چند سال پیش به دنبال شکایت نیروی انتظامی همراه با استادم که یکی از جامعه شناسان برجسته کشور است، مقابل قاضی یکی از شعبه های دادگاههای رسیدگی کننده به پرونده های معروف به منکراتی قرار گرفتیم.اتهام ما عبارت بود از “اشاعه منکرات و فحشا” و مربوط میشد به سخنان ما در میزگرد رادیو فرانسه در باره تن فروشی در ایران. در اولین جلسه دادگاه، قاضی پرونده که به طور معمول کارش بررسی پرونده زنان بازداشت شده یا مشتریان آنها بود، به تصور اینکه ما نیز جرمی مشابه دیگر متهمان آن شعبه داشته ایم رو به استاد پا به سن گذاشته من کرد و گفت:“باز هم که تورا آوردند.”
استاد نگون بخت بنده هم که از این سخن قاضی بسیار جا خورده بود شروع کرد به توضیح اینکه او معلم زحمتکش و آبرومند و خانواده دوستی است و تا به حال پایش به چنین شعبات و دادگاههایی باز نشده بوده است. اما قاضی محترم بلا فاصله و بدون هیچ شکی گفت: “همه اول همین را می گویند.“
همه تلاش بنده و استادم به علاوه وکیل مشترک مان در جلسه اول دادگاه به رفع این سوئ برداشت قاضی پرونده اختصاص یافت و پایان جلسه قاضی محترم که هنوز باور نمی کرد ما را به دلیل حضور در یک گفت و گوی علمی روانه شعبه ایشان کرده اند، گفت که مجددا از شاکی درباره علت شکایت استعلام می کند.
این خاطره را گفتم تا یاد آور شوم که امروز مرتکب جرم، مشکل یا هر منکر دیگری شدن هزینه ای به مراتب کمتر از گفت و گو در باره آنها دارد، زیرا اغلب مشکلات اجتماعی به صورت پنهانی رخ می دهند و به طور متوسط تنها 10 در صد آنها کشف می شوند، در حالی که بحث و گفت و گو در باره این مسایل اصولا علنی و در محضر گروهی از افراد است و لذا انکار و پنهان نمی شوند.
اما فارغ از محدودیت ها و مشکلاتی که برای نوشتن و گفتن در باره هر موضوع مهمی وجود دارد، جای انکار نیست که طی سالهای اخیر فضای بازتری برای اندیشیدن و سخن گفتن در باره مشکلات اجتماعی فراهم شده است. تا اوایل دهه 1370 اعتیاد از موضوعاتی بود که کمابیش خط قرمز محسوب میشد.تا پنج شش سال پیش هم بحث در باره تن فروشی موضوعی ممنوعه بود. در اغلب این موارد بحث در باره مشکلات اجتماعی سیاه نمایی خوانده می شد و تضعیف نظام.سایه این استدلال های بی پایه بیش از یک دهه ـ خصوصا در دوران جنگ- بر همه مطالعات در باره اعتیاد و تن فروشی سایه انداخته بود تا آنکه با پایان جنگ و جاری شدن امواج اعتیاد و دیگر مشکلات اجتماعی در سطح شهرها و معابر عمومی امکان انکار آنها نا ممکن شد.
راه دور نرویم در همین سالهای اخیر بحث در باره ایدز به عنوان یک مشکل اجتماعی که باید درباره آن به عموم مردم هشدار های لازم و پیش آگهی داده شود با محدودیت های جدی روبرو است و به کار بردن نام “کاندوم” به عنوان یک وسیله پیش گیری ممنوع است. اما دایره حساسیت های بی مورد که مانع از طرح موضوع، تحقیق و پژوهش و انجام اقدامات پیشگیرانه برای کنترل و کاهش مشکلات اجتماعی می شود به مطالعات در باره زنان هم تسری یافته است. به عنوان مثال گزارش پژوهشی ملی درباره خشونت های خانوادگی که در دوران اصلاحات در وزارت کشور اجرا شد و نتایج آن هم ماهها در سایت وزارت کشور در معرض بازدید محققان و پژوهشگران بود از روی این سایت برداشته شد تا نتایج مهم آن در دسترس اغیار قرار نگیرد.
با همه این احوال باید در باره مشکلات اجتماعی بحث و گفت و گو کرد. تجربه سکوت ده ساله در باره اعتیاد نشان داد که انکار و پنهان کردن مشکل، ذره ای از شیوع و گسترش آن و آثار نامطلوبش نمی کاهد بلکه واقعیت مشکل دیر یا زود چهره کریه اش آشکار می شود و بنیان های حیات اجتماع را در معرض تهدید قرار می دهد، در آن زمان دیگر امکان کنترل و کاهش مشکل کار ساده ای نخواهد بود.
به علاوه مجموعه شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز نه تنها چشم انداز روشنی از کاهش و کنترل مشکلات اجتماعی نمی دهد بلکه با کاهش قیمت نفت و در نتیجه کاهش منابع عمومی و درآمد سرانه انتظار می رود وضعیت به مراتب نا مطلوب تری پیش روی مردم ایران قرار گیرد.بر این اساس تنها در سایه شناخت دقیق مشکلات اجتماعی، و ارائه اطلاعات صحیح و مهم به جامعه امکان دارد با شکل گیری یک توجه عمومی ذیل یک جنبش اجتماعی برای تغییر، به اتکای اراده عمومی بتوان تا حدودی روند فزاینده مشکلات اجتماعی را کنترل کرده و کاهش داد. زیرا جلب مشارکت عمومی یکی از کلید های اصلی حل مشکلات ایران از جمله مسایل اجتماعی است که تحقق آن نیازمند مدیرانی است که بتوانند اعتماد عمومی را برای مداخله فعال و حل مشکلات جلب کنند، اگر دهها ضرورت برای مشارکت فعال در انتخابات آینده سراغ دارید، این را هم به همه آنها اضافه کنید.
- این یادداشت را برای شماره اول هفته نامه نیمروز- که قرار بود جانشین بر حق شهروند شود- نوشته بودم. نیمروز به جوانی هم نرسید تا جوانمرگ شود و در نطفه خفه شد. با عرض تسلیت به دوستانم در شهروند و نیم روز و با کسب اجازه از آن دوستان یادداشت را در اینجا تقدیم می کنم.