سعید سهیلی که سال گذشته با کارگردانی دو فیلم از سینماگران پرکار بود امسال نیز فیلم کمدی چارچنگولی را ساخت و بسیار سریع آن را روانه اکران کرد. فیلمی که حداقل داستانش نشان می دهد که دوستی وی با جواد شمقدری مشاور هنری رئیس جمهور در تولید فیلم بی تاثیر نبوده است.
چارچنگولی
نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: سعید سهیلی. مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی.تدوین: حسن ایوبی. طراح صحنه و لباس: عباس بلوندی. بازیگران: جواد رضویان، رضا شفیعی جم، بهاره رهنما، فتحعلی اویسی، مهران رجبی، شهرام قائدی.
شهرام و بهرام دوقلوهایی هستند که از ناحیه کتف به یکدیگر چسبیده اند. آنها از نظر عقاید با هم تفاوت هایی دارند. یکی بسیار متشرع و مذهبی و دیگری یک خواننده رپ است. این اجباردر به همراه بودن آنها سبب بروز مشکلاتی برایشان می شود.
دو قلوها
سعید سهیلی سینما را باساختن فیلم های ارزشی با پس زمینه سینمای جنگ شروع کرد. سینمایی که در گام نخست به مسائل اسرا می پردخت و در گام های بعدی به سینمای خیابانی روی آورد و علاقه خود را به فیلم های اجتماعی نشان داد.
سهیلی اهل مشهد است و کار خود را نیز با سابقه ای مذهبی از همین شهر شروع کرده است. او در عرض این چند سال تعداد زیادی فیلم ساخت که با روی کار آمدن دولت نهم تعداد این فیلم ها به دو فیلم در سال نیز رسید. سهیلی اگرچه در ظاهر چهره ای معترض دارد اما در عمل به آنچه فکر می کند که به طبع مدیران دولتی سینمایی خوش می آید. فیلم های تند اجتماعی او در پایان گردشی 180 درجه ای به ارزش های مذهبی دارد که ارشاد و مدیران به آن معتقد هستند. اما به هرحال این نگره در پس داستان هایی که شاید از خط قرمز ها فرا تر می روند و استفاده ازبازیگران خوش آب و رنگ خود را می نماید.
چارچنگولی ایده اولیه بدی ندارد. دو برادر به هم چسبیده اند و هریک دارای عقاید و تفکرات خاص خود هستند. یکی بسیار متشرع و مذهبی و دیگری یک رپیست علاقمند به موسیقی. آنها هیچ گاه نمی توانند با یکدیگر به تفاهم برسند تا اینکه تصمیم می گیرند روز های هفته را زوج و فرد کرده و در هر روز به تمایلات دیگری تن در دهند.
یک روز آنها به مجالس و مهمانی ها می روند و شبی دیگر برای درک فشار شب اول قبر داخل گور می خوابند. حتی دختر هایی را هم که هر یک به عنوان نامزد انتخاب می کنند با یکدیگر تفاوت هایی دارند.
این ایده چند خطی می توانست مبنای یک داستان سرگرم کننده باشد اما سهیلی می کوشد در عمل با اینکه زبان نمایشی فیلم کمدی است کفه ترازو را به نفع برادر متشرع سنگین تر کند و در مورد برادر علاقمند به موسیقی نمایش تمنیات او بیشتر جلوه سخره به خود می گیرد.
درنهایت هم که آنها با عمل جراحی از یکدیگر جدا می شوند به ظاهر کارگردان می کوشد تفاهمی را بین آنها به وجود آورد و این جمله مفاهمه از طریق روحانی محل ادا می شود. جوان متشرع می خواهد برای ماه عسل به مشهد برود و آن یکی به شمال که روحانی می گوید از راه شمال به مشهد بروید و داستان این گونه فیصله پیدا می کند.
سهیلی در بسیاری از لحظات فیلم سعی کرده خصلت های بازی دو بازیگری را که از مجموعه های 90 قسمتی سیما به فیلم خود آورده فراموش کند و آنها را در قالب یک فیلم سینمایی جای دهد، اما داستان و مقتضیات اجرا این بستر را برایش فراهم نمی کند. داستان در بسیاری از فصل ها همانند زمان جرو بحث های دو برادر که در میانه فیلم بسیار هم تکراری به نظر می رسد به سوی تلویزیونی شدن پیش می رود. این نگاه در جنس دکوپاژها و ساده انگاری در اجرا خود را می نماید.
رضا شفیعی جم و جواد رضویان نیز با توسل به تیپ های آشنایی که در مجموعه ها از آنها دیده ایم به روی پرده می آیند. در فصل هایی که برادر رپیست برادر دیگر را به مهمانی می برد اداهای رضویان هیچ تفاوتی با کارهای پیشین اش ندارد و گویا قصد داشته با الگو هایی شناخته شده از قبل تماشاگر را به خنده وادارد. شفیعی جم نیز کرداری چنین دارد و زمانی که در مجالس مذهبی واقع می شود حرکات و سکناتش آشنا به نظر می رسد.
فیلم از منظر فیلمنامه هم داستان خود را روی چارچوب مشخص و معینی بنا نمی کند. اصولا چه ترتیبی پیش آمده که این دو برادر به هم چسبیده که از روی قاعده دارای خاستگاه اجتماعی یکسانی هستند تا این اندازه در تفکر و کردار در نقطه مقابل هم ظاهر شوند. فیلم این مسئله را نیز به طور کامل برای تماشاگر باز نمی کند و از همین روی این سئوال به عنوان حلقه مفقوده اولیه در فیلم باقی می ماند.
در هرحال فیلم هایی این چنین که صرفا برای گیشه ساخته می شوند با روندی شبیه به رشد قارچ سینمای ایران را فرا می گیرند و چون میل توجه به توده ها دستور کار معاونت سینمایی ارشاد است نه تنها برخورد ممیزی و ساختارگرا با آنها نمی شود که دائم به تولید آنها کمک می شود.