توانی برای محیط زیست ایران نمانده است

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» سردبیر سبز پرس در مصاحبه با روز:

حمید میرزاده، سردبیر خبرگزاری سبز پرس است. این خبرگزاری از اصلی ترین پایگاه های رصد کننده و مدافع محیط زیست در ایران است که در هفته های اخیر به دلیل شکایت سازمان حفاظت محیط زیست، به طور کامل مسدود شده است. میرزاده در گفت و گو با “روز” از رفع مشکلات قانونی برای انتشار دوباره سبز پرس خبر می دهد اما در عین حال از وضعیت بحرانی محیط زیست ایران می گوید. به گفته او، با آلودگی ها، بحران آب و خاک و نابودی پوشش گیاهی و حیات وحش ایران، دورنمای تاریکی برای زندگی انسانی به چشم می خورد.

 

فیلتر شدن خبرگزاری سبز پرس به چه دلیلی بوده؟ آیا امیدی به رفع فیلتر سایت دارید؟

از ابتدایی که از ما شکایت شد تا موقعی که احضاریه دادسرای فرهنگ و رسانه به دست ما برسد، درخواست فیلترینگ سایت ارائه شده بود. شکایت از ما به خاطر انتشار گزارشی درباره قتل یک قلاده پلنگ ایرانی در دماوند بود. تنها بخش تولیدی این گزارش به جز اخباری که در منابع خبری دیگر در این خصوص منتشر شده بود و ما آن را به گزارش اضافه کرده بودیم، احتمال حامله بودن پلنگ کشته شده بود که دامپزشکانی که ما با آنها صحبت کرده بودیم، این احتمال را مطرح کرده بودند.

 

حامله بودن پلنگ کشته شده، چه تغییر احتمالی در ماجرا به وجود می آورد؟

موضوعی خاصی را تغییر نمی داد چون در نهایت پلنگ کشته شده بود. اما اگر پلنگ واقعا حامله می بود که به نظر ما به احتمال قریب به یقین بود و اگر مثلا سه توله در شکم خود داشت، قاتل در واقع چهار پلنگ را کشته بود نه یک پلنگ که این برای گونه بحرانی پلنگ ایرانی یک فاجعه است. همان موقع هم رئیس سازمان محیط زیست در خبر 20:30 گفته بود که پلنگ با اسلحه کلت کمری کشته شده. در کالبدشکافی هم دیدیم که 12 گلوله در بدن پلنگ وجود داشته که دو گلوله کلت بوده، نه گلوله کلاشنیکف و یک گلوله اسلحه شکاری هم از قدیم داخل بدن حیوان بوده است.

 

چه نهادی از شما شکایت کرده بود؟

سازمان حفاظت محیط زیست. گویا از انتشار این گزارش ما ناراحت شده بودند. البته به جز این، سازمان محیط زیست سه شکایت دیگر هم علیه سبز پرس به دادسرای رسانه ارائه کرده است.

 

اگر شکایت پس گرفته شده بود، سایت چرا فیلتر شد؟

اصلا قبل از اینکه دادرسی به جریان بیفتد، بازپرس درخواست فیلترینگ را داده بود و از آن طرف چون سرور سایت داخلی بود، کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، درخواست انسداد کامل سبز پرس را به سرور داده بود. در حالیکه شرکت سرور هم می گفت این درخواست خیلی عجیب است چون معمولا می گفتند آدرس را به طور موقت از دسترس خارج کنید نه اینطور. البته ما بک آپ سایت را گرفتیم.

 

با رضایت دادن محیط زیست، احتمال رفع فیلتر سایت وجود دارد؟

بله مسئله حل شده است. ما به کمیته مصادیق رفتیم و با نماینده دادستان و بازپرس هم صحبت کرده ایم. بازپرس نامه رفع فیلتر را نوشته اما چون مدتی طول کشید تا سایت قطع شود، همین مدت هم طول می کشد تا مشکل رفع شود. البته پرونده شکایت های دیگری که از ما شده فرق می کند.

