با مرتضی الویری، از چهره های سرشناس حزب کارگزاران و شهردار اسبق تهران، در مورد انتخابات ریاست جمهوری دهم گفت و گو کرده ایم.وی در عین تاکید بر اینکه بعد از ورود خاتمی “انتظار تهدید و تخریب وحتی حمله از ناحیه جریان های تند رو را داشتم” می گوید: “باید از آقای خاتمی گله کرد که چگونه ایشان بدون مشورت باگروه و احزاب و اشخاصی که ایشان را نامزد کرده بودند به ناگاه از اقای موسوی به عنوان جایگزین احتمالی خود نام بردند؟ آقای خاتمی شخصاً خودشان تصمیم به نامزدی نگرفتند تا شخصاً هم تصمیم بگیرند فردی دیگری جایشان بیاید.” این مصاحبه را می خوانیم.
انصراف آقای خاتمی از عرصه انتخابات، احتمالاً بدترین خبر برای طرفداران حضور ایشان در انتخابات، در سال گذشته بود. فکر می کردید به این نحو از عرصه انتخابات انصراف دهد؟
خیر؛ برای من غیر منتظره بود. تصور من این بود که آقای خاتمی بعد از ورود به صحنه و با توجه به اینکه خودشان گفتند تامل چند ماهه ای در این باره داشتند و مشورت با آقای موسوی، از صحنه کنار نخواهند کشید. البته انتظار تهدید و تخریب وحتی حمله از ناحیه جریان های تند رو را داشتم.
عدهای بعد از انصراف آقای خاتمی، عمل ایشان راحرکتی اخلاقی معرفی کردند. شما نیز چنین عقیدهای دارید؟
من با نامزد شدن آقای خاتمی هم موافق نبودم، دلایل آن را در اواخر بهار 87 به ایشان گفتم. ایشان هم استدلال من را قبول داشت و گفت که جمعبندی خودش نیز چنین است. در آن موقع راهکاری ارائه شد برای اینکه اصلاحطلبان بتوانند روی فردی واجد شرایط به تفاهم برسند. اما قاطبه دوستان بر این باور بودند که هیچ کسی جز خاتمی، زمینه قطعی پیروزی در انتخابات را ندارد و لذا نبایستی کسی غیر خاتمی به عنوان نامزد مطرح شود. بهرحال پس از جلسات متعدد و مذاکرات و مشاورههای فراوان، آقای خاتمی به این نتیجه رسید که بایستی علیرغم میل خود در این صحنه وارد شود.لذا برای من قابل توجیه نیست، در حالیکه فردی خود را به جمعیتی عظیم متعهد کرده است و فرصت تصمیمگیری سپری شده ناگهان اعلان انصراف دهد. البته فرایند اعلام انصراف حدود یک هفته طول کشید و آقای خاتمی تا آنجا که مقدور بود با دوستانشان به مشورت نشست. اما مهم این است که برآیند نظر دوستان، ماندن خاتمی بود نه کنارهگیری. اگر چه بسیاری از دوستان، پس از انصراف خاتمی زبان به تجلیل و تمجید گشودند و آنرا اقدامی اخلاقی دانستند، اما من چنین باوری ندارم. ما عادت کردهایم که اگر بزرگی اقدامی انجام دهد، حتی اگر خلاف باشد، آنرا حمل بر صحت کنیم و سعی کنیم دلایلی بر صحت آن کار بیابیم. من علیرغم ارادتی که به ایشان دارم و ایشان را سرمایه بی بدیل اصلاحطلبان می دانم که نبایستی بیهوده هزینه شود، در عین حال اعلام انصراف ایشان را قابل توجیه نمی دانم.
بعضی ها جمله معروف آقای خاتمی – یا من می آیم یا مهندس موسوی – را دلیل اصلی انصراف ایشان می دانند. آیا بیان این جمله از سوی آقای خاتمی، نشاندهنده هوشمندی سیاسی بوده است؟
موضوع دو بخش دارد. اول اینکه آیا اساسا جمله “یا من یا موسوی” حرف درستی است. دوم اینکه آیا این جمله می تواند دلیلی و مبنائی بر انصراف از نامزدی باشد. در مورد بخش اول یعنی ارزیابی جمله “یا من یا موسوی”، ضمن احترام و ارادت به آقای مهندس موسوی، در مورد بخش دوم یعنی اینکه آیا جمله “یا من یا میرحسین” می تواند دلیلی بر کناره گیری باشد، برمیگردد به مطالبی که میان خاتمی و موسوی گذشته است. اما آنچه که نمود خارجی داشته این است که میرحسین بعد از خاتمی اعلام نامزدی کرد. اگر میرحسین ابتدا نامزد شده بود، منطقی می نمود که خاتمی به دلیل جمله “یا من یا میرحسین” در این صحنه حضور نیابد.
بیان این جمله در چه شرایطی صورت گرفت و چرا آقای خاتمی این سخن را بر زبان راند؟ عدهای می گویند این سخن زمانی گفته شدکه خاتمی از عدم حضور موسوی، اطمینان حاصل کرده بود. آیا اینگونه بوده است؟
من بی اطلاع هستم.
