بهای سنگین برای ازدواج ناموفق

نویسنده

» مقاله میدل ایست آنلاین درباره طلاق در ایران

رسا صولت

مشاهده زوج های جوانی که دست به دست در کنار هم قدم می زنند، چهره ای آشنا در شهرهای بزرگ ایران و خصوصاً تهران، پایتخت این کشور است. هرچند هیچ ابراز عشق علنی در کار نیست، اما این زوج های جوان هرگز پا را از خط قرمزهای موجود فراتر نمی گذارند و خطر متوقف شدن توسط گشت نیروی انتظامی و سؤال و جواب درباره نسبت شان با هم را به جان نمی خرند.

علیرغم تلاش های مسؤولان برای جلوگیری از تماس «نامشروع» میان زوج های غیر متأهل، این جوانان سعی می کنند شناخت بهتری از هم بدست بیاورند تا مبادا به دام ازدواج هایی بیفتند که به شیوه سنتی برنامه ریزی می شوند. البته این گزینه در شهرهای کوچک و روستاها در اختیار جوان ها نیست. زنان این مناطق با چنان محدودیت هایی دست و پنجه نرم می کنند که جرأت انجام کارهایی از این دست را ندارند.

این دختران معمولاً حتی بدون دیدن شوهران آینده خود، که ممکن است سن و سال به مراتب بیشتری داشته باشند، به عقد آنها در می آیند.

اگر زندگی زناشویی در آینده برایشان غیرقابل تحمل شود، درخواست طلاق معمولاً جزو گزینه های موجود نخواهد بود. قوانین جزایی ایران حق طلاق را تنها به مردان داده است و آنها می توانند هر زمان که اراده کنند، از این حق استفاده کنند.

علیرغم وجود موانع حقوقی بسیار، آمار طلاق در شهرهای بزرگتر رو به افزایش است. این شامل طلاق های توافقی نیز می شود که سهم آن حدود یک سوم از 125,000 جدایی  در سال گذشته بوده است.

در نقطه مقابل، آمار طلاق در نواحی روستایی تا حد چشمگیری پائین است. برای مثال در استان ایلام در غرب ایران در سال گذشته به ازای هر 100 ازدواج تنها شش طلاق رخ داده است. این درحالی است که در تهران، هر 100 ازدواج با 27 طلاق دنبال شده است.

در نواحی غیرشهری، محدودیت های قانونی با هنجارهای اجتماعی همراه شده است و طلاق را یک رسوایی محسوب می کند.

فشار وارد بر آن دسته از زنانی که از طلاق ناامید شده اند، به سه پیامد خودکشی، قتل شوهر و یا ارتکاب زنا منجر می شود که می تواند اعدام آن زن را به دنبال داشته باشد.

حسن موسوی رئیس اداره معضلات اجتماعی سازمان بهزیستی ایران در ماه فوریه اعلام کرد آمار خودکشی زنان زیر 30 سال در استان های غربی نظیر لرستان، کهکیلویه و بویر احمد و خراسان به سطح هشدار دهنده ای رسیده است و در استان های کرمانشاه و ایلام از نقطه بحرانی نیز فراتر رفته است.

البته هیچ آمار دقیقی در خصوص تعداد موارد خودکشی وجود ندارد اما تخمین زده می شود این تعداد تنها در استان ایلام به 400 تا 500 مورد در سال برسد.

اغلب خودکشی های روی داده در استان های با مناطق روستایی به شیوه خودسوزی بوده است که حادترین شیوه ابراز اعتراض برای زنان به شمار می آید.

وقتی زنی پس از ارتکاب خودکشی از این ماجرا جان سالم به در می برد، بیمارستان ها بر اساس قوانین موظف هستند رضایت شوهر را برای مداوای این زن کسب کنند. این قانون حتی شامل آن دسته از زنانی می شود که به سبب جراحات ناشی از اسیدپاشی شوهر بر روی همسر بستری شده اند.

