فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

قاسم جعفری متولد 1348 تهران، فارغ التحصیل مرکز آموزش فیلمسازی است. در سال 73 اولین فیلم بلند سینمایی اش را با نام ماه مهربان کارگردانی کرد و پس از ساخت دومین فیلم بلندش قاصدک عمده فعالیت خود را در سیما متمرکز نمود. وی در طول سال های اخیر تعدادی از پربیننده ترین سریال های تلویزیونی را کارگردانی کرده که از آن جمله خط قرمز، مسافری از هند و کمکم کن را می توان نام برد. جعفری اواخر سال 84 گرگ و میش را ساخته و در حال حاضر مجنون لیلی را برپرده دارد.

cin_iran_1.jpg


مجنون لیلی

کارگردان و تهیه کننده: قاسم جعفری. نویسنده فیلمنامه: فرهاد نوری، مسعود صحت. مدیر فیلمبرداری: علیرضا زرین دست. طراح صحنه و لباس: بسام موسوی. تدوین: حمید سیفی. بازیگران: محمدرضا گلزار، الناز شاکردوست، حامد بهداد، ابوالفضل پورعرب، حمید گودرزی و…

روز ولنتاین است. دختر و پسری که تازه با هم آشنا شده اند هدیه ای را به مناسبت این روز به یکدیگر می دهند. اما پسر تصادف می کند و هدیه گم می شود. این هدیه مففقود شده دست به دست میان افراد مختلف می گردد که هر یک داستانی جدا دارند.

ولنتاین

قاسم جعفری پس از شکست فیلم گرگ و میش تصمیم گرفت تا فیلمی بسازد که با مخاطب عام ارتباطی گسترده برقرار کند. از همین رو داستانی را انتخاب کرد که در نگاه اول می توانست برای بسیاری از جوانان جذابیت داشته باشد. او در گام بعدی تنی چند از ستارگان سینما را هم با خود همراه کرد تا تضمین فروش فیلمش را دو چندان کند.

تا اینجای کار محاسبات جعفری اشتباه از آب در نیامده و فیلم در بدو اکران توانست حتی از رقیب سرسخت خود دایره زنگی نیز پیشی بگیرد. اما در ادامه که تماشاگر از جذابیت های تجاری جدا شد فیلم با افت در فروش مواجه و میدان را به برای رقیب خالی کرد.

شاید چنین محاسبات اقتصادی برای شروع یک یادداشت سینمایی شروع مناسبی نباشد، اما برای فیلمسازانی که سینما در نظر آنها با سوپرمارکت تفاوتی ندارد نمی شود غیر از این برخورد کرد.

قاسم جعفری یکی از موفق ترین مجموعه سازان تلویزیون در چند سال اخیر به شمار می آید. حتی در برخی آمار ها آمده است که مجموعه مسافری از هند او توانسته عنوان پر بیننده ترین مجموعه های پس از انقلاب را به خود اختصاص دهد. با حال هرچقدر این کارگردان در سیما موفق بوده و این مدیوم را خوب می شناسد، ولی در سینما نتوانسته به موفقیتی دست یابد. فیلم های او و پیام های اخلاقی اش- متناسب با سیاست های نظام- آنقدر سطحی است که تماشاگر را در سالن با رخوت رو به رو می کند.

cin_iran_2.jpg


مجنون لیلی همان گونه که عنوانش نشان می دهد قرار است درباره عشق باشد. ما به واسطه یک کادوی گم شده وارد زندگی شخصیت های مختلفی می شویم و با آنها داستانی تازه را شروع می کنیم. ایده اولیه برای رسیدن به فیلمی اپیزودیک بد نیست. فیلمی که به کارگردان اجازه می دهد با توجه به ساختار ریتم بیرونی فیلمش را آن گونه که خود بنا دارد بسازد. این ریتم می تواند در برخی داستان ها سست و در جاهایی دیگر کند شود.

اما این شیوه داستان گویی علاوه بر مزیت ها نقصان هایی را هم ممکن است به فیلم وارد کند که مجنون لیلی از همین محل لطمات اساسی دیده است. داستان در مضمون هماهنگ نیست. کارگردان و نویسندگان فیلمنامه اش نتوانسته اند توازن میان داستان ها را رعایت کنند. بنابراین هرکجا بازیگران جذاب تر ظاهر شده اند داستان خوب پیش می رود و هرگاه آنها ضعیف هستند داستان کل فیلم را از یک دستی خارج می کند.

به طور مثال فصل مربوط به حامد بهداد به دلیل بازی یک دست او بسیار جذاب از کار در آمده است. یا فصلی که کادو به رضا رویگری می رسد. برعکس در فصل هایی که حمید گودرزی و یا ابوالفضل پور عرب در آنها حضور دارند دیگر یکدستی داستان و فیلم را همانند فصل های پیشین شاهد نیستیم.

cin_iran_3.jpg


فیلم در رویه دیگر خود قصد دارد از بهانه ولنتاین استفاده کرده و نمایشگر عشق های کهن ایرانی باشد. اما تا آن اندازه در دام احساسات گرایی سطحی غرق می شود که این رویه را کاملا به فراموشی می سپارد. روحیه ابتذال گرای فیلمساز هم از همین نقطه مشخص می شود. یعنی به بهانه طرح حرف های گنده پا در میدان می گذارد و خیلی زود از آن سوی بام سقوط می کند.

فیلم با وجود حضور علیرضا زرین دست هم نمی تواند بار کافی از منظر تصویرسازی به مخاطب خود انتقال دهد. میزانسن ها عموما مغشوش هستند. کارگردان نتوانسته هماهمگی لازم را میان اپیزود ها برقرار نماید و از این رو که مبادا تماشاگر صورت زیبای فلان بازیگر را از دست بدهد چینش و قاب بندی ها را نیز با ساختاری تلویزیونی در همین راستا قرار داده است.

نکته جالب اینکه همین کارگردان توانست فیلمی را از یونیسف سفارش بگیرد و فیلمی کوتاه درباره مسائل آموزشی کودکان بسازد که این نیز خود از عجایب است.