانی های دنیای خارج، اجرای قطعنامه های شورای امنیت و پیوستن به پرتکل الحاقی را از مسئولین ایران خواستار شده است.
در این شرایط گرد آمدن نماینده گان کشورهای 1+5 در برلین تدارک هجوم سیاسی تازه ای را علیه ایران ممکن خواهد ساخت. اعمال این فشارها میتواند در قالب قطعنامه تنبیهی تازه ای علیه ایران تا اواخر ماه مارس آینده شکل قانونی گرفته و بموقع اجرا گذاشته شود. تا آن زمان دبیر کل آژانس گزارش تازه ای از وضعیت جاری برنامه توسعه اتمی ایران به شورای حکام و شورای امنیت ارائه خواهد کرد. در این فاصله اگر چه قرار است برخی ابهامها از گذشته برنامه اتمی ایران نیز از راه ادامه گفتگوهای فنی ایران و آژانس از میان برود، ولی برخلاف انتظار دولت ایران، تن دادن به این شرط لازم و تلاش برای جلب حمایت بیشتر چین و روسیه، حمایت کافی را برای خنثی ساختن فشارهای سیاسی اقتصادی آینده و مالا خروج پرونده اتمی ایران از بن بست کنونی فراهم نخواهد ساخت.