دشواری  طلاق در عین حال یک عامل مهم برای دست زدن زنان به قتل شوهرانشان بوده است. باز هم در اینجا آمار دقیقی وجود ندارد، اما مطالعه مؤسسه تحقیقاتی جرم شناسی و پزشکی قانونی دانشگاه تهران در سال 2002 نشان داد 58 درصد قتل هایی از این دست به زنانی مربوط می شده که یا نتوانسته اند از شوهر و خانواده اش طلاق بگیرند و یا اینکه پس از دریافت طلاق دچار مشکل رفع نیازهای فرزندان خود شده اند.

این مطالعه نشان داد در موارد قتل شوهران، تنها یک سوم این موارد به دست زنان انجام شده است و بقیه با حضور نفر سومی به نمایندگی از زنان اجرا شده است. در اغلب این موارد، نفر سوم را مردانی تشکیل می دهند که دارای روابط نامشروع با این زنان بوده اند.

در موارد کمتر حاد، زنان ناراضی به روابط خارج از محدوده زناشویی روی آورده اند. اما آنچنان که در پرونده سکینه آشتیانی محمدی مشاهده می شود، مجازات این گزینه بسیار شدید است.

آشتیانی به دلیل ارتکاب زنا در خلال زندگی زناشویی خود به سنگسار محکوم شده بود اما این مجازات در ماه ژوئیه به حالت تعلیق درآمد. البته مدافعان حقوق بشر از آن بیم دارند که وی ممکن است به دار اعدام سپرده شود.

عمل جنسی میان زوج هایی که ازدواج نکرده اند در قوانین اسلامی ایران ممنوع محسوب شده است و با مجازات شلاق روبرو می شود. البته اگر یکی از طرفین در هنگام ارتکاب این عمل متأهل باشد، ممکن است به مرگ محکوم شود.

مردان نیز مشمول همین قانون می شوند اما تفاوت عمده ای در نحوه مدیریت پرونده های مربوط به مردان وجود دارد.

اول اینکه، شرایط ازدواج تفاوت عمده ای دارد. مردان تحت شرایطی می توانند بیش از یک همسر اختیار کنند و اجازه دارند با انجام “صیغه موقت” با هر تعداد زنی که می خواهند آمیزش جنسی کنند. ضمناً آنها می توانند بدون هیچ مشکلی درخواست طلاق کنند.

اگر آنها به دلیل داشتن ارتباط با یک زن متأهل دستگیر شوند، ممکن است با این ادعا که از موضوع اطلاع نداشتند، از زیر بار مجازات شانه خالی کنند. در عمل، زنان هیچگاه نتوانسته اند از چنین دفاعی استفاده کنند.

وقتی نوبت به اجرای مجازات سنگسار می رسد، تبعیض همچنان صورت زشت خود را نشان می دهد.

فرد محکوم به ارتکاب زنا تا کمر یا سینه در خاک دفن می شود و سپس به سوی او سنگ پرتاب می شود. از نظر تئوری  اگر فرد محکوم به سنگسار بتواند خود را از خاک بیرون بکشد و فرار کند، از این مجازات رهایی می یابد. اما در عمل، مردان تا کمر در خاک فرو برده می شوند ودستانشان بسته نمی شود، بنابراین هنوز شانسی برای فرار کردن وجود دارد. درحالی که زنان تا سینه در خاک دفن می شوند و دستانشان نیز بسته می شود.

قواعد تنبیهی در نقاط سنتی تر ایران به مراتب سخت تر از قواعد دولتی کشور است. حتی با شائبه لکه دار شدن حیثیت خانوادگی از سوی یک زن، ممکن است وی توسط شوهر، بستگان شوهر ویا حتی اعضای خانواده خودش به قتل برسد.

این قتل که “قتل شرافتی” خوانده می شود چندان غیرشایع نیست. به گفته احمد محمدی فر معاون رئیس نیروی انتظامی ایران، ظرف یک دوره هفت ماهه در سال 2008، پنجاه مورد از چنین قتل هایی در ایران رخ داده است.

از نظر میزان مرگ و میر باید گفت تعداد موارد اعدام به شیوه سنگسار، به مراتب کمتر از خودکشی زنان، قتل آنها و قتل های شرافتی بوده است.

 

منبع: میدل ایست آنلاین- 28 اوت