محمود احمدی نژاد که در آخرین روزهای فعالیت اش با استفاده از رانت ها و بدون طی مراحل قانونی برای خود مجوز تاسیس دانشگاهی را صادر کرد و مجلس محافظه کار نیز با اندک انتقاداتی در نهایت به خواست او تمکین کرد، روز گذشته برخی از افراد حلقه اطراف خود را که به بی کفایتی و وارد کردن ضررهای هنگفت به اقتصاد ملی و رانت خواری متهم هستند به عنوان “هیات موسس دانشگاه ایرانیان” منصوب کرد.
به گزارش مهر، شمس الدین حسینی، حمید بقایی و محمدرضا شمس اردکانی، سه تن از نزدیکان او هستند که با وجود عدم داشتن صلاحیت های علمی به عنوان اعضای هیات موسس این دانشگاه که “مسجد ضرار” نیز لقب گرفته منصوب شده اند.
احمدی نژاد در حکم انتصاب این افراد نوشته است: “استحضار دارید که پیشرفت، تعالی و سعادت جامعه مستلزم حرکت مستمر و هدفمند علمی، پویایی تفکر و اندیشهورزی است. رشد علمی و اعتلای اندیشه، شاخص ظرفیتها و البته شایستگیهای هر فرد و هر ملتی در تراز ملی و بینالمللی محسوب میشود. همافزایی حرکتهای پرشتاب علمی گسترده امروز دانشمندان و متفکران ایران زمین در قالب یک دانشگاه پیشرو در علم و فناوری در تراز جهانی یک ضرورت و نیازمند تلاش عالمانه، دلسوزانه و پیگیر است. دانشگاه بینالمللی ایرانیان بر این باور و در ساحت این اندیشه برپا شده است و جهاد علمی و فرهنگی را روح حاکم بر کار و ماموریت اصلی خود میداند. امیدوارم با توکل بر خداوند و استعانت از امام عصر و با همراهی و همدلی سایر همکاران و استفاده از آرای صاحبنظران حوزه و دانشگاه در انجام وظایف محوله موفق باشید”.
او در حالی پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش به فکر راه اندازی دانشگاه افتاده که اغلب اطرافیان وی، متهم به جعل مدارک تحصیلی هستند.
ماجرای دکتر نامیدن محمدرضا رحیمی، محرابیان، کردان، مدرک جعلی “استاد نمونه” بهبهانی، مدرک ریاضی دان بودن زاهدی و … تنها برخی از نمونه های جعل مدرک اطرافیان احمدی نژاد است.
بی کفایتی شمس الدین حسینی و عدم دانش علمی او هم از سوی سایت دست راستی صراط اینچنین افشاء شده است: “او که دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه آزاد است، تا پیش از آنکه در سال 1387 به عنوان چهرهای گمنام جایگزین دانش جعفری در وزارت اقتصاد دولت نهم شد، عمدتا در ردههای میانی در دولت خاتمی مشغول به کار بود و به عنوان یکی از مدیران اصلاحطلب شناخته میشد. مهمترین مناصبی که حسینی تا پیش از اخذ وزارت اقتصاد در دولت احمدینژاد داشت، مدیریت حوزه ریاست و بینالملل سازمان برنامه و بودجه کشور از سال 74 تا 77 و مدیرکلی دفتر بینالملل و روابط عمومی وزارت نیرو از سال 77 تا 81 بود. حسینی از سال 81 با انتقال به وزارت بازرگانی به سمت مدیرکل دفتر مطالعات اقتصادی این وزارتخانه منصوب شد و تا سال 87 در این سمت باقی ماند”.
صراط افزوده:“عملکرد حسینی نشان داد او در حد وزارت اقتصاد کشور نیست. عدم تسلط او به مباحث اقتصادی در چند جا خود را نشان داده است. علاوه بر اکراه وی از برگزاری نشستهای خبری به عنوان سخنگوی اقتصادی دولت و روبرو شدن با سئوالات متعدد خبرنگاران، مورد دیگر این بود که مثلا در فصول بررسی لوایح بودجه، هیچ گاه دیده نشد که نمایندگان از اظهارات حسینی در دفاع از مفاد لایحه دولت اقناع شوند. همچنین در قضیه اخیر تهاتر بدهی 74 هزار میلیاردی دولت به بانک مرکزی، حسینی پس از آنکه نتوانست در جلسه دیوان عدالت اداری از مصوبه دولت دفاع کند و به ایرادات دقیق توکلی و نماینده دیوان محاسبات پاسخ درخور بدهد، چند روز بعد با مشاوره گرفتن از دیگران، متنی تحت عنوان پاسخنامه آماده و در فضای رسانهای کشور منتشر کرد اما دیگر کار از کار گذشته بود و دیوان رای به ابطال مصوبه دولت داد”.
