از چادر تا شلاق اجباری

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

فرماندار یکی از شهرهای مرکزی استان فارس دستور داده است که همه کارکنان زن ادارات و نهادها و بانک ها از پوشش چادر استفاده کنند. طبق این گزارش. وی مسئول کمسیون امور بانوان فرمانداری را به عنوان بازرس عفاف و حجاب به آموزش وپرورش منطقه فرستاده و از کارکنان این نهاد ایراد گرفته که چرا از پوشش چادر استفاده نمی کنند. خود فرماندار در یکی از بانک ها در حضور ارباب رجوع با رییس بانک گلاویز شده که چرا کارمند زن آنجا پوشش چادر ندارند.

سایت خبر پارسی که اخبار این استان را پوشش میدهد. بی آنکه نام این فرماندار را بیاورد، نوشته است که وی در دولت احمدی نژاد فرماندارشهری در شمال شرق شیراز بود، در کمال تعجب در دولت تدبیر و امید موقعیتش ارتقا یافته و فرماندار شهر بزرگتری شده است. 

انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب مرد سالار از فردای پیروزی انقلاب با نگاهی مبتنی بر اسلام فقاهتی و ایدئولوزیک، تعاریف شرعی از زن ارائه داده و بر تفاوت های جنسیتی در خانه و اجتماع تاکید کرده است. روحانیون به قدرت رسیده تمام کوشش و اهتمام خود را به خرج دادند تا فراتر از قوانین شرع، سلیقه متحجرانه خود را در امور مربوط به زنان مستقر کنند. پوشش بهانه شد تا هویت و نقش زنان را کنترل کنند. قانون حمایت خانواده ملغی شد و سلیقه روحانیون مبنای قانون مدنی جدید شد. دولت اسلامی توانست حجاب را اجباری و حکم آن را به طور دقیق اجرا کند. حجاب به یک قانون تبدیل شد و مجازات تخطی از آن نیز در قانون معین شد. “زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصدهزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد”. از ان پس واژه های جدیدی خلق شد. ”بد حجاب. حجاب اسلامی. حجاب برتر. حجاب شرعی. چادر مسافرتی. چادر دانشجویی و ملی و حجاب سازمانی” و عناوینی از این دست که تیپولوژی حجاب اجباری در ایران را شکل دادند. حجاب که کنترل رنگ و اندازه و مدلش به امنیت اجتماعی و نظام بگیر و ببند و نیروی انتظامی و امنیت اجتماعی متصل شد و مشکلات متعددی برای انتخاب سبک زندگی زنان ایجاد کرد در عین حال زمینه پاکسازی و اخراج و استخدام زنان در مراکز دولتی و دانشگاهها و فضای عمومی را فراهم آورد. خودروهای گشت ارشاد راهی خیابان ها شدند و زنان هزینه های گزافی برای تبعیت نکردن از الگو های نوشته شده دولتی پرداخت کردند. اندازه حجاب زنان گره خورد به اندازه اسلامی بودن حکومت از یک سو و انقلاب های مخملی از سوی دیگر. جدا سازی های جنسیتی هم دامنش را بر مدارس و ورزشگاهها و وسایط نقلیه عمومی پهن کرد و هنوز کشاکش بر سر آن ادامه دارد. کشاکشی که با یک تیتر در روزنامه کیهان در روزهای اول پیروزی انقلاب شروع شد و تا امروز ادامه دارد. یک روز پیش از هشتم مارس۱۳۵۷. در حالی که گروه‌های مختلف سیاسی در تدارک برگزاری اولین مراسم روز جهانی زن در ایران بودند، روزنامه کیهان با این تیتر منتشر شد: “زنان باید با حجاب به ادارات بروند”.
البته شب پیش از آن نیز شبکه‌ی تلویزیون که ریاست آن را صادق قطب‌زاده بر عهده داشت اعلام کرده ‌بود که روز هشت مارس یک سنت غربی است و به زودی روز زن اسلامی اعلام می‌شود و هنوز که هنوز است و پس از ۳۶ سال از آن تاریخ زنان نتوانسته اند یک روز جهانی زن را بی دغدغه و آزاد بر پا کنند. 

سلیقه های مختلف آقایان مختلف در تمام این سالها مثل بختک افتاد بر دوش زنان ایرانی که تنها خواسته اشان برابری همه جانبه با مردان بود. 

صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بی‌حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. البته هنوز لباس فرم یا آنچه که بعدها به نام مانتو مشهور شد، رسمیت نداشت بلکه زنان موظف بودند لباس آستین‌بلند و پوشیده بپوشند و روسری نیز سر کنند. خمینی در تیرماه ۱۳۵۹ طی یک سخنرانی، شدیدا از دولت انتقاد کرد که چرا هنوز نشانه‌های شاهنشاهی را در ادارات دولتی از بین نبرده ‌است. وی به دولت بنی‌صدر ۱۰ روز فرصت داد تا ادارات را اسلامی کند. سال ۱۳۶۳ با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس، حکم ۷۴ ضربه شلاق برای عدم رعایت حجاب تعیین شد. حکمی که تاکنون برجاست. تا امروز که جعفر شجونی به پر رویی تمام به خبرنگار پارسینه میگوید : بی حجاب ها را باید شلاق بزنند. 

اگر بی‌حجاب‌ها بدانند که شلاق در انتظارشان است، خودشان را اصلاح می‌کنند.