سگ‌های وطنی و سگ‌های جهانی

امین بزرگیان
امین بزرگیان

به تازگی تصاویری منتشر شده است از کشتار سگ‌های ولگرد با تزریق سم در شیراز که هر بیننده‌ای را آزار می‌دهد. خبرگزاری فارس گزارش داد که در یکی از شهرک‌های صنعتی شیراز، سگ‌ها به روشی غیرانسانی با تزریق اسید کشته می‌شوند و پیمانکاران در ازای ارائه هر لاشه پانزده هزار تومان دریافت می‌کنند. به گفته یکی از فعالان حقوق حیوانات در شیراز، این اقدام، توسط پیمانکاران شهرک صنعتی شیراز انجام گرفته است.

قاسم اکبری، شهردار منطقه ۵ شیراز، پس از این رویداد گفت که علی‌رغم واقع بودن شهرک صنعتی شیراز در محدوده شهرداری منطقه ۵، شهرک‌های صنعتی تحت نظارت سازمان پسماند اداره می‌شوند و مسئولیت کشتار سگها در این شهرک‌ها به عهده شهرداری نیست. روح الله خوشبخت مدیرعامل سازمان پسماند شهرداری شیراز نیز، ضمن ساختگی خواندن این کلیپ، تاکید کرد: شهرکهای صنعتی به هیچ وجه تحت نظارت شهرداری و یا سازمان پسماند نیستند و هر شهرک به طور مجزا توسط مدیر مربوطه اداره می شود.

یک:

کوندرا در صفحات ابتدایی بار هستی می‌نویسد:

“ما هرگز نمی توانیم با قاطعیت بگوییم که روابط ما با دیگران تا چه حدی از احساسات ما، از عشق ما، از لطف و مهربانی ما و یا از کینه و نفرت ما سرچشمه می‌گیرد و تا چه حد از قدرت و ضعف در میان افراد بودن تاثیر می‌پذیرد. نیکی حقیقی انسان ـ- در کمال خلوص و صفا و بی هیچ گونه قید و تکلف -ـ فقط در مورد موجوداتی آشکار می‌شود که هیچ نیرویی‌ را به نمایش نمی‌گذارند. آزمون حقیقی اخلاق بشریت (اساسی ترین آزمونی که به سبب ماهیت عمیق آن، هنوز برای ما به خوبی محسوس نیست ) چگونگی روابط انسان با حیوانات است، بخصوص حیواناتی که در اختیار و تسلط انسان هستند. اینجاست که بزرگترین ورشکستگی بشر تحقق یافته است. آن هم ورشکستگی بنیادی که ناکامی‌های دیگر نیز از آن ناشی می‌شود.”

 هر وقت حیواناتی را می بینم قلاده به گردن یا در آغوش صاحبخانه، حیواناتی که خودخواهی سوژه مدرن را در نام خود نیز حمل میکنند: حیوانات خانگی، شمایل این ورشکستگی در ذهنم جرقّه می‌زند.”

این صنعت گسترده تولید و فروش حیوانات خانگی یعنی همین انواع و اقسام سگ‌ها و گربه‌ها با شکل و شمایل به وضوح دستکاری شده و تجملاتی، بی‌شک راوی بخشی از نه تنها ارتباط آدمی با طبیعت که با خودش است. در نشریه‌ای می‌دیدم که چگونه کارشناسان خبره تولید سگ و گربه با دستکاری ژنتیک به پیشرفت‌های فوق‌العاده‌ای در تولید حیوانات خانگی بر اساس تمایلات مشتری و وضعیت بازار دست پیدا کرده‌اند. پای کوتاه، بلند، دم سربالا، سر پایین، چشم زاغی، سکسی، بی‌صدا و مناسب آپارتمان، زشت اما باکلاس و قس‌علیهذا. موجوداتی که پیش از ترکیب فردگرایی و خودخواهی انسان مدرن وجود خارجی نداشتند. سگ بودند با سگیت. چرخش مالی این کارخانه هم با محصولات جانبی و بیزینس‌های اطرافش چیز اعجاب‌آوری است. تنها چیزی که در این میان نیست دغدغه جان‌هایی است که ابتدا در فرآیند تولید مصنوعی، حیوانیت‌شان گرفته شده و سپس در چارچوب زندگی‌های انسانی محبوس شده‌اند. از همه مضحک‌تر اینجاست که با مهربانی و احساس پیوستگی به آنها به این توهم می‌افتیم که چقدر حیوان دوستیم ؛ چیزی شبیه فرستادن کنسرو و پتو برای آسیب دیدگان جنگ در سوریه.

منطق ابزارسازی امروزه چنان گسترش یافته که بدین‌جا رسیده‌است. نه تنها حیات حیوانی انسان با همه جنون‌ها و شاعرانگی‌ها و شوریدگی‌هایش، در فرآیند گسترش روزافزون خرد ابزاری به نفع چیزی بنام حقیقت، کنترل و تنظیم شده که حیوانات را نیز دربرگرفته است؛ در اوایل قرن بیست با ساختن باغ‌وحش‌ها و سیرک‌ها و امروزه با انتقال آنها به آپارتمان‌ها.

