زیدآبادی، رهبر نمادین جنبش مدنی

عمار ملکی
عمار ملکی

تقدیم به همسر و فرزندان صبور احمد زیدآبادی، مهدیه و پورسام

یکسال گذشت از روزی که مبارز و سیاستمدار با اخلاق و خوش خلق ما، دل خسته و اندیشناک از آنچه روی داده بود به خانه رسید و از همانجا او را ربودند و به دخمه های تاریک سپردند تا ماهها او را به طرزی وحشتناک آزار دهند. در این یکسال به او مجال یکروز بازگشت به خانه را ندادند چرا که از او محالی را میخواستند: تسلیم.

یکسال است که  ما را از قلم شیوا و زبان شیرین شرف اهل قلم محروم کرده اند. در سالی که گذشت بسیاری از معترضان بیگناه شهید شدند و انسانهای بیشماری گرفتار دیوارهای بیداد گشتند. مردمان بسیاری را برای ابراز اعتراض آرامشان و زهرچشم گرفتن از آنها گرفتار کردند و آزار دادند. اهالی سیاست را که رقیب قدرت خود میدیدند و در رقابت، آنها را از خود پیش یافته بودند، به زندان کردند تا که قدرت را بیش از پیش مطلقه سازند. اما برخی دیگر از نامداران را به قصد تادیب و از سر بغض و کینه قدیمی آزردند. مبارزانی مردمی و مدنی که خود میدانستند نتیجه انتخابات هر چه باشد، نه نان و نوایی برای آنها خواهد داشت و نه حتی جایگاهی شایسته دانش و فضلشان بدانها داده خواهد شد. بوی کباب آنها را به میدان نیاورده بود بلکه اینان نگران شعله ای بودند که به خرمن مردم افتاده بود و از آن “بوی کباب قناری بر آتش سوسن و یاس” به مشام میرسید. اینها نه رقیبی برای قدرت بودند و نه خواهان ثروت و نه شیفته بازی سیاست، که از اهالی حقیقت بودند و بدنبال حاکمیت انسانیت. دهها نفر بودند اما یکی از میان آنها را جام بلای بیشتری برایش ریخته بودند و بی وقفه و طولانی زجرش دادند: احمد زیدآبادی.

زیدآبادی، کسی بود که ماهها پیش از انتخابات درباره ظهور جنبش اجتماعی سخن گفت و باور داشت که نارضایتی فروخورده مردم در صورت بی اعتنایی حکومت به رای و نظرشان بزودی فوران میکند. او ماهها پیش از انتخابات در پاسخ به این سئوال که چرا جنبش مسالمت آمیز معترضان که شما از آن سخن میگویید در دوران اصلاحات خود را نشان نداد، میگوید: “بدین علت که در واقع مجموعه جناح اصلاح‌طلب در آن زمان چنین چیزی را نمی‌خواستند وگرنه اگر در همان موقع آقای خاتمی و یا طیف اصلاح‌طلب از عموم مردم می‌خواستند که در چارچوبی مسالمت‌آمیز و تعریف شده مثلاً در میدان آزادی شهر تهران گرد هم آیند بدون شک جمعیت زیادی تجمع می‌کردند.” (1) صحت این تحلیل دقیق او، پس از فاجعه انتخابات و با دعوت موسوی و کروبی به تظاهرات مسالمت آمیز اثبات گردید. او یکسال را نبود تا تولد جنبشی که در بطن جامعه  میدید را شاهد باشد، اما امروز بی شک از پشت دیوارها، صدای این فرزند نوپای مردم را میشنود.

جنبش مدنی سبز شکل گرفته پس از اعتراضات سال گذشته، تفکرات و سلایق مختلفی را در خود جای داده که هدفی مشترک دارند: مطالبه حقوق مدنی و برگزاری انتخابات آزاد. موسوی و کروبی بعنوان دو نامزد معترض خود را همراه این جنبش میدانند و در یکسال گذشته صادقانه و شجاعانه در کنار مردم ایستادگی کردند. آنها راهبران نمادین این جنبش هستند که به پیوند دین و دولت معتقدند و مرشد و الگویشان آیت الله خمینی است. آنها راه و روش آیت الله را الگوی حکومتداری خود میدانند و گاهی حتی بر سر تفسیر سیره نظری و عملی وی با حاکمیت سرکوبگر، که آن هم ظاهرا خود را پیرو آیت الله خمینی میداند، مجادله میکنند. اما این جنبش بسیاری از افراد را بهمراه دارد که بر اندیشه و عملکرد آیت الله نقدهای بسیار دارند و معتقد به ضرورت جدایی نهاد دین و دولت هستند تا که هم حرمت دین حفظ شود و هم آنکه حکومت خود را مقدس و نقد ناپذیر نداند. آنها الگویشان حکومتداری مصدق است، مردی معنوی و اخلاقی که با وجود پایبندی و احترام به مقدسات، مذهب را هرگز بازیچه حکومت نکرد. احمد زیدآبادی نماینده برجسته این گروه است. زیدآبادی همواره منتقدی منصف بوده که هم از ادب نقد برخوردار است و هم از شجاعت ایستادگی بر اصولش. او همیشه حاضر بوده تا درباره باورهایش به مناظره و گفتگو بنشیند. او بود که چند سال پیش، چشم در چشم یکی از حامیان سرسخت دولت کودتا (روح الله حسینیان) به مناظره درباره نقش مصدق و کاشانی پرداخت و در آنجا پیش بینی کرد که دفاع از مصدق در جمهوری اسلامی بی هزینه نیست. او باور داشت که “مصدق به لحاظ اخلاقی شریف ترین رجل سیاسی است که در دنیای معاصر ظهور کرده است” (2). زیدآبادی شریف بودن را از مصدق آموخته و براستی که پیرو راستین او گردید.

