احمد عزیزی مهر ماه امسال پا به ۴۳ سالگی گذاشت، اما عمر شکارچی بودنش را در ۱۲ سال متوقف کرد. او روز جمعه 25 بهمن ماه در جمع تعدادی از مردم روستای درکی در منطقه هورامان کردستان، با سنگ به لوله تفنگش کوبید تا علاوه بر کنار گذاشتن شکار برای همیشه، پیامی هم برای دیگر شکارچیان بفرستد: “با هر شکار بخشی از انسانیتمان هم میمیرد. بگذاریم فرزندانمان هم طبیعت را ببیند.”
او پس از آموزش دیدن توسط یک سازمان مردم نهاد(NGO) محلی به نام انجمن سبز چیا تصمیم به خداحافظی با تفنگ و شکار گرفته است. روستای درکی در ۴۷ کیلومتری جنوب شرق مریوان، زادگاه همان معلم فداکاری است که برای روحیه دادن به شاگرد بیمارش، موهایش را تراشید و خبرساز شد.
روایت احمد عزیزی، شکارچی سابق و طرفدار محیط زیست امروز و همچنین محمد دانش، عضو انجمن سبز چیا را در گفتوگو با روزآنلاین بخوانید.
قبلا برای شکار به کوه میرفتم، حالا میروم که مانع شکار بشوم
با لهجه کردی شیرینش حرف میزند و مدام نگران است که نتواند حق مطلب را ادا کند. با فروتنی میگوید، امیدوار است لایق این توجهات باشد: “من یک مدتی شکار کردم، طبیعت را هم از هر لحاظ که بگویی خراب کردم. ولی حالا فهمیدم که اشتباه میکردم. حیوانات هم حق زندگی دارند. خدا آنها را آفریده و به آنها جان داده، ما چه کارهایم که جانشان را بگیریم؟ جان گرفتن فقط دست خداست.”
از احمد عزیزی میپرسم فقط شکار را ترک کرده و یا این که قصد فعالیت برای آگاهسازی سایر شکارچیان را هم دارد؟ جواب میدهد: “وقتی اسلحه را شکستم یعنی این که از این به بعد جان هیچ حیوانی را نمیگیرم و میخواهم تا آنجایی که در توانم هست و دستم میرسد آنهایی را که قصد شکار دارند منصرف کنم تا بتوانیم حیوانات و طبیعت را برای آینده نگه داریم، برای بچههایمان، برای آنهایی که می خواهند در سالهای آینده هم این طبیعت را ببینند.”
باز عذرخواهی میکند و میگوید که “با صحبت نمیتوانم احساس واقعیام را بگویم.”
اما چه شد که این شکارچی چنین تصمیمی گرفت؟ “در یک جلسهای بودم که در آن فیلمی از شکار کرگدن نشان میدادند؛ تا ساعت چهار صبح خوابم نمیبرد. قلبم به درد آمده بود از دیدن کرگدن که خونریزی داشت و جان میداد. یک بار هم بچه چهارساله من گوشت شکار را مصرف نکرد. هرچه اصرار کردیم، گفت بابا این گوشتی که آوردی زخمی و خونی بود، من نمیخورم. این کار بچه هم روی من خیلی تاثیر داشت.”
اشاره او به جلسات آموزشی “انجمن سبز چیا” است: “یک پلاکارد زده بودند که رویش تصویر یک کبک زخمی بود که خون از بدنش میآمد و همین طور چند کبوتر کشته شده. درباره عواقب شکار صحبت کردند. تصاویر را که دیدم و آن حرفها را که شنیدم، تصمیم قطعی گرفتم تا این کار را هر طور شده انجام بدهم و شکار را برای همیشه کنار بگذارم.”
پس صبح جمعه در میان جمعی از اهالی روستا و جلوی همان پلاکارد که کبک زخمی را نشان میداد، با سنگ به لوله تفنگش کوبید و انجمن هم با حلقه گل و لوح تقدیر از او قدردانی کرد.
عزیزی در مورد بازتاب این کارش در میان مردم منطقه توضیح میدهد: “مردم و خانوادهام خیلی استقبال کردند و لطف داشتند؛ من از همهشان ممنونم. شکارچیان هم خیلی استقبال کردند، پنج شش نفرشان آمدهاند و گفتهاند ما هم میخواهیم کار تو را ادامه دهیم و شکار نمیکنیم. گفتند کارت مایه افتخار ماست.”
او عزمش را جزم کرده تا دیگران را هم به ترک شکار دعوت کند: “ما روستا نشینیم، همدیگر را میشناسیم. باید باهم حرف بزنیم و از بدیهای این کار بگوییم. اگر کس دیگری هم از مناطق دیگر برای شکار به منطقه ما میآید، باید او را هم آگاه کنیم و مانعش بشویم.”
این شکارچی سابق مریوانی که شغل اصلیاش زنبورداری است، برای شکار با اسلحه، مجوز داشت اما میگوید که بود ونبود تفنگ خیلی مهم نیست و اگر کسی بخواهد شکار کند، بدون اسلحه هم میتواند؛ پس مهم این است که به همه اطلاعرسانی بشود تا از مضرات شکار آگاه شوند: “قبلا برای اوقات فراغت به کوه میرفتم و کبک و پرندههای دیگر شکار میکردم. حالا باز هم به کوه میروم، اما میخواهم مانع شکاربشوم و تا جایی که توان دارم این کار را خواهم کرد.”