 

این شکایت ها در چه موردی هستند؟

یکی که واقعا خنده دار است، این است که مطالب وبلاگ شخصی خانم جمشیدی را پرینت گرفته اند و به دادسرا برده اند اما گفته اند ما از سایت شکایت داریم، چون مدیر قبلی سبز پرس، همسر مرحوم خانم جمشیدی یعنی آقای انصاری هستند و الان هم که خود خانم جمشیدی مدیر سایت هستند. شکایت دیگر هم درباره یک دروغ 13 بود که در سایت منتشر شده بود و محتوای آن یک مصاحبه خیالی بود با رئیس سازمان حفاظت محیط زیست که زیر خبر هم نوشته بودیم این مطلب دروغ 13 است و همه آن تخیلی است. حتی خود بازپرس هم یک بار این شکایت را برگردانده بود و گفته بود این که اصلا شکایت ندارد. اما سازمان محیط زیست به شکایت خود اصرار دارد. ما هم گفتیم اگر این نشر اکاذیب است که باید شخص رئیس سازمان یا وکیل او شکایت کنند که بازپرس هم این نظر را قبول دارد. آخرین پرونده هم مربوط به مطلبی است که به خرید 600 میلیون تومان خودروی پیکاپ برای محیط زیست سیستان و بلوچستان اختصاص داشت. طبق مصوبه دولت، دستگاه های دولتی حق خرید خودروی خارجی ندارند و برای خرید خودروی داخلی هم باید حتما نیاز به آن را اثبات کنند.

 

این پیکاپ ها برای چه خریده شده بودند؟

برای استفاده در سه پاسگاه محیط بانی در سیستان و بلوچستان. البته اصل موضوع این ماشین ها نبود بلکه این مسئله بود که ماشین ها چند ماهه خریداری شده اما در پارکینگ محیط زیست خاک می خورد. به خصوص اینکه از قول یک منبع آگاه هم نوشته بودیم محیط بانان سیستان و بلوچستانی چند ماه است که تفنگ هایشان فشنگ ندارد اما به جای فشنگ ماشین می خرند و ماشین ها هم در پارکینگ خاک می خورند.

 

شاکی همه این پرونده ها سازمان حفاطت از محیط زیست است؟

ببینید اصل موضوع این است که از روز اولی که سبز پرس باز شد و جای خود را در بین فعالان محیط زیست باز کرد، دنبال این بود که به اصطلاح حالی از ما بگیرد. حالا که با فوت آقای انصاری، دفتر خود را از دست دادیم و مشکلات زیادی برای ما به وجود آمد، دشمنی با ما خیلی علنی شد. جلوی قراردادهای ما را گرفتند، چند کارگاه آموزشی برگزار کردیم و هزینه های این کارگاه ها را به ما پرداخت نکردند. روابط عمومی سازمان هم نزدیک به دو سال است که مدیر ندارد بلکه یک مشاور دارد به نام آقای محمد اسفندیاری که از روز اول شمشیر را از رو برای ما بست. ایشان هستند که نه فقط به ما بلکه به تمام خبرنگاران منتقد حوزه محیط زیست فشار می آورد. ما را به سازمان ممنوع الورود کرده اند و در مراسم ها دعوت نمی شویم. می خواهند مدام برای ما دردسر درست کنند و به طور مرتب در دادگاه باشیم. وکیل ما هم اعتراض کرده که این چه وضعی است؟ اگر شکایت دارید همه آنها را با هم ارائه کنید نه هر چند وقت یک شکایت.

 

آقای میرزاده؛ شاید این پرسش برای خیلی ها مطرح باشد که در کشوری مانند ایران که حقوق انسان در آن به رسمیت شناخته نمی شود، چه ضرورتی در دفاع از محیط زیست وجود دارد؟

محیط زیست جزو مسائل زیر ساختی و بخش حیاتی و پنهان زندگی است. بعضی اوقات به ما ایراد گرفته می شود که چرا شما وقتی چند درخت برای احداث مثلا یک اتوبان قطع می شود شما اعتراض می کنید؟ پاسخ ما هم این است که اتوبان خیلی خوب است و به توسعه هم کمک می کند اما تجربه در تمام دنیا نشان داده که آدم ها معمولا فراموش می کنند زندگی بشر برای ادامه پیدا کردن نیاز به زیرساخت هایی دارد که اصلی ترین آنها آب، خاک و هوا است. ما درگیر توسعه می شویم و یادمان می رود اگر اینها نباشند اصلا بشری وجود نخواهد داشت که بخواهد به حیات خود ادامه دهد و از مواهب توسعه استفاده کند. زمین را می توان به یک کامپیوتر تشبیه کرد که اگر مثلا یک سیم خیلی کوچک در قسمتی از آن قطع شود ممکن است کل آن از کار بیفتد. از بین رفتن یک گونه گیاهی یا جانوری بر روی زمین هم می تواند به خطر افتادن زندگی چند میلیون نفر بر روی زمین منجر شود و این عین واقعیت است.

