آقا! با این وضع که هر روز وب سایت های امت حزب الله دارند می نویسند، پیشنهاد می کنیم روز نهم دی را در جهان اسلام، یا در صورت امکان از طریق سازمان ملل به عنوان روز جهانی ساندیس اعلام کنیم.
مجلس، به راست راست
حالا خمینی به کنار، ما که بیست و پنج سال است گذاشتیمش کنار، عقل هم به کنار، آن را هم که جمهوری اسلامی سی سال است گذاشته کنار. محمدرضا پهلوی هم به کنار که می گفت ارتش نباید در سیاست دخالت کند، بالاخره ما چهل سال است او را کنار گذاشتیم. سیاست همه کشورهای جهان هم به کنار که تکلیف شان روشن است، اگر مردم انتخاب کنند، اسمش مجلس است، اگر ارتش انتخاب کند اسمش کودتاست. همه اینها توی سر حجت الاسلام سعیدی بخورد، مرد حسابی! قانون اساسی خودت را که قبول باید داشته باشی. سپاه حق دخالت در انتخابات را ندارد، چه برسد به اینکه یک پاسدار یا فرمانده سپاه بشود نماینده مجلس. راستی! من برای چی دارم این حرف ها را می زنم؟ برای کی؟
صیانت از آرای مردم
بیخودی نگران بودید، گفتم هیچ اتفاقی نمی افتد. مشکل حل شد. قوه قضائیه از قول آقای صادق لاریجانی قول داد که از آرای مردم صیانت می کند. دقیقا مثل آقای موسوی و کروبی که الآن چند ماه است به عنوان نامزد انتخاباتی توسط قوه قضائیه صیانت می شوند. الکی که نیست.
آبروی رهبر و دولت
فکر کنید یک پدری بخاطر اینکه به پسرش می گویند معتاد، با همه می جنگد، دعوا می کند، پدرشان را در می آورد، آخرش هم پسرش نه تنها جلوی خودش هروئین می کشد بلکه ساعت ابوی را می دزدد و با پول آن مواد می خرد. همه مردم هم از موضوع اطلاع دارند. حالا این دفاع از آبروی کسی که همه می دانند چه دسته گلی است اصولا چه فایده ای دارد؟ پایگاه اینترنتی الف نوشت: “ رهبر برای دفاع از دولت از آبروی خودش مایه گذاشت.” برای چی؟ برای اینکه دولت را خودش انتخاب کرده بود. چرا انتخاب کرده بود؟ چون رئیس دولت از همه به او نزدیک تر بود. حالا یک اشتباه بزرگ کرده، یک جوری حرف می زنند که انگار کار خوبی کرده. مشکل بزرگ آقای رهبر این است که همه حرفهایی که می زند، همان حرف هایی است که مردم سه سال قبل از او می فهمیدند و به همان دلیل زندانی شدند.
دیپلماسی کلیشه ای
فعلا که هر چه برادر پاسدار و بسیجی است زرتی فرستاده اند به سفارتخانه های مختلف که حداقل پناهنده نشوند. با این احوال برادر احمدی نژاد که کلا وزارت خارجه مثل اینکه از دستش خارج شده و در دست بیت دارد بال بال می زند، فرمودند “ دستگاه دیپلماسی از قالب کلیشه ای خارج شود” از این به بعد موارد زیر اجرا خواهد شد:
اول) دیپلماتها می توانند وسط خیابان جلوی سفارت گل کوچک و جفتک چارکش بازی کنند.
دوم) دیپلماتها اگر وسط مذاکره مشکل پیدا کردند، می توانند با لگد بزنند زیر میز یا به هر جایی از طرف مذاکره که دوست دارند.
سوم) دیپلماتها از این به بعد می توانند وسط ملاقات با طرف خارجی هر صدایی که دلشان خواست( دوبله شده یا نشده بدهند)
چهارم) بطور کلی حمل انواع بمب، توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد، نارنجک و چیزهای دیگر در سفارت آزاد است.
پنجم) از این پس اگر دیپلماتها از وزیر خارجه یک کشور مثل وزیر خارجه فرانسه خوششان نیامد، می توانند با هر کسی مثل دیودونه، کمدین این کشور و دوست احمدی نژاد مذاکره کنند، یا مثلا سفیر ایران در آرژانتین اگر خوشش نیامد با وزیر خارجه آرژانتین ملاقات کند، می تواند با مارادونا ملاقات کند.
کلا دیگر مشکلی نیست.
جاسوس آمریکایی ایجاد باید گردد
من می دانستم آخرش این جاسوس آمریکایی همه اش شوخی است. جاسوس که این شکلی نیست. به نظر من اکثر جاسوسان آمریکا در ایران قیافه شان باید شبیه سردار نقدی یا برادر وحیدی باشد. دیروز جلسه محاکمه جاسوس آمریکایی برگزار شد و موارد زیر مطرح گردید:
اول) جاسوس آمریکایی در حقیقت ده سال قبل بخاطر مشکل مالی نتوانست دانشگاه برود و به سربازی رفت و سالها در عراق بود.
