در هفته های اخیر اختلافات جدی در میان هواداران محمود احمدی نژاد آشکارتر شده است. ماجرای جدایی احمدی نژاد از مشایی که در واقع تلاشی برای نزدیک کردن دوباره احمدی نژاد به خامنه ای محسوب می شود،هم به مرکز مباحث هواداران او تبدیل شده است.
تلاش برای جدا کردن احمدی نژاد و مشایی پس از آن شدت گرفت که حیدر مصلحی، وزیر سابق اطلاعات اعلام کرد که یکی از خواسته های او از احمدی نژاد “در پستو گذاشتن مشایی” بوده است. سخن مصلحی در واقع پیام “نظام” تلقی شده بود. پس از آن بود که آرام آرام، اخبار این “جدایی” منتشر شد.
برادر احمدی نژاد گفته بود که “ دیروز شنیدم که اینها را ریخته دور و مشایی و بقایی را دک کرده” و مهدی کلهر، مشاور رسانه ای احمدی نژاد یکبار اعلام کرد که او از از مشایی “مدتی است فاصله گرفته” اما چندی بعد ادبیات آنان تغییر کرد، و اینبار از کناره گیری مشایی از سیاست سخن گفتند. گرچه نتیجه ظاهرا یک چیز است، اما وضعیت دوم به روحیه احمدی نژاد بیشتر نزدیک بود.
اولین بار علی اکبر جوانفکر،مشاور محمود احمدی نژاد ضمن تاکید بر رابطه خوب اوو مشایی، خبر از کناره گیری مشایی داد. پس از آن دیگر هواداران نیز همین تعابیر را به کار بستند.
عبدالرضا داوری، از هواداران احمدی نژاد و از نویسندگان سابق روزنامه کیهان، در گفتگویی با روزنامه اعتماد تاکید کرد که مشایی و احمدی نژاد از هم جدا نشده اند اما “ آقای مشایی حدود یک سال است که پس از خرداد ۹۲ با تصمیم شخصی خودشان از فعالیتهای سیاسی فاصله گرفتهاند و به علاقهمندیهای اصلی خود در حوزههای فرهنگی و پژوهشی و مطالعاتی بازگشتهاند. این کنارهگیری از فضای سیاسی، تصمیم شخصی آقای مشایی است و به برنامهها یا تصمیمات آقای احمدینژاد مرتبط نیست که از آن به عنوان تاکتیک نام برده میشود.”
حجت الاسلام عباس امیری فر یکی دیگر از هواداران احمدی نژاد نیز اوایل تیر ماه جدایی این دو را تکذیب و همان سخن را تکرار کرد: “فکر می کنم آقای مشایی برای همیشه از سیاست کنار کشیده باشد.”
با گذشت زمان مشخص شد که جدایی مشایی و احمدی نژاد به تنهایی مشکل او را حل نخواهد کرد و برنامه نزدیک شدن احمدی نژاد به سیدعلی خامنه ای، برنامه ای طولانی تر است. مشکل آنجا بود که برخی از یاران احمدی نژاد نیز صریحا از خامنه ای انتقاد می کنند و همین زمینه جلب اعتماد دوباره را کاملا از بین برده است.
چندی پیش یکی از حامیان احمدی نژاد نوشت: “ما از احمدی نژاد به آقا نرسیدیم که بخاطر احمدی نژاد از آقا بگذریم گردن معاندین و منافقین هم می شکونیم اگر بخوان به مقام ولایت توهین کنند.” این موضوع در هفته های اخیر به سخن مشترک نزدیکان احمدی نژاد تبدیل شده است.
چند روز پیش سایت “دولت بهار” که از رسانه های نزدیک به هواداران احمدی نژاد محسوب می شود، طی یادداشتی با عنوان “تجمع ضد انقلاب زیر پرچم احمدی نژاد ممنوع!” با اشاره به “جریان مشکوکی” که ضمن حمایت از احمدی نژاد، علیه بزرگان نظام (در اینجا سیدعلی خامنه ای) موضع می گیرند، از مواضع اکبر جباری شوهر خواهر فاطمه رجبی، همسر غلامحسین الهام اظهار تاسف کرده و نوشته بود: “اندک شهرت اکبر جباری در برخی از محافل به نسبت فامیلی او با دکتر غلامحسین الهام باز می گردد. با این وجود شنیده شده دکتر الهام اخیرا ضمن ابراز برائت از وی، از سوء استفاده از نسبت فامیلی و انتساب اکبر جباری به وی توسط رسانه های مخالف ابراز ناراحتی کرده است. اگرچه هر انسانی مسئولیت مواضع خود را بر عهده دارد، با این وجود جریان مذکور اصرار عجیبی دارد تا در عین زیر پا گذاشتن اصول و باورهای گفتمان دکتر احمدی نژاد، خود را به وی منتسب کند.”
این سایت از قول عبدالرضا داوری، خطاب به اکبر جباری نوشته بود: “بنده مدتهاست هفته ای ۴ ساعت در جلسه کارگروه اندیشه دفتر ولنجک حضور دارم و دقایق نظری جناب دکتر احمدی نژاد در باب دین، امامت، حکومت دینی، روحانیت، فرهنگ و…به ویژه نگاه ارادت مندانه ایشان نسبت به آیت الله خامنه ای را مستقیما از شخص ایشان می شنوم. با کمال احترام به جنابعالی باید عرض کنم که نظریات شاذ جنابعالی در این قبیل موضوعات نه تنها سنخیتی با نظرات جناب دکتر احمدی نژاد ندارد بلکه در انحراف و تضاد آشکار با دیدگاه ها و منویات ایشان قرار دارد. ضمنا برای بنده عجیب است و جای سوال: چرا امثال بنده که در مسیر همگرایی بین دکتر احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای تلاش می کنیم از کارمان اخراج می شویم و به زندان می افتیم اما دوستانی چون شما با این مواضع شاذی که علیه رهبری اتخاذ می کنید و آشکارا در مسیر القاء شکاف میان رهبری و دکتر احمدی نژاد حرکت می کنید نه تنها به زندان نمی روید بلکه همچنان بر سر مشاغل سابقتان حضور دارید و حقوق بگیر دولت فخیمه اید! خداوند سایه استوانه را بر سر دوستان مستدام دارد.”
