دولت اعلام کرده می خواهد بودجه عمومی سال آینده را بر اساس رقم ۹۵۰ هزار میلیارد ریال ببندد و اگر این عدد را به ۷۵ میلیون نفر و بعد به۱۲ ماه تقسیم کنیم، کل بودجه کشور در هر ماه برای هر نفر ایرانی ۱۰۵ هزار تومان می شود .یعنی اگر قرار باشد کل بودجه کشور را هم به عنوان یارانه بریزد به حساب مردم، باز هم بیشتر از 105 هزار تومان نمی شود. با این حساب، به نظر آقای محمد حسین قدیری ابیانه، طرح موضوعاتی مثل “می خواهیم پول در جیب مردم بگذاریم و عده ای نمی گذارند”، “می خواهیم خانه هزار متری بدهیم و عده ای نمی گذارند” و …. فقط جنبه تبلیغاتی دارد.
اما به نظر ما اتفاقا اصلا هم جنبه تبلیغاتی ندارد، دولت واقعا می خواهد توی جیب مردم پول بگذارد و خانه هزار متری بدهد، ولی عده ای نمی گذارند. مثلا همین آقای قدیری ابیانه، اگر واقعا دولت نمی خواست پول به مردم بدهد یا خانه برایشان بسازد مرض داشت حرفش را بزند؟ تا حالا کی از این دولت دروغ شنیده که دفعه دومش باشد. آقای قدیری ابیانه هم دارد تشویش اذهان عمومی می کند. اصلا مگر همین هشت سال پیش نمی خواست نفت را بیاورد سر سفره مردم؟ … خب آورد. مگر همین سه چهار سال پیش نمی خواست دست مفسدان اقتصادی را قطع کند؟ … خب کرد. الان هم سفره مردم نفتی شده، هم مفسدان اقتصادی دستشان قطع شده، رفته اند کانادا برای خودشان ویلا خریده اند. حالا با یک دست یا دو دست؟ چه فرقی می کند، موضوع ویلاست که خریده شده.
به اعتقاد همان آقای قدیری ابیانه رئیس جمهور در آینده به مردم خواهد گفت که « اگر می خواهید یارانه ها دو برابرشود، اگر می خواهید وعده هایی که دادیم عملی شود، باید به فرد مورد نظر من رای بدهید. این کارهای آقای احمدی نژاد فقط به کشور ضربه می زند.» حسود هرگز نیاسود تا بمیرد. اصلا این آقای قدیری از وقتی رفت ایتالیا و هی سعی کرد تیپ اش را شبیه “ آندره بوچلی” علی آباد درست کند، همیشه به احمدی نژاد حسادت می کرد و مثل خیلی ایرانی هایی که به سفر فرنگ می روند، آرزویش این بود که حتی شده نیم ساعت، حتی ده دقیقه رئیس جمهور شود، نه اینکه منظورم الآن به بنی صدر باشد، بالاخره آقای بنی صدر هیچی هم که نبود، واقعا هیچی نبود. بالاخره برای خودش یک اسلام شناس بزرگ و یک فیلسوف بزرگ و یک جامعه شناس بزرگ و یک انسانی بود که در عرض 48 سال مدل لباس اش عوض نشده، چون آدمی است که اصول دارد، ولی این آقای قدیری ابیانه همه اش به محمود حسودی می کرد؛ چه زمانی که مسوول آبدارخانه انجمن اسلامی ایتالیا بود، چه بعدش که در وزارت خارجه روزنامه های خارجی را می چسباند توی آلبوم، چه بعدش که اصلا چه ربطی به کارخانه فیات دارد.
ولی به اعتقاد ما آقای احمدی نژاد در گذشته هم همین حرف ها را می زد و همین کارها را هم می کرد، ولی به کشور هیچ ضربه ای نمی خورد. تازه نظرش هم خیلی به نظر آقا نزدیک تر می شد. ولی آنهایی که گلویشان را پاره می کردند و می گفتند دارد این کارها را می کند و این حرف ها را می زند، هم به خودشان خیلی ضربه می خورد، هم به کشور. الان هم برای اینکه به خودشان و کشور آسیبی نرسد یا رفته اند خارج نمی توانند بیایند داخل، یا رفته اند داخل، نمی توانند بروند خارج، یا رفته اند زندان که نه می توانند بیایند داخل نه می توانند بروند خارج.