میپرسم احساسش چیست که بعد ۱۲ سال، شکار را ترک کرده است؟ هرچند هنوز یک روز از اقدام نمادین او گذشته اما حسابی سر ذوق میآید وتوضیح میدهد: “از وقتی تصمیم گرفتهام دیگر به هیچ حیوانی شلیک نکنم و جانش را نگیرم خیلی حالم عوض شده، راحتتر نفس میکشم. میخواهم دوستدار طبیعت باشم. اگر این طبیعتی که در آن زندگی می کنم با دست خودم نابود شود، فردا بچهام نمیتواند این طبیعت را ببیند.”
احمد عزیزی برای سایر شکارچیان ایران هم پیامی دارد: “میخواهم بگویم آن کس که جان میدهد فقط خداست، آن کس هم که جان میگیرد، فقط خداست. ما چه کارهایم که برویم جان کبک و پلنگ و گوزن و گرگ را بگیریم؟ ما هم یک جانداریم مثل آنها. آیا دوست دارید کسی به بچههایتان آزار برساند؟ وجدانمان را بیدار کنیم و بگذاریم بچههایمان هم این طبیعت زیبا را ببیند.”
تلاشهای “چیا” در روستاهای مریوان
محمد دانش، عضو انجمن سبز چیا است؛ فعال محیط زیست مریوانی که از سال ۸۱ تلاشش را برای حفظ محیط زیست آغاز کرده است.
او از برگزارکنندگان همان جلسهای است که احمد عزیزی را به فکر ترک شکار انداخت: “هفته پیش به همراه گروه برای آموزش مسائل زیست محیطی به منطقه درکی رفته بودیم. احمد عزیزی هم که از شکارچیهای قدیمی منطقه بود در جلسه حضور داشت. وقتی دید با شکار چه صدماتی به طبیعت و محیط زیست وارد میشود تحت تاثیر قرار گرفت. چند روز بعدش با من تماس گرفت و گفت میخواهد اسلحهاش را کنار بگذارد. ما هم استقبال کردیم و یک مراسم در روستا تدارک دیدم. آقای عزیزی یک سخنرانی کوتاه هم داشت و گفت هر کس شکار می کند در واقع بخشی از انسانیت خودش را با شکار از بین میبرد.”
او میگوید که استقبال مردمی بسیار خوب بوده و حتی از روستاهای اطراف هم آمده بودند.
دانش در مورد بخشی از فعالیتهای انجمن سبز چیا توضیح میدهد: “برای آموزشهای زیست محیطی در رابطه با شکار به روستاها می رویم. در زمستان امسال به ۵۴ روستای دور و نزدیک مریوان رفتیم و فقط در خصوص شکار و شکار بیرویه آموزش دادیم. ما معتقدیم شکار بیرویه به طبیعت صدمه میزند و محیط زیست را از بین میبرد.”
او مهمترین مساله زیست محیطی منطقه را “ صدور بی رویه جواز شکار” میداند و اضافه میکند: “خبرهای غیر رسمی میگوید حدود ۱۰ تا ۱۴ هزار جواز شکار و حمل اسلحه فقط در شهر مریوان و روستای اطرافش در یکی دو سال اخیر صادر شده که آمار بسیار زیادی است. حالا بماند که کسانی هم هستند که بدون مجوز اقدام به شکار می کنند.”
معضلی به نام شکار
شکار بیرویه و غیرمجاز به یکی از معضلات اصلی محیط زیست ایران در سالهای اخیر تبدیل شده و به نظر میرسد که جز با کنترل مردمی و فرهنگسازی نمیتوان جلوی انقراض گونههای درخطر جانوری را گرفت. چرا که شکارچیان حتی تا چند قدمی سازمان محیط زیست هم رفته و یک گوزن زرد را در پارک پردیسان کشتهاند و یا اخبار دیگری که برخی کارشناسان این حوزه را به این نتیجه رسانده که شکارچیان غیرمجاز در حال مخابره پیامی هستند تا بگویند هیچ چیز نمیتواند جلوی آنها را بگیرد.
احمد علی کیخا، معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست، روند افزایشی کشتار و شکار غیر مجاز حیات وحش را تاییدکرده و گفته که پیگیر افزایش جرایم صید و شکار غیرمجاز هستند.
رییس انجمن حمایت از حیوانات هم معتقد است که در موارد شکار غیرمجاز، فشار مالی و مشکلات اقتصادی و سودهای کلانی که در شکار و قاچاق حیوانات وجود دارد، موثر است: “وقتی در مناطقی فرصتهای شغلی مناسبی وجود نداشته باشد این احتمال که افراد به شکار حیوانات به عنوان راهی برای امرار معاش نگاه کنند بسیار بیشتر میشود.”
به گفته سید جاوید آل داوود، خشونت علیه حیوانات بیارتباط با خشونتهایی که در سطح جامعه و بین افراد رواج دارد نیست: “اینها معضلات اجتماعی است که باید با همدیگر مورد بررسی قرار بگیرد اما هیچ حرفی از خشونت علیه حیوانات به میان نمیآید. وقتی در رسانهها جایی برای آشنایی با حیوانات وجود ندارد و مدام این نگاه تقویت میشود که حیوانات موجوداتی هستند که نباید از آنها نگهداری کرد و باید از آنها دور ماند یا صرفا برای تامین منافع باید نگهداری شوند نه از سر محبت و توجه، طبیعتا آزار و کشتار آنها هم ممکن میشود.”