دوم) جاسوس آمریکایی می خواست مقداری اطلاعات درست به وزارت اطلاعات بدهد و در مقابلش پول بگیرد، بعدش هم در ایران زن بگیرد و زندگی کند، چون از آمریکا متنفر شده بود.
به نظرم دادگاه دارد اشتباه می کند، این برادر عزیز جاسوس وزارت اطلاعات است و در حقیقت آمریکایی ها باید او را محاکمه کنند.
صدای خرد شدن استخوان
واقعا پیشنهاد می کنم این نمایندگان مجلس که تا دو سال پیش صدای دو میلیون آدم را نمی شنیدند، حتما روغن مخصوص تمیز کردن گوش را استفاده کنند. پیشنهاد می کنم با پنبه گوششان را پاک کنند، نه با این گوش پاک کن ها، یک دفعه می بینی تا ته رفت و پرده گوش تان پاره شد و آن وقت باید یا بروید عضو مجلس خبرگان بشوید یا شورای نگهبان، برادر خباز عضو اقلیت اصلاح طلب مجلس که طرفدار شرکت در انتخابات است، گفت: “ آقای احمدی نژاد! صدای خرد شدن استخوان مستضعفین زیر بار تورم بیش از 20 درصدی را نشنیدید؟” باریکلا به این نماینده غیور که بعد از سه سال بالاخره گوشش یک صدایی را درست دم انتخابات شنید.
هاشمی و احمدی نژاد و آقا
من دارم کم کم به معجزه هاشمی امیدوار می شوم. به نظرم باید از او به عنوان یک میراث فرهنگی، سیاسی، تاریخی و غیره( بخصوص وغیره) استفاده کنیم. دقت کردید چه معجزه ای می کند؟ شب بود، بیابان بود، زمستان بود، مجلس ششم بود، آقای هاشمی یک طرف قرار گرفت، همه اصلاح طلبان یک طرف، حالا کار خوبی بود یا نه، یا اصلا هاشمی بنابود آن طرف باشد یا اصلاح طلبان اشتباه کردند، بماند، ولی نتیجه این شد که اصلاح طلبان همه مجلس را گرفتند و هاشمی نه اول، نه دوم، نه سوم، بلکه شوخی شوخی نفر سی ام تهران شد. بعد انتخابات مرحله اول احمدی نژاد برگزار شد، معین و کروبی که دشمن اصلی شان جناح اصولگرا بود، به جای اینکه با قالیباف و احمدی نژاد درگیر شوند، با هاشمی درگیر شدند، تمام طرفداران معین و کروبی انگار که هاشمی رقیب انتخاباتی شان هست، شروع کردند علیه او حرف زدن، آخرش هم هاشمی رفت روبروی احمدی نژاد، احمدی نژاد هم برای اینکه رای بیاورد، یک چیزهایی گفت، ولی اگر آنها را هم نمی گفت فرقی نمی کرد. چون به هر حال هاشمی نه تنها رای نمی آورد، بلکه هر کس با او مخالف بود، رای می آورد. در انتخابات ریاست جمهوری دهم هم که اصلا هاشمی نه سر پیاز بود، نه ته پیاز بود، نه سر گوجه فرنگی بود، نه وسط فلفل بود، جیک ثانیه به وسیله احمدی نژاد وصل شد به موسوی، انگار نه انگار که موسوی نخست وزیر خامنه ای بود. شوخی شوخی احمدی نژاد با تقلب انتخابات را برد. حالا، از آن دو تا گذشته، اگر فرض کنیم که یک روزی قرار باشد دعواها حل بشود، طبیعی است که دعوای هر کسی با هر کسی حل بشود، دعوای هاشمی و احمدی نژاد که خین و خین ریزی با هم دارند، حل نخواهد شد. پایگاه اینترنتی برهان نوشت: “ هاشمی و احمدی نژاد رهبر را نشانه گرفته اند.” حالا هاشمی بد، خلاف، جنایتکار، دزد، هر چی، اصلا به هاشمی می آید که با احمدی نژاد که همه زندگی اش را به باد داده همکاری کند؟
لاریجانی نماینده دولت را از مجلس بیرون کرد
هوشششششت! بالاخره علی موطلایی از خودش جرات نشان داد و بعد از دو سال دفاع از دولت دهم نماینده دولت را به دلیل اهانت به نمایندگان ملت، از مجلس بیرون کرد و همان روز خودش از قم نامزد انتخابات شد. ضمنا تعداد داوطلبان مجلس از مرز 1800 تن گذشت، پیش بینی می شود تعداد شرکت کنندگان هم تا همین حد باشد.