غضب کردن علیه ایران کجاست؟

عباس میلانی
عباس میلانی

» مقاله نیو ریپابلیک

دنیا به مدت 42 سال با معمر قذافی معامله می کرد، حتی وقتی از خشونت و وحشیگری او در قبال مردم خودش آگاهی داشت.  اغلب مواقع در غرب هیچ خشم و نفرتی نسبت به جنایات قذافی مشاهده نمی شد. اکنون اگر قرار است آن روند درباره ایران تکرار نشود، باید پرسید: پس آن غضب در قبال خشونت داخلی و استبداد قلدرمآبانه در این کشور کجاست؟  مشخصا باید پرسید خشم از این واقعیت  که چهار رهبر برجسته جنبش سبز،  میر حسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی که به همان اندازه سرسخت و مقاوم هستند، به مدت شش ماه است که در حبس به سر می برند، کجا رفته است؟ هرچند مداخله نظامی در ایران نظیر لیبی یک گزینه محسوب نمی شود، اما اگر دنیا جنایات جدی که به طور روزمره در آنجا رخ می دهد را می دید و اگر رهبران آمریکا خشم بیشتری نسبت به گروگان گرفته شدن مردم ایران نشان می دادند، این گزینه می توانست کمک کننده و از نظر اخلاقی قابل توجیه باشد.

جمهوری اسلامی در طول سه دهه، سایه ای از رعب و وحشت را  در ایران حکمفرما کرده است، ده ها هزار نفر را دستگیر کرده است، هزاران نفر را اعدام کرده و سه میلیون ایرانی شامل صدها خبرنگاران، نویسندگان، مخالفان، دانشمندان، پزشکان، محققان و تجار را مجبور به ترک اجباری کشور کرده است. تنها در سال 1988 ، بنا بر گزارش های معتبر متعدد، به دستور مستقیم آیت الله خمینی، نزدیک به 4000 زندانی، که به جرائم قبلی در حال سپری کردن دوران زندان خود بودند، به جوخه های اعدام سپرده شدند؛ آنچه به وضوح مصداق جنایت علیه بشریت محسوب می شود. اگر کشتارها و خونریزی های رخ داده در ایران از سال 1979 تا کنون جمع زده شود، به سختی می توان حکومت دیگری را در خاورمیانه یافت - حتی با وجود سوریه و لیبی - که برای حفظ قدرت خون بیشتری ریخته باشد و تا این اندازه درد  و فلاکت ایجاد کرده باشد. رژیم حاکم بر ایران، که در این برهه محصول همکاری آشکار آیت الله خامنه ای و سپاه پاسداران انقلاب است، رسماً و به معنای واقعی دارد از زیر بار جنایت در می رود.  

با اینکه حکومت تهران ظرف هفته های اخیر به حبس خانگی رهبران جنبش سبز و سرکوب معترضان دست زد، اما رویدادهای جهانی کمک کرد تا این اقدام توجه جهانی را به خود جلب نکند. البته  استثناهایی نیز وجود داشت؛ نظیر پیام محکم نوروزی اوباما در 21 مارس که در آن آشکارا اعلام کرد در کنار خواست های آزادی خواهانه مردم ایران می ایستد. ولی بطور کلی انقلاب مصر و جنگ لیبی، و نیز زلزله اسف بار در ژاپن باعث کنار رفتن نام ایران از صفحه اول نشریات شد. علاوه بر اینها، ورود بحث برانگیز سعودی ها به بحرین نیز دستاویزی در اختیار رژیم ایران قرار داد تا تصویری از همراهی خود با تمایلات آزادی خواهانه مردم بحرین را به نمایش بگذارد.

علیرغم وقوع تمامی این رویدادهای «یاری دهنده»، رژیم همچنان از شکاف های داخلی رنج می برد. این واقعیت که رفسنجانی، کسی که در میانه راه جنبش سبز و رژیم حاکم در نوسان بوده است، اخیراً از صندلی ریاست مجلس خبرگان پائین کشیده شد، می تواند به عنوان نشانه ای از اختلافات درون حکومتی محسوب شود. از آن گذشته، مقالات مندرج در برخی از نشریات و وب سایت های مهم و نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اخیراً حملات تندی را روانه احمدی نژاد کرده اند و پیش بینی کرده اند که وی و رفیق بحث انگیزش، مشایی، دست اندکار برپایی چالشی تازه در برابر رژیم مذهبی هستند. نسخه هایی از یک سی دی که با بودجه دولتی تهیه و توزیع شده است  و در آن با رجوع به منابع شیعه، تصویر احمدی نژاد به عنوان یکی از متحدان کلیدی حضرت مهدی موعود - امامی که بر اساس تعالیم مذهب شیعه برای رهایی بشریت ظهور خواهد کرد – نمایش داده شده است، خشم فرماندهان سپاه و نیز آیت الله های برجسته را دامن زد. این منتقدان با ایراد اظهاراتی در نشریات داخلی، اعتبار نقل قول ها را زیر سؤال برده اند و هرگونه تلاش برای تعیین زمان قطعی ظهور مهدی را محکوم کرده اند.  

تاریخ 32 ساله رژیم ایران نشان می دهد که این نظام حکومتی خشن و وحشی است ولی در استفاده از خشونت در برابر مردم دقت به خرج می دهد. رهبران حکومت هرآنچه را که فکر می کنند برای ماندن بر سر قدرت لازم است، انجام می دهند، با این حال، به طور دائم در حال سبک و سنگین کردن وزن اقداماتشان هستند. به نظر می رسد آنها علیرغم سخنان فریبنده و لحن تندشان، نقطه نظرات داخلی و بین المللی را مدنظر قرار می دهند. رهایی ملوانان انگلیسی که چند سال پیش توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اتهام ورود به آب های ایران دستگیر شده بودند، نمونه ای از تغییر رفتار حکومت در زمانی است که متوجه شکل گیری اتحادی از مخالفان در برابر خود می شود. در حال حاضرً جامعه بین المللی به این حکومت اجازه داده است در ازای دستگیری چهار رهبر برجسته جنبش دموکراتیک، هیچ بهایی نپردازد. این روند باید تغییر کند. نشان دادن غضب بیشتر، می تواند به این کار کمک کند.

منبع: نیو رپابلیک- 30 مارس