اتهام واهی و بیمارآزاری

عمار ملکی
عمار ملکی

1- دکتر محمد ملکی، استاد پیشکسوت و رییس اسبق دانشگاه تهران، یکی از خوشنام ترین مبارزان سیاسی مستقل در ایران است که بیش از نیم قرن مبارزه پیگیر در داخل کشور بخاطر آزادی، مردم سالاری و حقوق بشر در کارنامه اش به ثبت رسیده و با حق‎گویی و انتقادات صریح، همواره خطوط قرمز ساخته شده توسط نظام ولایی را در جهت منافع ملت بطور مسالمت آمیز به چالش کشیده است.

دفاع نظری و عملی او از حقوق انسانی تمامی زندانیان سیاسی فارغ از گرایش عقیدتی و فکری شان زبانزد بوده (از رامین جهانبگلو تا اکبر گنجی و از ناصر زرافشان تا هاشم آغاجری و از منصور اصانلو تا معلمان و دانشجویان و …) و از اینرو همواره مورد احترام گروههای سیاسی و دانشجویی با تفکرات مختلف بوده است. دغدغه او نسبت به مسائل دانشگاه ، همواره او را در سنگر دفاع از دانشجویان قرار داده و تاوان آنرا هم با زندانهای مکرر پرداخته است.

پس از آنکه در هفته گذشته ماموران با هجوم به منزل محمد ملکی او را بازداشت کردند، در دادگاه انقلاب وی را به «اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در اغتشاشات و تحریک به شرکت در اغتشاشات بعد از انتخابات»! متهم کرده اند که از به ته دیگ خوردن کفگیر آقایان در پرونده سازیهای اخیر خبر میدهد. نیاز به توضیح ندارد که موضع دکتر ملکی درباره انتخابات سالهاست که مشخص است و او اساسا انتخابات در نظام ولایی را تنها یک خیمه شب بازی میداند که نهایتا با سنت مرضیه تقلب به نتیجه دلخواه میرسد. از اینرو محمد ملکی در انتخابات اخیر از معدود فعالان سیاسی بود که به عدم شرکت در انتخابات اعتقاد داشت. حال چگونه او که این روزها در بستر بیماری در شرایط سختی بسر می برد و به همین علت حتی از فعالیت قلمی و زبانی درباره وقایع پس از انتخابات نیز باز مانده بود، ناگهان پس از گذشت دو ماه از وقایع بعد از کودتا، به اقدام علیه امنیت ملی آنهم از طریق شرکت در اغتشاشات متهم میشود!؟ شاید او گهگاه به بهانه مشکل پروستات از بستر برمی خاسته و میرفته تا اغتشاش کند!

به هر حال شاید نیازی اصلا به پاسخ گوئی به این اتهامات واهی نباشد، زیرا اتهام این پیر مبارزه برای تمامی مردم و فعالان سیاسی و دانشجویی مشخص است: حق جویی، آزادیخواهی، نقد قدرت و طلب عدالت .

کاش حکومت به جای اتهام زنی ها و پرونده سازیها به پیشنهاد مکرر و دلسوزانه محمد ملکی برای برگزاری رفراندوم و گذر مسالمت آمیز کشور از این وضعیت گوش می داد تا روزی نرسد که دیر باشد اگر که تاکنون دیر نشده باشد.

 

2- در پی فجایع پس از انتخابات و نمایش اعترافات رسواکننده و همچنین بدنبال آشکار شدن رسوایی شکنجه ها و تجاوزات درون بازداشتگاههای نظام که اخیرا توسط آقای کروبی افشا شده اند، بنظر میرسد که نهادهای امنیتی با دستگیری محمد ملکی، سعی کرده اند تا یکی از شاهدان زنده شکنجه های سیاه و سپید در زندانهای جمهوری اسلامی را به بند کشند تا او از خاطراتش نگوید، اگرچه که او پیشتر به ذکر تجربیات خود از شکنجه های زندان در نامه های متعدد پرداخته است و بارها اعلام کرده که حاضر است در یک دادگاه صالح درباره اِعمال شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی شهادت دهد.