الان گزارش های رسمی می گویند که سالانه بیشتر از 4 هزار نفر مستقیما بر اثر آلودگی هوا در تهران می میرند. آمار واقعی بسیار بیشتر از این است. مدیر پیشین سبز پرس، مرحوم آقای انصاری، چرا باید در سن 32 سالگی سکته قلبی بکند و فوت کند؟ موقعی که در غسالخانه بهشت زهرا بودیم همزمان با پیکر یاسر، شش نفر دیگر را آورده بودند که فقط یک نفر آنها بالاتر از 70 سال سن داشت و بقیه همه کمتر از 40 سال داشتند. اینها است که نشان می دهد در زمانه ای که ما توانستیم به بسیاری از بیماری های مهلک غلبه کنیم و شاخص های سلامت بالا رفته، حتما اتفاقی دارد می افتد که انسان ها در سنین کم کشته می شوند.

 

وضعیت فعلی زیست محیطی ایران چگونه است؟ چه فرصت هایی پیش رو دارد و اگر فرصتی در کار نیست، با چه بحران هایی مواجه است؟

مهمترین بحران های امروز محیط زیست در وهله اول آلودگی ها هستند که همه چیز را تهدید می کنند. هم سکونت گاه های انسانی و هم محیط های طبیعی. مثلا میادین گازی و نفتی در خلیج فارس به طور بالقوه ای دارای پتانسیل آلودگی هستند که می تواند زندگی یک سوم جمعیت کشور ما را که از این خلیج ارتزاق می کنند، تحت تاثیر قرار دهد. مسئله دوم بحران آب و خاک است. در کتاب جغرافی چهارم دبستان که اولین کتاب جغرافی است که یک نفر در زندگی خود می خواند و در اولین جمله آن گفته می شود ایران کشوری است خشک که در کمربند بیابانی جهان قرار دارد. بحران آب و خاک در ایران بسیار جدی است. وقتی آب در جایی از بین می رود، خاک هم شروع به فرسایش می کند. ما الان رتبه اول فرسایش خاک در جهان را داریم. در واقع بر اساس محاسبات ما، ایران هر سال به اندازه خاک سه جزیره تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی، خاک خود را از دست می دهد. این بحران به طور مستقیم روی کشاورزی، دامداری، باغداری و بسیاری دیگر از مسائل تاثیر می گذارد. صدها دشت کشور الان در شرایط بحرانی قرار دارند و 120 دشت فرونشست دارند به این معنی که دیگر در درون خود تا ابد امکان جمع آوری آب و آبدهی ندارند. این یعنی فاجعه.

 

وضعیت از نظر پوشش گیاهی و حیات وحش چطور است؟

آنها هم در حال از بین رفتن هستند. این مسائل به هم پیوسته اند. وقتی خاک از بین می رود، پوشش گیاهی هم نابود می شود. یک بخش از پوشش گیاهی ما اینطوری نابود می شود و بخش دیگرش را خودمان تخریب می کنیم. حیات وحش هم در پی این مسائل نابود می شود ضمن اینکه ما میزان وحشتناکی هم از شکار غیر قانونی در کشور داریم. مثلا در پارک ملی گلستان که گل سرسبد کشور ما است، تنها 50 تا 60 رأس مرال در فصل جفتگیری کشته می شوند. این مرال ها در هنگام جفتگیری نعره بلندی می کشند و نرها همدیگر را پیدا می کنند تا با هم بر سر تصاحب جفت نبرد کنند. شکارچیان هم با استفاده از شاخ بز موفق شده اند نعره این حیوانات را تقلید کنند و آنها را به محل بکشانند و شکار کنند. گونه های به اصطلاح پرچم که گروه های بسیار مهمی هستند مانند پلنگ، گرگ و … با نابود شدن این گونه ها از بین می روند و این اتفاق یعنی ما واقعا مشکل داریم.

 

این شرایط چه دورنمایی را برای ما ترسیم می کند؟ در واقع محیط زیست ایران تا کی توان ادامه این وضعیت را دارد؟

واقعیت این است که توان محیط زیست ایران تمام شده است. برای نجات محیط زیست در اولین قدم باید سعی کرد وضعیت را در همین جایی که هست متوقف کرد و سپس برنامه ریزی های علمی و بلندبالایی کنیم برای برگرداندن شرایط به سابق که سالها زمان می برد.