پس از دانشگاه علامه طباطبایی حالا نوبت به دانشگاه تهران رسیده است که رشته “مطالعات زنان” را از فهرست رشتههای کارشناسی ارشد خود خط بزند؛خبری که دفترچه کارشناسی ارشد امسال دانشگاهها موید آن است. رشتهای که در چند سال اخیر بارها زیر تیغ سیاست ایجاد تغییر در علوم انسانی ـ-که رهبر جمهوری اسلامی آن را زمینه ساز “بیاعتقادی به تعالیم اسلامی” میداند-ـ رفته است و حالا در ادامه همان سیاست کم کم از عرصه آموزشهای آکادمیک حذف میشود.
شاید مسوولان آموزش عالی هم مانند آیتالله یزدی که گفته بود “زنان کاندیدای ریاستجمهوری را به ده راه نمیدهند اما سراغ کدخدا را میگیرند” معتقدند زنان آنقدر حق و حقوقی ندارند که لازم باشد “مطالعات زنان” وجود داشته باشد و در دانشگاهها تدریس شود.
مطالعات زنان در تعارض با اسلام
رشته مطالعات زنان که از سال ۱۳۸۰ در مقطع کارشناسی ارشد و بعدتر دکترا در دانشگاههای ایران تدریس میشد، از سال گذشته با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به رشته مطالعات خانواده و حقوق زن در اسلام تغییر یافت. غلامعلی حداد عادل، رئیس شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی، در جلسه این شورا گفته بود که رشته مطالعات زنان به آن صورتی که در دانشگاههای دنیا تدریس میشود، در تعارض جدی با اسلام قرار دارد، به همین دلیل این شورا تصمیم گرفته تا درباره آن تجدیدنظر اساسی صورت بگیرد.
قدم بعدی حذف این رشته از فهرست رشتههای دانشگاه علامهطباطبایی بود و حالا نوبت به دانشگاه تهران رسیده است. موج تغییرات در رشته “مطالعات زنان” از زمان روی کار آمدن رئیس جدید گروه مطالعات زنان در دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه و تغییر درس “نظریه های فمینیستی” به “نقد نظریههای فمینیستی” آغاز شد و اینک به حذف کامل این رشته رسیده است.
به این ترتیب مطالعات زنان در حالی آرام آرام از رشتههای دانشگاهی کنار گذاشته می شود که پیشتر از ایجاد رشته “مطالعات اسلامی زنان” در حوزه های علمیه خبر رسیده بود. زهرا شجاعی، رییس سابق مرکز اموز زنان و ریاست جمهوری که خود از پایهگذاران این رشته دانشگاهی بوده است در یادداشتی در روزنامه شرق با انتقاد به این روند مینویسد: “هدف از تاسیس رشته مطالعات زنان – که دارای کرسی بسیار معتبری در دانشگاه تهران بود – این بود که این رشته بتواند تصمیمات در حوزه زنان را از نظرات شخصی، جریانات سیاسی و غیره دور کند و تصمیمگیران بتوانند بر مبنای فاکتورهای علمی مسایل، مطالبات و مشکلات زنان را بررسی کنند. بر همین اساس حذف رشته مطالعات زنان در دانشگاه تهران میتواند دارای پیامدهای زیادی برای مسایل زنان باشد.”
شجاعی می افزاید: “این اقدام میتواند در نگاه اول، تصمیمگیران در حوزه زنان را از یک بازوی اصلی تحقیقاتی و علمی محروم کند و از طرف دیگر، تعطیلی این رشته در دانشگاه تهران میتواند باعث این شود که تصمیمگیریهای آتی در حوزه زنان از یک پشتوانه علمی و تحقیقاتی خالی شود. نکته حایز اهمیت دیگر این است که برخی گمان میکنند با زدن برچسبهای فمینیستی به این رشتهها میتوانند این مراکز را بهراحتی تعطیل کنند در صورتی که این نگاه تنها پاککردن صورت مساله است و برنامهریزان میتوانند با تدوین برنامههای ملی و بومی، بیش از پیش به بررسی مسایل زنان بپردازند.”
طرف را به ده راه نمیدادند…
همین چند روز پیش بود که آیتالله محمد یزدی، عضو شورای نگهبان با عباراتی توهینآمیز، زنان کاندیدا شده برای انتخابات ریاستجمهوری را به سخره گرفت و گفت: “مثل معروفی هست که کسی میخواست وارد روستایی شود، اصلاً راهش نمیدادند وارد روستا شود، اما میگفت خانه کدخدا کجاست.”
سخنان یزدی نمونهای از باور و نگاه عالیترین مقامات جمهوری اسلامی به نقش و جایگاه زنان است. اما تلاشها در همین جا متوقف نمیشود و برخورد با هر گونه آموزهای که به تعبیر طرفداران جمهوری اسلامی، غربی و یا فمینیستی است در دستور کار قرار دارد.
