سه کتاب تازه از نشر باران.
دو رمان و یک مجموعه شعر…
به تازگی و در آغاز سال 20۱۱ میلادی، نشر باران در سوئد، سه کتاب روانهی بازار کتاب فارسی خارج از ایران کرده است: مجموعه شعر «رقص یادها» سرودهی لعبت والا و دو رمان «فراموشی» نوشتهی جواد پویان و «دختر ترسا» نوشتهی شکوفه تقی.
فراموشی
جواد پویان
نشر باران، سوئد
چاپ اول 2011
شابک: 1-41-85463-91-978
رمان «فراموشی»، نخستین رمان جواد پویان است که منتشر شده است.
این رمان در 295 صفحه و شش فصل به نامهای «در یدوقوپ»، «در ادنسه»، «در دسا»، «در لواسانات»، «در نووک» و «در بغداد»، به زندگی یک نقاش و کارگردان تئاتر ایرانی به نام فرید خوشنویسان میپردازد که در دانمارک زندگی میکند.
او مبتلا به نوع نادری از بیماری فراموشی است که از مدخل بحرانهای ناشی از آن، نویسنده فرصتی برای نگاه به مهاجرت در سالهای پس از انقلاب یافته است.
رمان این گونه آغاز میشود: «در ایستگاه مرکزی راه آهن شهر مالمو، زیر نیم استوانهای از فلز و شیشه سقف ایستگاه و در سکوتی مطلق که با پیاده شدن مسافرها از آخرین قطارهای شب، بر فضای ایستگاه سنگینی میکرد؛ مرد میانسالی لم داده به صندلی و از پنجره به نقطهای روی سکوی ایستگاه خیره شده بود. هویت، گذشته و تاریخ، دغدغهها، امیدها، نومیدیها، شادیها و غمهایش، ساعتی قبل ذهن او را به مقصد نامعلومی ترک کرده بودند…
مامور نظافت واگنها نزدیک میشود و میگوید: “این آخرین ایستگاه است. اگر مقصد دیگری دارید باید قطار عوض کنید. اولین قطار…” مرد حرفش را قطع می کند و می پرسد: “من کجا هستم؟…”
مامور واگن، پلیس را خبر میکند. در ایستگاه پلیس تفتیش بدنی میشود. کارت شناسایی و پاسپورتش را نشانش میدهند. بیاعتنا به عکس روی پاسپورت و شنیدن نام و نام فامیلش ناباورانه به چند پلیسی که دورش را گرفتهاند نگاه میکند. شب در زندان قرارگاه پلیس راهآهن مالمو به خواب عمیقی فرو میرود و صبح در مرز دریایی دانمارک و سوئد در اختیار پلیس دانمارک قرار میگیرد. در مقابل سئوالات متعدد پلیس مرزی از جواب دادن عاجز است، ساعتی سپری میشود. روانشناس پلیس میآید و بعد از دو سه سوال که آنها هم بی پاسخ میماند گزارشی ازاحتمال اختلال در حافظه و یا تمارض در برگهای به پرونده پلیس اضافه میشود. پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان مرکزی کپنهاگ و بعد از نتیجه تمام آزمایشات مغز، سیستم عصبی، تستهای هوش، فراگیری، حافظه موقت، رفلکسهای عصبی برای گذراندن دوره روان درمانی به اسایشگاه یدوقوپ منتقل میشود …
بیمار: مرد، مجرد، ایرانی و چهل و هفتساله است (فتوکپی کارت شناسایی در پرونده بیمار نشان میدهد که او عضو آکادمی سلطنتی تئاتر دانمارک است). فراموشی بیمار ناشی از قرار گرفتن مغز در حالت وقفه غیر فعال (fugitive state) تشخیص داده شده است.»
جواد پویان متولد 1335 و ساکن تهران است. تاکنون از این نویسنده بیست و یک قطعه در اینترنت منتشر شده و از این میان داستان «سپیدار و باد» در مسابقهی بنیاد صادق هدایت لوح تقدیر گرفته است.
علاوه بر این مجموعه قصه، پنج رمان دیگر هم آمادهی انتشار دارد به نامهای «شب جمعه ایرانی»، «شهریار مالکان» و «مرد ناتمام».
این نویسنده در داستانهایش به دغدغههای نسل جوان دوران انقلاب و زندگی اجتماعی ایرانیان در چهل، پنجاه سال گذشته و زیر تاثیر انقلاب و وقایع قبل و بعد از آن میپردازد.
