منطق هیچ جریان سیاسی نمی تواند پیروزی نامزد اصلاح طلبان و جریان اعتدال، که کام مردم ایران را پس از 4 سال شاد کرد کم اهمیت بگیرد یا آن را زمینه ساز آغاز احتمالی یک تحول سیاسی اجتماعی در اوج درگیری های سیاسی کشور نداند. هیچ منطقی نیز نمی تواند پیرامون علل بروز چنین رخداد مهمی و زمینه های شکل گیری آن فکر نکند و فارغ از جوی که پس از این پیروزی همه درگیر آن هستیم، پی جوی علت العلل شمارش آرای مردم نشود. اهمیت تحلیل ریشه های این تغییر برای پیش بینی فرجام تنش هایی که طی ما ههای آینده در راه است بسیار اهمیت دارد و در ضمن این احتمال را نیز مطرح می کند که باز هم داریم مهندسی می شویم یا اینکه واقعا روزهای متفاوتی در راه است.
گزینه اول
در صورتی که اخبار و اطلاعاتی که بعدا از وزارت کشور و شورای نگهبان درز می کند این دیدگاه را نقض نکند، بنا بر امیدوار کننده ترین راهکار، حاکمیت سیاسی در ایران از پیش و غیر تصادفی تصمیم به باز کردن فضای سیاسی گرفته و به این دیدگاه رسیده است که ادامه فشار بر نهاد های مدنی و گرایش های سیاسی بیش از این امکان پذیر نیست. بنا بر این احتمال، اداره کنندگان ایران با توجه به فشار ویران کننده خارجی و نیز تاثیر تخریبی تحریم های بین المللی به این نقطه رسیده اند که ادامه شرائط فعلی می تواند منجر به ایجاد ترک هایی در ساختار سیاسی اقتصادی کشور شود که تاثیر آن بی درنگ بر امنیت ملی آشکار خواهد شد. مقدمه و شروع چنین تحول ساختاری می تواند شفافیت در شمارش آرا و اعلام رسمی هر آنچه از صندوق ها به در می آید باشد. آرامشی که در جریان کل روند انتخابات جریان داشت و اینکه هیچ گزارش غیر عادی از تقلب یا تنش در حوزه های رای گیری دیده نشد و در عین حال نظامی ها و بسیج تقریبا هیچ دست و نقشی در جریان انتخابات نداشتند تایید کننده چنین استدلالی است.
گزینه دوم
ناهماهنگی اصول گرایان از توافق بر سر یک نامزد و پراکندگی بیش از حد انتظار آنها، حتی در آخرین روز تبلیغات ریاست جمهوری، در کنار سازماندهی موفق اصلاح طلبان و توافق بر حداقل ها، و همچنین سر باز کردن بغض های سرکوب شده مردم پس از ۴ سال به تجمیع خود به خودی آرا در سمت اصلاح طلبان منجر شد. رخ دادن تحولات پدیده مانند خود به خود در آستانه انتخابات مهم در ایران که تقریبا از هیچ آزادی سیاسی برخوردار نیست امر غریب و بی سابقه ای نیست. سال ۷۶ که سید محمد خاتمی رئیس جمهور شد قرار نبود یک موج اصلاح طلبی در ایران ظاهر شود اما یک انتخابات ریاست جمهوری عادی به یک جنبش اعتراضی ریشه دار تبدیل شد که ترکش های آن همه ستون های کشور را در بر گرفت. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز کسی پیش بینی نمی کرد که انقلابی در راه باشد، اما جنبش سیل مانندی جاری شد که هر چند در ایران کاملا به بار ننشست اما حداقل باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا آن را منشاء انقلاب ها ی عربی و بهار اعراب دانست. شاید پیروزی نامزد اصلاح طلبان در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر را نیز باید از نوع این تحولات خود به خود ارزیابی کرد که در هر حال مردم از آن نفع می برند. بی تردید وحشت از تکرار حوادث پس از اعلام ریاست جمهوری احمدی نژاددر سال ۸۸ و نیز فاجعه اقتصادی که پیرو تحریم های بین المللی بر اقتصاد و سیاست کشور سایه انداخته است در بی اعتبار شدن افراطی ترین لایه های اصول گرایان، حتی در میان خود اصول گرایان، بی تاثیر نبوده است. امری که می توانسته زمینه ساز تسلیم عمومی راست های ایران به رای مردم شود.