بیست و یکم اردیبهشت ماه امسال، آیتالله خامنهای هم به صراحت گفت: “غربی ها به دنبال آن هستند که مشاغلی را که با وضعیت جسمی و فکری مردان سازگار است، به زنها تعمیم و آن را به عنوان یک امتیاز و افتخار جلوه دهند. حضور زنان در مشاغل و مناصب اجرایی اشکالی ندارد، آن بخشی که مورد اشکال و در واقع امتداد همان گفتمان غربی است، افتخار کردن به تعداد بالای زنان شاغل در مناصب اجرایی است.”
رهبر جمهوری اسلامی با تاکید بر اینکه اگر “به حضور بالای زنان در مناصب اجرایی افتخار کنیم، دیدگاهی غلط و در واقع انفعال در برابر گفتمان غربی است”، عنوان کرد که “تعداد بالای زنان روشنفکر، فعال فرهنگی و سیاسی، و مجاهد” باید مایه افتخار باشد و ترجیح خود را بر اشتغال زنان به فعالیتهای فکری و فرهنگی، و نه اجرایی اعلام کرد.
او از سوی دیگر تاکید کرد که “به هیچ وجه نباید در مقابل گفتمان غرب درخصوص زن منفعل شد بلکه باید گفتمان اسلام در مورد زن را بصورت تهاجمی و طلبکارانه مطرح کرد و از تهدیدهای غربی ها هم به هیچ وجه نباید ترسید.”
شیرین عبادی، حقوقدان و برنده صلح نوبل با تاکید بر اینکه رشته مطالعات زنان یکی از مهمترین رشتههای حقوق بشر است و در اکثر دانشگاه های مطرح جهان تدریس می شود، تعطیلی این رشته را پیامد هجوم مجدد به زنان و حقوق زنان در ایران دانسته و در مصاحبه با رادیو فرانسه گفته است: “برای جمهوری اسلامی حکومت بر زنانی ناآگاه و جاهل راحت تر است تا زنانی که به حقوقشان واقف هستند.”
او به سخنان آیتالله یزدی هم اشاره کرده و این نوع نگاه را در بین بخش عمدهای از حکومتمردان ایرانی شایع دانسته است: “انقلاب ۵۷ انقلاب مردان علیه زنان بود. چرا که همه حقوق آنان را گرفتند و آنها را فرسنگها به عقب راندند. حالا به عبارتی بر سر زنان منت میگذرانند که همان قدر که به شما شناسنامه میدهیم و شما را شهروند ایران میدانیم برایتان کافیست، پس رویتان را زیاد نکنید.”
زنان، قربانیان اسلامیسازی دانشگاهها
پس از حوادث سال ۱۳۸۸، آیت الله خامنه ای دریکی از نخستین سخنرانیهای خود در جمع دانشگاهیان آموزش علوم انسانی در ایران را زمینهساز “بیاعتقادی به تعالیم اسلامی” دانست و از دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی خواست که به این مساله رسیدگی کنند. چند ماه پس از آن شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست محمود احمدینژاد، ایجاد شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی را به تصویب رساند تا زیر نظر غلامعلی حداد عادل، وظیفه “اسلامی کردن” آموزش علوم انسانی را بر عهده بگیرد.
این مصوبه خیلی زود به مرحله اجرا رسید و ابوالفضل حسنی، مدیر کل دفتر گسترش وزارت علوم، از توقف صدور مجوز جدید برای ۱۲رشته علوم انسانی در دانشگاهها خبر داد.
او گفته بود: “محتوای برنامههای آموزشی موجود در ۱۲رشته با مبانی دینی هماهنگی ندارد و پایه و اساس آنها بر پایه مکاتب غربی عموما مادی تنظیم شده و نیاز است که محتوا و متون درسی این رشتهها با توجه به مبانی عقیدتی دینی و بومی بازنگری شود.”
حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مدیریت، مدیریت فرهنگی و هنری، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، فلسفه، روانشناسی، علوم تربیتی و علوم سیاسی رشتههایی هستند که مدیر کل دفتر گسترش وزارت علوم از بازنگری آنها سخن گفته بود. پس از آن کامران دانشجو وزیر علوم هم بارها بر اسلامیتر شدن فضا و متون درسی دانشگاهها تاکید کرد.
در راه این اسلامیشدن، زنان متحمل بیشترین آسیب و هزینه شدهاند؛ چرا که نه تنها ظرفیتهای رشتههای مختلف به ضرر آنها تغییر کرده بلکه حتی حق تحصیل در رشتهای که به حقوق آنها میپردازد را هم ندارند.