رقص یادها
لعبت والا
نشر باران، سوئد
چاپ اول 2011
شابک: 4-40-85463-91-978
«رقص یادها» عنوان مجموعه شعری از لعبت والا، شاعر، ترانهسرا، روزنامهنگار و داستاننویس است.
این مجموعه شعر که بیش از ۱00 قطعه شعر از این شاعر مقیم لندن را دربرگرفته است، حدود شش دهه پیش در دومجموعه شعر جداگانه با عنوان «رقص یادها» و «گسسته» منتشر شده بود. کتاب «رقص یادها» را دکتر فتحالله والا، برادر لعبت والا و مدیر مسئول هفته نامهی تهران مصور منتشر کرده بود.
لعبت والا که در سال 1309 خورشیدی در تهران متولد شد و پدرش محمدحسین والا، ملقب به ظهیرالسلطان بود، در مقدمهی کتاب خود نوشته است: «بیش از 60 سال میان نخستین و آخرین سرودهها فاصله است، ولی این فاصلهی زمانی، در کلام و چگونگی بیان احساس من پدیدار نیست. خامی سخن و شور و حال عاشقانهی نوجوانی، با همهی غمها و شادیهای آن تکرار شده است.
در حقیقت، سرودههای من اغلب شرح غمهایم است و به قول استاد مهدی اخوان ثالث، “من مرثیهخوان دل دیوانهی خویشم”.»
او در ادامهی مقدمه نوشته است: «روح حساس من خیلی زود در کورهی زندگی گداخته شد و بیمهریها و تجربههای تلخ رابطهها، مرا چنان آزرده کرد که بارها به استقبال مرگ رفتم. ولی فریب زندگی در راه دراز و پرپیچ و خمی که در پیش روی داشتم، افتان و خیزان مرا کشاند و به پیش راند. کمکم فرداهای فریبا، روزهای دیرپا و سخت را زودگدر کردند و در فراز و فرودهای زندگی فولاد آب دیده شدم؛ بی آن که در آئینهام تصویر پیکرهای دلخواه را از خود بیابم. من که همیشه عاشق زیستم، از جوانی تا پیرانهسری در جستوجوی عشق نایافتهی خود سرودهام و در خیال خام به دنبال جهانی سرشار از مهربانی و یکرنگی بودهام. جهانی رویایی که عشق آشناست و دلها را صداقتی افسانهای به هم پیوند میدهد. گویا کودک درون من هرگز به مرحلهی بلوغ نرسیده است و سیر اندیشهام از نقطهی آغازین رویا، دایرهوار در حرکت بوده با قافلهسالارانم آرزو و امید، که حتی در واپسین روزها نوید یافتن آن را که به قول مولانا “یافت مینشود” در من زنده نگاه داشتهاند.»
در صفحهی 90 مجموعه شعر تازه تجدید چاپ شدهی لعبت والا، زیر عنوان «بازیچه» آمده است:
گفته بودم که چو گل، رونق گلزاری تو
از جفا دوری و محبوب وفاداری تو
دل من، منزل عشق تو شد و خانهی غم
بیخبر ز آنکه از این غمکده بیزاری تو
ترسم ای آنکه کمندت بهره افتاد مرا
بینم آن روز که در دام گرفتاری تو
ای شه حسن، که بیدادگری شیوهی توست
مگر از داد چه دیدی، که ستمکاری تو؟
آخر ای رهروِ غافل، که شتابان گذری
راه مقصود نه این است، که بسپاری تو
«لعبت» ار رسم وفا پیشه کند، نیست عجب
عجب آنست که بازیچهی اغیاری تو!….
لعبت والا فعالیت فرهنگی خود را از اواخر دههی بیست شروع کرد و از سال 1340 به بعد به ترانهسرایی پرداخت.
او از نخستین دانشآموختگان دورهی روزنامهنگاری دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران است. سالها در مجلهی هفتگی سیاسی و اجتماعی «تهران مصور» که برادرش مهندس عبدالله والا، مدیر مسئول آن بود کار میکرد و سردبیر مجلهی «کوچولوها»ی آن نشریه بود.
این شاعر و نویسنده، پس از سالها فعالیت در نشریهی «تهران مصور»، کارمند وزارت فرهنگ و هنر، سرپرست شورای تهیه و تنظیم برنامههای موسیقی ایرانی در رادیو و تلویزیون و از ترانهسرایان گروههای موسیقی این وزراتخانه شد.