خشم هواداران احمدی نژاد از اکبر جباری، به دلیل یادداشتی بود که او در فیسبوک و درباره احتمال بازگشت وی به قدرت نوشته بود. جباری در ابتدای یادداشت آورده بود: “این خیلی کودکانه است که فکر کنیم، با چند مطلب فیس بوکی من و امثال من در نقد آقایان، «نظام» احمدی نژاد را در بازگشت به قدرت دچار مشکل سازد! اینکه نوشته های دوستان به بولتن تبدیل می شود و هر روز به شرف همایونی میرسد، چیز جدیدی نیست. “
او در این یادداشت ضمن رد احتمال بازگشت احمدی نژاد به قدرت، کنایه هایی هم به سیدعلی خامنه ای زده بود: “در شرایط موجود، امکانی برای بازگشت احمدی نژاد به قدرت وجود ندارد، و این خیلی کودکانه است که فکر کنیم با تکرار حرفهای سال ۸۴، میتوان نظر «نظام» را تغییر داد. دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد. ابقای حضرت آیت الله آملی لاریجانی در قوه قضاییه با آن القاب، دلیل روشن و آشکاریست برای اهل فن.”
او اضافه کرده بود: “قابل درک است که «نظام» هرگز اجازه بازگشت به احمدی نژاد سال ۸۸ به بعد را نخواهد داد، لذا باید احمدی نژاد سال ۸۴ احیاء شود. و این خیانت به احمدی نژاد و تفکر عدالت خواهانه اوست. حتی اگر دوستان چنین قصد خیانتی نداشته باشند.”
ذیل این پست فیسبوکی، بحثی نیز میان هواداران احمدی نژاد جریان داشت. از جمله عبدالرضا داوری اعتراض کرده بود که : “به عنوان یکی از کوچکترین علاقمندان دکتر احمدی نژاد قویا به جنابعالی تذکر می دهم که حق ندارید در عباراتی که راجع به آیت الله خامنه ای به کار می بندید از متلکهایی نظیر «شرف همایونی» استفاده کنید تا رندانه و موذیانه رهبر انقلاب اسلامی را با محمدرضا پهلوی مشابهت دهید. “
در ادامه این مباحث، داوری کوشیده بود تا احمدی نژاد را تابع ولی فقیه معرفی کند. از جمله در یکی دیگر از کامنت ها نوشته بود: “بحث بنده بحث سیاسی است.آقای احمدی نژاد نمی خواهد در اردوگاهش کسانی شمشیر بزنند که نوک شمشیرشان را به سمت رهبری تیز می کنند. همین. […] تکرار می کنم حداقل معیارهای احمدی نژادی بودن یعنی : تابع رهبری بودن، عدالتخواه بودن، آزادی خواه بودن، مردم گرا بودن، استکبار ستیز بودن، اخلاق گرا بودن. هریک از این معیارها نقض شود نمی توان ادعای احمدی نژادی بودن داشت.”
اکبر جباری نیز در یکی از پاسخهای خود نوشته بود: “آقای داوری عزیز، از شما خواهش می کنم از طرف آقای احمدی نژاد سخن نگویید!”
جباری چند روز بعد در یادداشتی دیگر نوشت: “دوستان علاقه مند به بازگشت احمدی نژاد به قدرت چرا نمی نشینند و صادقانه با خود خلوت نمی کنند و قوه عاقلۀ خود را به کار نمی اندازند و این سئوال اساسی را از خود نمی پرسند که: چرا باید “نظام” به احمدی نژاد اجازه بازگشت به قدرت را بدهد؟ احمدی نژادی که بیرون از دایره آمده بود! یک نگاه ساده به ترکیب قدرت در شرایط فعلی، این حقیقت را آشکار میسازد. رئیس دولت روابط خوبی با رئیس قوه مقننه و قوه مجریه دارد. همچنین هاشمی (رئیس مجمع) به آرزوهای خود رسیده است و به عنوان یار دیرین رهبر معظم انقلاب، مشغول به اداره امور. رهبر معظم انقلاب نیز از «فرزندان انقلاب» حمایت می کند و با ابقای آیت الله آملی لاریجانی در قوه قضاییه، با القابی کم نظیر، مناسبات خوب و رضایت خاطر خود از این قوا را نشان دادند. همه چیز آرام است و همه به برکت دولت تدبیر و امید، به وفاق ملی رسیده اند. مردم هم که کما فی السابق، اهمیتی ندارند. آنچه مهم است وفاق رجل سیاسی و خواص است. پس چه ضرورتی به بازگشت احمدی نژاد وجود دارد؟”
او اضافه کرده بود: “اما مهمتر از دلایل نظام، احمدی نژاد دلیل دیگری برای عدم بازگشت به قدرت دارد. و آن فقدان یاران و نیروهایی فهیم و دردمند و روشن مانند مهندس مشایی در پیرامون خویش است. وقتی یک عده کودک و کودک صفت و عده ای خائن خود را سخنگوی احمدی نژاد اعلام می کنند، برای چه احمدی نژاد به بازگشت فکر کند؟”