گزینه سوم
در راستای تبیین نقش احمدی نژاد و چراغ خاموش حرکت کردن او پس از رد صلاحیت نامزد مورد نظر او یعنی رحیم مشایی یک احتمال بسیار مهم را نمی توان از نظر دور داشت. احمدی نژاد طی شش ماه گذشته تهدید کرده بود در صورت رد صلاحیت معاون اولش در انتخابات ریاست جمهوری اسنادی را منتشر خواهد کرد که منجر به افشاگری های تاریخی در ایران خواهد شد. هر چند به دلیل فساد فراگیر و نهادینه شدهدر سطوح سیاسی اقتصادی و نیز امنیتی ایران هیچ افشاگری قادر به ایجاد فاجعه سیاسی به مفهوم مدرن کشور داری در ایران نمی باشد، با این حال، افشای موضوعی قریب به این مضمون از سوی احمدی نژاد که مثلا “من در سال ۸۸ برنده انتخابات نبودم اما به عنوان یک وظیفه شرعی از من خواستند برای اینکه مهندس موسوی رئیس جمهور نشود شاه مهره مهندسی انتخابات باشم” امری است که بر اعتبار انتخابات ریاست جمهوری بعدی تاثیر منفی می گذاشت و عالی ترین مقام های سیاسی امنیتی و نیز برادران مکتبی سپاه را در مظان ارتکاب بزرگترین کلاهبرداری سیاسی تاریخ اخیر قرار می داد.
پس از قطعی شدن رد صلاحیت رحیم مشایی و افشا یا سوختن برگ آس افشاگرایانه احمدی نژاد از سوی یک سایت راست، احمدی نژاد دیگر با تهدید هایی جدی مواجه بود که در سخنرانی هایش به آنها اشاره کرد. در جریان آخرین سفر استانی تاکید کرد “به من پیغام داده اند پدرت را در می آوریم. ” بر اساس این فرضیه، احمدی نژاد با اطلاع از عزم قطعی برای انجام تقلب و مهندسی انتخابات ریاست جمهوری و نیز برای تضمین امنیت آتی خود و خانواده اش و نیز از همه مهم تر برای انتقام گیری از جریان هایی که در هفته های آخر ریاست جمهوری عملا او را هیچ کاره و او را تهدید می کنند عزم خود را جزم کرد تا یک انتخابات کاملا سالم و شفاف برگزار کند.
برگزاری یک انتخابات سالم و شفاف و مهندسی نشده و حذف جریان های نفوذ بر شمارش آرا بدون اراده وزیر کشور و نیز بدون سازماندهی سازمان وزارت کشور امکان پذیر نیست. در این میان، وزیر کشورمحمد نجار مدتی است که در جریان جابه جایی فرمانداران دیگر از رئیس دولت فرمان نمی گیرد و بنا بر اخبار، بیشتر با بیت هماهنگ می کند تا با هیات دولت. با این حال بسیاری از ابزار اجرایی و نظارتی انتخابات در سازمان دولت در ایران هنوز در دست دولت قرار دارد. هنوز هیچ اخبار و اطلاعی از روز شمارش آرا و اینکه در آن شش ساعت سکوت در وزارت کشور چه گذشته به جایی درز نکرده است، هرچند بی تردید اخبار آن بزودی از منابع مختلف به بیرون راه خواهد یافت. به احتمال زیاد اراده احمدی نژاد در برگزاری یک انتخابات سالم و مقاومت در برابر جریانی که 4 سال پیش او را رئیس جمهور کرد در پیروزی اصلاح طلبان نقش داشته است. از حدود یک سال پیش همه فرماندهان نظامی و امنیتی، مردمی را که هنوز به پای هیچ صندوقی نرفته و هنوز به کسی رای نداده بودند و اساس هنوز هیچ انتخاباتی برگزار نشده بود تهدید می کردند. سریالی بودن این تهدیدها و تکرار آن از زبان فرماندهان نظامی، یکی پس از دیگری، همگی حاکی از زمینه سازی برای یک کودتای دیگر و یک انتخابات مهندسی شده بود. اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر هیچ یک از این فرماندهان در جایی حضور نداشتند و غیبت آنان نمی تواند بی مقدمه و تصادفی بوده باشد. شاید یک علت اساسی تغییر چنین چیدمانی که از یک سال پیش قرار بود رای مردم به هیچ گرفته شوداصرار احمدی نژاد به ایستادگی در برابر هر گونه تقلب و مهندسی انتخابات باشد. احمدی نژاد تهدید کرده بود در صورتی که صلاحیت رحیم مشایی رد شود کاری می کند کارستان. در صورتی که درستی این تئوری با اخبار و اطلاعات بعدی تائید شود احتمالا احمدی نژاد با ارسال پیام هایی و تهدید به اینکه در مقابل مهندسی صندوق ها خواهد ایستاد و انتخابات را تایید نخواهد کرد بزرگترین دستاورد دو دوره ریاست جمهوری خود را رقم زد. احمدی نژاد احتمالا با اصرار و عملی کردن برگزاری یک انتخابات سالم و شفاف هم آینده خود و خانواده اش را تضمین کرده، هم از کسانی که صلاحیت رحیم مشایی را رد کردند انتقام گرفته و هم اینکه خدمتی به مردم کرده است که شایددر آینده گوشه هایی از اغتشاش سیاسی و اقتصادی ۸ سال گذشته را بر او ببخشند.