این آقای قدیری جامعه شناس و اسلام شناس و فیات شناس و کارشناس مسائل سیاسی تصریح می کند: « حرفهایی که آقای احمدی نژاد مطرح می کند فقط هزینه بر مملکت تحمیل می کند. کارهای وی فضای انتخابات را ناسالم می کند . این حرفها برای این است که عناصر مورد نظر خود را وارد قدرت کنند تا بتواند پروژه پوتین - مدودوف را کلید بزند.» این شد یک حرف حسابی، نه اینکه آقای قدیری ابیانه به عنوان مسوول کل آبدارخانه انجمن اسلامی دانشجویان ایتالیا زمانی با اشاره به روابط دیپلماتیک ایران و لیبی بگوید « برخی افراد ایراد می گیرند که چرا آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ما در گذشته با قذافی ملاقات کرده است، این ایراد بی خود است، در حال حاضر ما تنها دولت مردم سالار دینی در جهان هستیم و اگر قرار باشد ما با دولت های پاکی مثل خودمان رابطه داشته باشیم، دیگر با هیچ کشوری نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم.» یعنی کلا برقراری ارتباط میان احمدی نژاد و قذافی که یکی از رهبران انقلابی جهان بود و آخرش هم این قدر انقلابی ماند تا انقلابی ماند و انقلابی به ملاء اعلی رفت، فرق می کند با پروژه پوتین- مدودف. اصلا ربطی ندارد. به قول آقای دوشواری “ شوما اون ربطش نشون بده.” یا مثلا طرح های انقلابی آقای قدیری ابیانه که روز هفدهم اردیبهشت پارسال پیشنهاد کرد، شوخی نکردهاااااا، جدا بعد از یک دهم ثانیه فکر پیشنهاد کرد که « نام عربستان سعودی به عربستان محمدی باید تغییر کند. » نه اینکه ما بیست سال است می خواهیم اسم یک خیابان تهران را عوض نکنیم، دولت مصر با ما رابطه برقرار نمی کند، نه اینکه اسم شیرینی دانمارکی را گذاشتیم شیرینی گل محمدی اصلا کسی یادش نیست، نه اینکه عربستان سعودی پایگاه نظامی علیه ایران نیست که فرت و فرت برایش برنامه ریزی می کنیم، نه اینکه هشتاد سال اسم خلیج فارس همین خلیج فارس بوده حالا دارند خلیج عربی را به پاچه مان فرو می کنند، نه که مفتی عربستان سعودی ما را به مواضع هسته ای اسب حضرت عباس حساب می کند، نه که دائم سهمیه حجاج مان را کم می کنند و اصلا دولت عربستان به جز شخص هاشمی کسی را در ایران آدم حساب نمی کند، حالا طرف می خواهد اسم یک کشور را هم تغییر بدهد.
اتفاقا یک استوانه گردن کلفت نظام هم قبلا در یک نامه همین حرف ها را نوشته بود، ولی چون سلام نکرده بود، کسی به حرفش گوش نداد… به نظر ما این آقای ابیانه هم چون سلام نکرده، کسی به حرفش گوش نمی کند. آدم اول سلام می کند، بعد حرف می زند. همین طور که نامه بی سلام نمی نویسد بدهد دست مردم.آقای ابیانه می گوید: کاملا مشخص است که کاندیدای مطلوب احمدی نژاد آقای مشایی است، ولی من تصاویر مجسمه های مستهجن دوران تصدی مشایی بر میراث فرهنگی را برای درج در پرونده وی به شورای نگهبان می دهم.
ما هم خیلی اظهار تعجب می کنیم، چون اصلا مشخص نبود، فقط پیشنهاد می کنیم آقای ابیانه اولا مصرف آب هویجش را کم کند، چون به شدت بصیرتش دارد عمیق می شود، دوما این کار را نکند، چون یک دفعه مشایی هم تلافی می کند عکس مستهجن کل مسوولان نظام را در همان دوران دو سه روزه تصدی اش بر وزارت اطلاعات می دهد دست مردم، خوبیت ندارد.
قدیری ابیانه در پایان اضافه می کند: « احمدی نژاد انسان است و خداوند انسان را این گونه آفرید که در هر مقام و موقعیتی امکان اشتباه آن وجود دارد.» که البته ما چون در این موارد یک کمی شک داریم، چیزی اضافه نمی کنیم و او آرزو می کند احمدی نژاد عاقبت به خیر شود و با صحبت های خود به کشور ضربه نزند. ولی تا ما می خواهیم چیزی بگوییم، خودش اعلام می کند “ نه احمدی نژاد و نه هیچ کس دیگری نمی تواند به انقلاب ما ضربه بزند و آن را از خط خود خارج کند.” وما همین طور که داریم فکر می کنیم اگر هیچکس نمی تواند به انقلاب شما ضربه بزند، پس مرض داری آرزو می کنی احمدی نژاد بهش ضربه نزند؟ …از کادر خارج می شود و ماهم در حالی که داریم رفتنش را نگاه می کنیم، همزمان این سوالات هم در ذهنمان ته نشین می شود:اولا این آقای قدیری ابیانه تا الان کجا بوده؟دوما این آقای قدیری ابیانه تا الان چه کار می کرده؟سوما این آقای قدیری ابیانه تا الان هر کجا بوده و هر کاری که می کرده، سرش را بخورد، روزنامه هم نخوانده؟ با کسی هم حرف نزده؟ که یک دفعه همین طور بی دلیل یاد پسر مرحوم آنیلی، مدیر کارخانه فیات می افتیم.
آخرش هم نفهمیدیم این ادواردو آنیلی در ملاء اعلی اووردوز کرد یا اووردوز کرد و به ملاء اعلی رفت. یا کلا کارخانه فیات چه ربطی به اسلام ناب محمدی داشت؟ کلا سوال که زیاد است، چیزی که کم است جواب است که الحمدالله هر چه گوش می کنیم نمی شنویم