در حال حاضر شانس کدام گزینه در مشارکت برای اجماع بیشتر است؟ آقای کروبی یا آقای موسوی ؟ چرا؟
متأسفانه انصراف آقای خاتمی، آن هم دیر هنگام، فرصت را از موسوی یا کروبی و یا هر شخص دیگری که بخواهد وارد صحنه شود و آرائ خاتمی را به طور کامل جمع کند ربوده است. به عبارت دیگر ما مواجه با جمعیتی هستیم که ایدهآلهای خود را در نامزدی خاتمی جستجو می کردند. متقاعد کردن این جمعیت برای رأی دادن به شخص دیگر، در زمان محدود کاری دشوار است. البته اگر اصلاحطلبان با مکانیزمی به نامزد واحد برسند بخش عمدهای از نابسامانیها سامان مییابد. شاه کلید پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات خردادماه، توافق روی یک نامزد است.
عده ای با توجه به نظرات آقای موسوی، اعتقاد دارند که ایشان نمی تواند کاندیدای مناسبی برای گروههای اصلاح طلبی چون مشارکت باشد؛ نظر شما چیست؟
ما در شرایط سختی قرار داریم. دست ما باز نیست که در فرصتی وسیع، ده یا بیست نفر را ارزیابی و بهترین را برای ریاست جمهوری انتخاب نمائیم. در فرصتی بسیار محدود باید بین دو نفر یکی را انتخاب کنیم. هم موسوی و هم کروبی، مسئولیتهایی کلیدی در این نظام عهدهدار بوده و از عهده آن به خوبی برآمدهاند. مهمترین ملاک برای اولویت بخشیدن به یکی از این دو، نه مقایسه صلاحیت و توانمندی است (که هر دو دارند) بلکه بخت پیروزی در انتخابات است.
دو کاندیدای باقی مانده اصلاح طلبان این قابلیت را دارند که آرای سرگردان در سطح جامعه را جذب کنند؟
کار دشواری است. قطعاً با کنارهگیری آقای خاتمی بخشی از اصلاحطلبان انگیزه خود را برای حضور در انتخابات از دست داده اند. متاسفانه رسانههای عمومی هم در اختیار رقیب است و ما نمی توانیم صدای خود را به تحریمیها و افراد مردد برسانیم و بگوئیم که عدم شرکت آنها بهترین هدیه به احمدینژاد است. بهترین راه برای تشویق اصلاح طلبان تجمیع روی یک نامزد و حمایت همه جانبه از اوست.
در شرایط فعلی امکان اجماع در میان اصلاح طلبان را تا چه حد محتمل ارزیابی می کنید؟
طرفداران هر یک از نامزدها بر این باورند که نامزد آنها بالاترین بخت را برای پیروزی دارد و لذا میگویند اگر اجماعی بخواهد صورت پذیرد باید روی نامزد آنها باشد. این طرفداران آنقدر خوشبین هستند که تصور میکنند با تعدد نامزدها انتخابات به دور دوم کشیده می شود و نامزد آنها حتماً به مرحله دوم راه مییابد. خوب است این طرفداران صحنهای را ترسیم نمایند که در اثر سماجت آنان، تجربه تلخ چهار سال قبل دوباره تکرار شده باشد. زیبنده است آقای خاتمی و تعدادی از ریشسفیدان اصلاح طلب روی مکانیزمی برای رسیدن به اجماع تفاهم نمایند. تصور می کنم طرحی که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تحت عنوان رها (راه همبستگی اصلاح طلبان) ارائه نمود بتواند در این مقطع کارساز باشد.
ممکن است چارچوب کلی طرح فوق را توضیح دهید؟
نمایندگان ادوار مدیران اجرائی و چهرههای شاخص هر شهرستان حدود سیصد نفر از اصلاحطلبان آن شهرستان را دعوت و از میان آنان حدود 15 نفر را به عنوان شورای اصلاح طلبان شهرستان بر میگزینند. به این ترتیب در کل کشور که حدود 300 شهرستان داریم 4500 الی 5000 نفر از شاخصترین چهرههای اصلاحطلب به عنوان اعضای شورای اصلاح طلبان شهرستانها انتخاب میشوند. این مجموعه 5000 نفره می توانند بهترین مرجع برای پاسخ به این سئوال باشند که اولاً سیستم تک کاندیدائی برای اصلاح طلبان بهتر است یا چند کاندیدائی و ثانیاً اگر قرار باشد اصلاح طلبان یک نامزد داشته باشند، آن نامزد باید چه کسی باشد.
آیا عدم حضور آقای خاتمی می تواند باعث شود که شاهد حضور کاندیداهای جدیدی در میان اصلاح طلبان باشیم؟
فرصت ها از دست رفته است و من بعید میدانم که بتوان چهره جدیدی را وارد عرصه انتخابات کرد.
شما زمانی حمایت از آقای نوری را بهترین گزینه اصلاح طلبان برای قهر از انتخابات نامیده بودید؛ اکنون نیز چنین نظری دارید؟
بله. آقای نوری چهره ای ارزشی، توانمند، کلان نگر و با تجربیاتی درخشان و موفق در حوزه های اجرائی و تقنینی است. اما احتمال عبور وی از فیلتر شورای نگهبان نزدیک به صفر است. من الان هم اعتقاد دارم که اگر اصلاح طلبان به هر دلیل بخواهند از انتخابات قهر کنند نامزد کردن آقای نوری بهترین راه است.