اما امروز نفس بازداشت دوباره محمد ملکی در سن 76 سالگی و بردن او از بستر بیماری به سلول انفرادی، نمونه بارز دیگری از شکنجه و آزار اوست.(1) آفتاب آمد دلیل آفتاب. وقتی کسی را که در حال انجام دوره مداوای سرطان پروستات است به بند بدنام 209 زندان اوین و سلول انفرادی منتقل میکنند، آیا چنین اقدامی جز اخلال در امر درمان و استراحت یک بیمار بوده؟ و این امر طبق قوانین خود جمهوری اسلامی، مصداق شکنجه یک انسان است. (2)

همچنین پدر بدلیل ابتلا به بیماریهای متعدد مانند آریتمی قلبی، دیابت، ضعف جسمی و کمر درد و پا درد، در هر وعده غذایی مشتی قرص مصرف می کند که کم و زیاد شدن هر یک از این داروها (و یا احیانا اضافه کردن داروی دیگر مانند آنچه اینروزها از زندانیان دیگر شنیده میشود)، اثر فوری بر سلامتی اش دارد و او را با مشکل جدی مواجه می سازد. از سوی دیگر چشم چپ او بر اثر ضربات کابل در زندان دهه 60 کاملا از بین رفته بود که تنها در سالهای اخیر با انجام جراحی های متعدد تا حد کمی قدرت بینایی اش را بازیافته است ولیکن ضعف بینایی در کنار دیگر شرایط زندان، میتواند در مصرف منظم داروها اختلال ایجاد کرده که این امر نیز طبق قانون مصداق شکنجه است. (3)

مشکلات متعدد دیگری را میتوان در ارتباط با بازداشت دکتر ملکی برشمرد که همگی آنها مصادیق دیگری از آزار و شکنجه یک زندانی بیمار به شمار می آید. به هر حال مقامات نظام ولایی مسئول عواقب این آزارها و مشکلات جسمی و جانی تهدیدکننده وی هستند.

 

اما این مطلب را با مقایسه رفتار همزمان دو حکومت به پایان میبرم. (4)

در خبرها آمده بود که المقراحی، عامل حادثه تروریستی لاکربی، که منجر به کشته شدن 270 نفر از سرنشینان هواپیمای آمریکایی شده بود، از آنجایی که به بیماری سرطان پروستات مبتلاست به دلایل ملاحظات انسانی از زندان آزاد شده است. «دولت خبیث بریتانیا»، این عامل بمبگذاری اهل لیبی را در آستانه ماه رمضان علیرغم انتقادات تند مقامات آمریکا، بدلایل بشردوستانه آزاد و روانه خانه کرده است.

در همان زمان «نظام عدل ولایی»، محمد ملکی - رییس اسبق دانشگاه تهران، استادی پیشکسوت و منتقدی آزادیخواه و مسالمت جو را که به بیماری سرطان پروستات مبتلاست، بدون هیچ ملاحظه انسانی و بشردوستانه ای، در روز اول ماه رمضان از بستر خانه اش به سلول انفرادی روانه می‎کند.

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

 

 

پی نوشتها:

 

1- طبق بند 2 قانون منع شکنجه که درمجلس شورای اسلامی تصویب شد، زندانی کردن در سلول انفرادی مصداق شکنجه است.

2- طبق بند 9 قانون منع شکنجه که درمجلس شورای اسلامی تصویب شد، محروم کردن بیماران زندانی از دسترسی به خدمات ضروری مصداق شکنجه است.

3- طبق بند 8 قانون منع شکنجه که درمجلس شورای اسلامی تصویب شد، استفاده از داروهای روان گردان و کم و زیاد شدن داروهای زندانیان مریض مصداق شکنجه است.

4- پس از نگارش این مقاله و پیش از ارسال آن دیدم که آقای محمدی اردهالی از فعالان ملی-مذهبی در مقاله «تفاوت ره از کجاست تا به کجا»، دردمندانه عینا به این مقایسه پرداخته بود که نشان از آن دارد که این دو نوع رفتار چگونه همزمان توجه اذهان مختلف را برانگیخته است. 

http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=5404