در کارنامهی هنری او علاوه بر فعالیت در زمینهی ادبیات، تجربههایی نیز در زمینهی طراحی داستان، اپرا و باله به چشم می خورد.
لعبت والا، از نخستین سال انقلاب تاکنون مقیم انگلستان است.
او مدتی به همکاران روزنامهی «کیهان لندن» پیوست.
از این شاعر و نویسنده، تاکنون چهار مجموعه شعر با نام «گسسته»، «رقص یادها»، «پر گشودن به هوای پرواز» و «فردایی دیگر» و یک رمان به نام «تا وقتی خروس میخواند» منتشر شده است.
دختر ترسا
شکوفه تقی
نشر باران، سوئد
چاپ اول 2011
شابک: 8-42-85463-91-978
«دختر ترسا»، دومین رمان شکوفه تقی، شاعر و پژوهشگر ساکن سوئد است.
از او پیش از این رمان « در جستجوی حقیقت»، در ایران چاپ شده است.
سراسر رمان با زاویه دید اول شخص نوشته شده است و زنی به نام «ماهور» دغدغهها و مسائل درونی خود را برای خواننده روایت میکند. کتاب اینگونه آغاز میشود: «اسمم ماهورست، لقبم قدسیه. سنم متغیر بین پنج و پنج هزارسال. یادم نمیآید کی و کجا بهدنیا آمدم. نمیدانم پدر و مادرم چه کسانی بودند. شناسنامهای دارم. اما به مرقوماتش اعتمادی ندارم.
در من چه میگذرد؟ پر از ترس، حرفهای نزدهو آرزوهای توسری خوردهام. آخرین باری که عاشق شدم، شاید اولین بار هم بود. هنوز نمیدانم چرا از میان این همه پیامبر جرجیس را انتخاب کردم. همانطور که نمیدانم، چرا این حرفها را برای شما میگویم؟
وقتی بچه بودم برای خدا نامه مینوشتم. فکر کنید این یادداشتها هم، یک جور نامه به آن خدای گمشده است، که شما اجازهی خواندنش را پیدا کردهاید. استادصنعان منظورم شما نیستید.
چرا مینویسم؟ اولا تجویز دکتر است. دوما سرم خلوت میشود؛ میتوانم بخوابم.
چرا نمیتوانم بخوابم؟ والاه چه بگویم. بعضی وقتها فکر میکنم، همهاش تو خوابم. بعضی وقتها هم خواب حکم سیمرغ و کیمیا را پیدا میکند. از وسط شب کلاغها سقف اتاق را سوراخ میکنند. تا صبح اینقدر غار میزنند، که اتاقم میشود چرنوبیل. بعد هم یالاه هی نوک میزنند، به آب زندگیم. دیشب که آبکشم کردند. صبر کردم همهی زورشان را زدند. بعد بلند شدم یکییکی سوراخها را گرفتم.
چطور؟ واقعا میخواهید بدانید؟ یک مداد برداشتم، دنبال کلاغها کردم. حالا دفترم پر از مرثیه است و آنها زندانی. صدایشان لای ورقهایم له شده.»
شکوفه تقی روانشناس، ایرانشناس و مذهبشناس است. او در دانشگاههای تهران، گلاسگو، اوپسالا و ییل درس خوانده است.
نوشتههای چاپ شدهی او برای کودکان به بیست اثر میرسد و تعدادی
از آنها در داخل و خارج ایران برندهی جوایز متعددی شده است.
آثار او برای بزرگسالان به سه بخش پژوهش، شعر و داستان تقسیم میشود. در زمینهی فلسفه و عرفان، مردمشناسی، ایرانشناسی و مسائل مربوط به زنان تألیفات چاپ شدهی او عبارتند از کتاب «دو بال خرد» که به فارسی و انگلیسی چاپ شده و کتابهای «زن آزاری در قصهها و تاریخ»، «کوچههای بیقانون» و «معنای بخت در فرهنگ شفاهی و کتبی ایرانیان» که به ترتیب در سالهای 2008 و 2009 و 2010 توسط نشر باران در سوئد منتشر شدهاند.
علاوه بر اینها مجموعه شعر « آیههای زمینی عشق» نیز از این شاعر و نویسنده در ایران منتشر شده است.