 مسأله فقط تزریق سمّ به سگ‌های ولگرد نیست. فاجعه همواره درون زندگی به ظاهرعادی ماست.

نیچه نوشته بود محبتی که انسان‌ها می‌توانستند به یکدیگر بدهند را به خدا داده‌اند. شاید بتوان این را به حرف او اضافه کرد که پس ازمرگ خدا این محبت[۱] همچنان نه به انسان که به حیواناتی زندانی داده می‌شود.

دو:

گاوهای شیرده را در اروپا برای اینکه شیر بیشتری بدهند روزهای متمادی در طویله‌های مجهز نگه می‌دارند و با برهم زدن نظم طبیعی بدن‌هایشان به جای روزی یک وعده، چند نوبت از آنها شیر می‌گیرند. در این حال متصدیان و تولیدکنندگان هرچند وقت یکبار درهای اتاقک‌های نگهداری از گاوها را در حضور تماشاچیان و دوربین‌هایشان باز می‌کنند و تصاویر عجیب و رقّت‌انگیزی می‌آفرینند. گاوها همچون کارتون‌های کودکی‌مان از خوشحالی و هیجان در چمن‌ها بالا و پایین می‌پرند و هیجانی می‌شوند. این تصاویر، سندهای دم‌دستی‌ای هستند از آنچه ما به سر طبیعت آورده‌ایم.

در طویله‌های مجهز به گاوها می‌خورانند و شیر می‌گیرند تا معده‌هایشان از کار بیفتد؛ و احتمالا بر روی پاکت‌هایش می‌نویسند: صد درصد طبیعی. به جرأت می‌توان گفت دیگر هیچ چیز طبیعی‌ای وجود ندارد. هرجا شنیدید شک کنید. این “طبیعی است” از همان منطقی پیروی می‌کند که کلیسای قرون وسطی می‌گفت: الهی است. در واقع همواره همان‌هایی که در حال تخریب‌اند، مبلغان‌اند. “مسیح همانی بود که بوسیله پیروان پیامبر قبلی بر صلیب شد” و این عبارت هیچ معنایی ندارد جز اینکه سعادت یک حقّه است.

انسان مدرن در این حیات متوحش جدیدش برای پیشرفت (جایگزین سکولارِ سعادت) اما به گونه‌ای سرخوشانه نابود می‌کند؛ با خنده و عکسهای حضار. اگر درشیراز سگ‌های ولگرد را ناشناسان با بی‌رحمی می‌کشند، خاورمیانه است؛ در آنجا انسان ذبح می‌کنند. در جهان پیشرفته و سکولار هم نسبتی از این رابطه هست. همان منطقی که بر رابطه انسان‌ها باهم برقرار است را به‌گونه‌ای صریح‌ و برهنه‌تر در رابطه‌شان با حیوانات می‌توان دید. این دخالت بی‌حدوحصر در طبیعتِ گاو همان هدفی را دنبال می‌کند که جامعه امروز مدرن بدنبال‌اش است: تولید بیشتر و تبدیل کردن همه چیز به منبع درآمد. تنها راه سعادت اینجاست که هرچیزی را باید به سرمایه تبدیل کرد. هرچیزی را. و خب با وجود چنین هیولایی معلوم نیست که چرا همواره مصداق تمام بی‌تمدنی‌ها و توحش‌ها و زشتی‌ها مای شرقی یا اینجایی است.

در شادی این گاوها بس منطق حیات انسان‌ مدرن نمایان است. در واقع، مزرعه حیوانات است.

سه:

حیوان آزاری بدوی آنگونه که در شیراز و زندگی‌های ما در کوچه و خیابان قابل رؤیت است، ریشه در مناسبات نوین دارد. هزار سال پیش کسی در ایران با حیوانات چنین نمی‌کرد؛ همانگونه که در روستاهای ایران اکنون نمی‌شود. این آزار یک جنبه کاملا مدرن و روی دیگر سکه همین رویدادی است که در صنعت پیچیده حیوانِ خانگی سازی در غرب مشاهده می‌کنیم. صنعتی که کاملا در جهت چیزهایی مثل منزلت اجتماعی انسان‌ها به چنین مداخله‌ای در طبیعت مشغول است. هر دوی اینها محصول جداسازی مدرن انسان از بقیه طبیعت است.

اینکه آدمی رابطه خوبی با حیوانات داشته باشد قطعا امری پسندیده وعالی است. نکته اینجاست که این رابطه پیشاپیش با وجود چنین صنعتی(Pet Industry) مخدوش نشده‌است؟ نکته در اینجا دفاع از “امر طبیعی” و ستایش بدویت نیست، بلکه سخن بر سر “حفظ طبیعت” است. این دو با یکدیگر متفاوتند. از بین بردن طبیعت که چیزی است بر آمده از عقل ابزاری مدرن و صنعتی سازی که با از بین بردن امر طبیعی فرق دارد. اولی نقدی است به سوژه‌گرایی مدرن و ازبین رفتن و در مضیقه قرارگرفتن حیات انسان و دیگر موجودات، و دومی گشودن راهی برای تجربه شکل‌های متعدد و متنوع زندگی و اتفاقا بلوغ انسان.

 

زیرنویس

[۱] ریشه لاتین کلمهpet به معنای گیرنده محبت است.