در هفته ای که به پایان رسید،دوتن از رجال صاحب نام جمهوری اسلامی در دو اظهار نظرمتفاوت، نمایی از وضعیت حاکمیت امروزایران ترسیم نمودند که بی شک جز اقراربه آغاز پایان نظام کنونی، از سوی دست اندر کاران نظام نمی نمی تواند باشد.
ابتدا اظهار نظر علی مطهری پسر ایت الله مطهری و برادر همسر، علی لاریجانی رئیس مجلس وقت بود که با صراحتی که از او گمان نمی رفت، نه تنها مجلس را شاخه ای از دفتر رهبری دانست، بلکه تلویحا روش رئیس دولت نسبت به مجلس را در برخورد با رهبری نظام، تائید کرد و این یعنی، حتی خودی ها هم از دخالت های همه جانبه رهبری نظام، که در همه امور دخالت می کند به تنگ امده اند تا جائیکه رعایت ظاهر امر را هم نکرده و مجلس و نمایندگان را به غلامان حلقه به گوش خود در آورده است؛ لاجرم نمایندگانی چون مطهری از اینکه خود شجاعت مقابله با رهبری را ندارند، دیوانگی های فردی جاه طلب و بیماری چون احمدی نژاد را تنها به دلیل مخالفت با رهبری می پسندند.
بی گمان پاسخ به چرایی اینگونه دخالت های رهبری، که درکوچکترین موارد هم مثل گردش علمی دانشجویان که اخیرا فیلم سخنرانی پر ازعتاب ایشان در این مورد به مسئولین دانشگاه ها، در اینترنت منتشر گردیده، همه از شیفتگی به قدرت است که عرصه را حتی برای خودی های نظام هم تنگ کرده که با زبان بی زبانی از اینکه در هرعرصه ای وارد می شوند، رهنمود های جنا ب رهبر زودتر از ایشان وارد می گردد، به ستوه آمده اند؛ و درست مثل حکایت “ دم اقا” را می ماند که در زمانی عین الدوله، در پاسخ مرحوم سید عبد الله بهبهانی مجاهد مشروطیت که پیغام فرستاده بود اگر طالب زندگی اسوده هستی ومی خواهی صدر اعظم باقی بمانی، پا روی دم ما نگذار، در جواب پیغام فرستاده بود که من حاضرم طبق فرمایش شما عمل کنم ولی برای اینکه تکلیفم معین شود استدعا دارم عرض و طول دم خودتان را معین کنید چون هر جا که پا میگذاریم “دم اقاست “. حال حکایت دولتمردان امروز نظام جمهوری اسلامی است که در هیچ عرضی نمی توانند عرض اندام داشته باشند چرا که هر جا پا میگذارند “دم اقا” است.
اما دومین اظهار نظری که درواقع درقالب یک گفتگو عنوان گردید، مصاحبه هاشمی رفسنجانی بود با سایتی منتسب به صادق خرازی سفیر سابق جمهوری اسلامی که در فرانسه است و در واقع اولین اظهار نظر شفاف و بی پرده این دانای نظام جمهوری اسلامی بعد ازماجرای آن حق کشی ها در انتخابات است که با گله و شکایت سزای جفای رهبری نظام را به خدا واگذار نموده بود. هاشمی رفسنجانی دراین مصاحبه قابل تعمق خود چنان زیرکانه به بی تدبیری اصحاب سیاست و ایضا رهبری نظام اشاره می کند که اگر ان را آغاز اقدام تلافی جویانه ازرهبری ندانیم بی شک زخم زبانی است به شخص اول نظام که از بی درایتی و به فرمان او، ردای ریاست جمهوری را برتن فردی پوشاندند که امروز نه تنها خاری است بر چشمان که پایه و ارکان نظامی را که بر خوان نعمتش نشسته اند به لرزه در آورده است و عنقریب که فرو ریزد.
بعد از انتشار این اظهار نظر صریح از سوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، بسیاری در پی پاسخ این پرسش اند که چرا در چنین مقطعی از زمان، ناگهان این دانای نظام جمهوری اسلامی به سخن در آمده، و از آنجائیکه رو به هند آوردن روشندلان هم بی وجه نیست، در پی آنند که بدانند در پشت آن چهره به ظاهرا آرام و حق به جانب این کهنه کار در سیاست، که دیگرعادت به شنیدن بد و بیراه ها هم کرده است؛ چه ترفندی وجود د ارد که او در این اظهار نظر هشدار گونه خود، بعد ازنقد همه عملکرد های دولت وقت، خاصه درتعاملات بین المللی، بلا فاصله، از مذاکره با امریکا سخن به میان می اورد. که به شهادت سی دو سال نظاره گر بودن ملت ایران بر عملکردهای این روحانی زیرک که همواره در بزنگاه ها ی تاریخی، هرگاه ارابه حکومت در سراشیبی سقوط،در گودال های ندانم کاری های زمامدارنش فرو افتاده است، چون ناجی به داد ش میرسید و چرخ لنگان نظام را از چاله بی تدبیر ها بیرون می کشد، این بار هم گویی چنین هوایی در سر می پروراند با این تفاوت که دیگر بی اجر و مزد گامی بر نخواهد داشت و علنا واگذاری حق مذاکره از سوی نظام با آمریکا را می طلبد که در تمام سی دو سال گذشته از جمله موارد رقابت بر انگیز بین جناح های حاکم درجمهوری اسلامی بوده است و تا کنون هریک برای مذاکره با این دشمن سی و دو ساله نظام، به صد ها حیله متوسل شده اند؛ حتی به قیمت نادیده گرفتن منافع ملی.دشمنی که این روز ها با توجه به نفوذش در ایجاد تحولات اخیر در کشور های عرب و منطقه، دیگر شعار معروف “آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ” را از ذهن تک تک زمامداران نظام جمهوری اسلامی زدوده، خواب شان را آشفته ساخته است و از همین رو تا کنون برای نائل گشتن به این افتخار، تا شاید بقایشان را اینگونه تضمین نمایند،تن به هررذالتی داده اند.