پس از گذشت یکسال، امروز مشخص است که جنبش سبز مدنی ایران در اصل جبهه ای متکثر و فراگیر است و از اینرو بجاست که راهبران و رهبران نمادین گرایشات، سلایق و گروههای فکری گوناگونی را در خود داشته باشد. شاید بتوان گفت جبهه فراگیر دموکراسی خواهی و حقوق بشر که فعالان سیاسی پس از انتخابات سال 84 وعده تشکیلش را دادند و آنرا عملی نکردند، اینبار در شکل جنبش سبز مدنی تحقق یافت.

تکثر رهبران نمادین این جنبش نه تنها مزیت که برای بقای آن یک ضرورت است. این نمادسازی ها باعث گسترش و همدلی بیشتر گروههای مختلف مردم با اندیشه های متفاوت در این جنبش خواهد شد. مگر جز این بود که همراهی، زندانی شدن وایستادگی نمادهای سرشناس از گروههای مختلف اجتماعی مانند استاد شجریان و جعفر پناهی بر این گسترش و همدلی افزود. امروز جوانان و دانشجویان بسیاری در زندان هستند که هر یک نماد مقاومت و الهام بخش ایستادگی مدنی شده اند: عبدالله مومنی، شیوا نظرآهاری، مجید توکلی، بهاره هدایت، میلاد اسدی، شبنم مددزاد، عماد بهاور، مهدیه گلرو و دهها و صدها سرباز گمنام راه آزادی ایران.

از اینرو من باور دارم که میتوان بحق احمد زیدآبادی را نماینده و رهبر نمادین بخشی از جنبش خواند که الگوی حکومتداری اش دکتر مصدق است. زیدآبادی یک دیندار با اخلاق و انسانی پاکدامن است که مانند مصدق به منافع ملی و آزادی و زیست شرافتمندانه ملتش می اندیشد. او نماد تفکر این بخش از جنبش سبز است.

زیدآبادی یکسال است که در زندان خاموش مانده و سکوت پرمعنایی کرده. در یکسال گذشته بسیاری از زندانیان سرشناس به طریقی، کلامی و پیامی به بیرون از زندان دادند اما عجیب است که زبان احمد در کام مانده و قلم اعجازانگیزش را بر کاغذ نرانده. این خود گواهی میدهد که او تا چه حد در فشار و محرومیت مضاعف بوده و استبداد از سخن گفتن او تا چه اندازه هراس دارد. اما یقینا اوهمواره ساکت نخواهد ماند. آنها که میخواستند تا او در گوشه زندان به فراموشی سپرده شود، باید بدانند که او حتی اگر به اجبار یا به اختیار سکوت کرده باشد، یادش و کلامش از ذهن و دل ما نرفته و نمیرود. ما قدردان مقاومت و صبوری اش هستیم و بمناسبت سالگرد اسارتش، از این پس او را بعنوان یکی از رهبران نمادین جنبش مدنی سبز میدانیم. تمامی جنبشهای مدنی در سراسر جهان رهبران خوش فکری را در زندان داشته اند. امروز احمد زیدآبادی نماد نیروهای تحولخواهیست که الگوی سیاست ورزی شان دکتر مصدق بوده و عصر طلایی تاریخشان دوران نهضت ملی است. او از تمامی خصوصیات یک رهبر نمادین جنبش مدنی برخوردار است. او شجاعت، صداقت، مقاومت، محبوبیت، معنویت، دانش و بینش و تجربه مبارزه را داراست. او صلح طلب و مسالمت جو و درعین حال محکم و استوار است. اگر حاکمیت حضورش و قلمش را از ما دریغ کرده، در عوض ما را دارای یک رهبر زندانی و نمادین برای جنبش مدنی مان ساخته است.

 

پی نوشت:

1- مصاحبه رادیو زمانه با احمد زیدآبادی http://www.zamaaneh.com/jiar/2008/11/post_44.html

2- گزارش کامل مناظره زیدآبادی-حسینیان درباره دکتر مصدق http://www.aftabnews.ir/vdcfy0dw61dmj.html