سایت محافظه کار مشرق هم درباره سوابق دانشگاهی بقایی می نویسد: “نزدیکان بقایی میگویند او در دو رشته مدیریت و علوم اجتماعی تحصیل کرده است، اما تحصیلات این مدیر دولتی هم مانند سابقه شغلیاش در ابهام است. بقایی هرگز اظهار نظر روشنی راجع به هیچ یک از این دو مورد نکرده است. اما براساس گزارش یکی از رسانهها که هرگز هم تکذیب نشد، او تنها لیسانس مهندسی IT دارد. البته روایت رسانههای مستقل معتبرتر به نظر میرسد. چرا که در معرفی بقایی مسئولان مختلف دولتی او را با پیشوند مهندس خطاب میکنند؛ پیشوندی که مطمئنا برای فارغالتحصیلان مدیریت و علوم اجتماعی به کار نمیرود. شاید بقایی هم در زمره مدیرانی قرار گیرد که مدرک تحصیلی آنها برای افکار عمومی مشخص نیست. تنها سابقهای که از بقایی در دست است و توسط خبرگزاری میراث فرهنگی منتشر شد، حکایت از آن دارد که حمید بقایی تا سال84 حدود 18 سال شغل دولتی داشته است. 18 سالی که حداقل از 14 سالش کسی خبر چندانی ندارد و جز زمزمههایی مبنی بر اشتغال در وزارت اطلاعات گمانه دیگری وجود ندارد. اما گفته میشود بقایی در سمتهایی نظیر مشاور انفورماتیک معاونت فنی صدا و سیما، مدیر طرح و توسعه سیستمهای معاونت فنی صدا و سیما، مشاور برنامهریزی و فناوری اطلاعات، معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، رییس مرکز انفورماتیک و فناوری اطلاعات، مدیرعامل موسسه آموزش شهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران حضور داشته است. اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 یعنی روزهایی که هیچ حرف و سخنی از شهردار شدن محمود احمدینژاد نیز نبود، اسفندیار رحیم مشایی در رادیو پیام و رادیو تهران ریاست میکرد و بقایی نیز در رکاب او یا مشغول به امور سایت رادیو تهران بود و یا به مشایی مشاوره می داد. اگرچه رصد کردن گذشته محمود احمدینژاد کار سختی نیست، اما درباره مشایی اوضاع متفاوت است. او و حمید بقایی به دلیل اشتغال در نهادهایی خاص، چندان جزییاتی از سمت و نحوه مدیریت خود را در اختیار رسانهها قرار ندادهاند و گویی این دو نفر از اوایل دهه 80 به یکباره وارد چرخه مدیریتی ایران شدهاند”.
علاوه بر فقر دانش علمی در هیات موسس دانشگاه احمدی نژاد، پیش از این عوض حیدرپور نیز در مجلس درباره این دانشگاه گفته بود: “تاسیس دانشگاه جدید در تهران منع قانونی دارد. از آقای روحانی میخواهیم این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست احمدینژاد را باطل کند و اجازه ندهد که فرصت رانتخواری فراهم شود. این دانشگاه جدید مسجد ضرار است و با این بحثهای ظهور انفسی و افاقی که مطرح میکنند نگذاریم این دانشگاه محل ترویج این ایدههای ضدشیعی شود، باید جلوی این رانتخواریها گرفته شود”.
گفتنی ست در دوران محمود احمدی نژاد بیش از 2000 عضو هیات های علمی به بهانه های مختلف از کار بیکار شدند و کارنامه دولت او در تخریب نهاد دانشگاه در تاریخ ایران بی سابقه ارزیابی شده است.
تاکنون هیچ یک از اساتید دانشگاه برای پیوستن به دانشگاهی که بنیانگذاران آن همه از جاعلان مدرک محسوب می شوند، اعلام آمادگی نکرده اند.