1- احمد صدر حاج سید جوادی از اعضای اولیه و بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در کنار افرادی مانند آیت الله محمود طالقانی، یدالله سحابی و مهدی بازرگان است. او از وکلای دادگستری و حقوقدانان مبرز ایرانی است.
در کارنامه مسئولیت های اجرایی حاج سید جوادی، دادستانی تهران در دوران نخست وزیری دکتر علی امینی، صدارت وزارت کشور و وزارت دادگستری در دولت موقت مهندس بازرگان و نمایندگی دوره اول مجلس شورای ملی (پس از انقلاب 1357) به چشم می خورد.
احمد صدر حاج سید جوادی روز سوم خرداد سال 1296 به دنیا آمده است. با این ترتیب او هم اکنون 94 سال سن دارد.
حاج سید جوادی در دوران حکومت پهلوی، وکالت تعداد زیادی از فعالان سیاسی مخالف حکومت وقت رابر عهده داشته است که از جمله آنها می توان از دکتر علی شریعتی، آیت الله حسینعلی منتظری و آیت الله سید علی خامنه ای نام برد.
در این میان، ماجرای دفاعیات او از آیت الله خامنه ای که در آن هنگام، طلبه ای کم نام و نشان و خطیبی تازه کار در شهر مشهد بود، جلب توجه می کند.
صدر حاج سید جوادی برای دفاع از خامنه ای جوان، بارها با هواپیما و یا وسایل دیگر خود را به مشهد رساند. در یکی از این دفعات، هنگام محاکمه، ۱۰ تا ۱۵ نفر از وابستگان به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) جلوی در دادگستری جمع شده و شعارهای مرگ بر خامنهای و مرگ بر صدر حاج سید جوادی سر می دهند. پاسبان مأمور جلو در دادگستری مطلع شده که آنها قصد حمله به این دو و ضرب و شتم آنها هنگام خروج از آنجا را دارند. مراتب را به تیمورتاش (رئیس دادگاه) اطلاع می دهد و تیمورتاش نیز پس از جلب رضایت صدر، جلسه را تجدید کرده و صدر را با دو مأمور از درب پشتی دادگستری به خارج از ساختمان فرستاده و او با یک تاکسی از مهلکه می گریزد.
با وجود این خدمات و سوابق گسترده و طولانی مدت او در دوران انقلاب، احمد صدر حاج سید جوادی، سالها پس از انقلاب 1357 به دفعات بازداشت و مورد محاکمه یا بازجویی قرار گرفت. او در سال 1380 همراه با تعدادی از اعضای نهضت آزادی ایران و نیروهای ملی مذهبی بازداشت و در دادگاه به احکام مختلفی از جمله شلاق محکوم شد.
صدر حاج سید جوادی هنگام صدور حکم شلاق 84 سال داشت. او در خاطرات شفاهی خود می گوید که هنگام انشای حکم به قاضی خود مضمونی چنین را بیان کرده است: “پیش از انقلاب من بارها از آقای خامنه ای در دادگاه های شاه به طور رایگان دفاع کردم و مخارج رفت و آمد و دیگر خرج های مربوطه را هم از جیب خود پرداخت کردم. به خاطر دفاع از آقای خامنه ای بارها مورد تهدید جانی قرار گرفتم و آزار و اذیت شدم اما بابت این مسائل هرگز هیچ هزینه ای از ایشان نگرفتم. حالا شما به ایشان سلام برسانید و بگویید حاج سید جوادی این ضربات شلاق را به عنوان مزد وکالت خود از شما قبول می کند.”
2- آیت الله خامنه ای در دوران قبل از انقلاب اسلامی از شاگردان و طرفداران آیت الله منتظری به شمار می آمد. یکی از دلایل دستگیری او در آن دوران نیز مربوط به موضوعاتی مانند پخش اطلاعیه ها، نوارها یا سخنرانی های آیت الله منتظری بود.
آقای خامنه ای بارها در زندان های حکومت پهلوی نزد دیگران به شاگردی و کسب تلمذ خود در محضر استاد، اذعان و به گفته زندانیان به این مسئله بسیار افتخار می کرده است.
این رابطه استاد و شاگردی بین آیت الله منتظری و آیت الله خامنه ای در سالهای پس از انقلاب نیز ادامه داشت بخصوص پس از آنکه آقای خامنه ای به پیشنهاد آیت الله منتظری به عنوان جانشین او در امامت جمعه تهران توسط رهبر فقید جمهوری اسلامی انتخاب شد.
آیت الله منتظری در آن هنگام برای راضی کردن آیت الله خمینی به صدور حکم امام جمعه ای حجت الاسلام خامنه ای که آن روزها هنوز جای چندانی در میان شخصیت های اصلی حکومت ایران نداشت، مذاکرات زیادی را انجام می دهد. با موفقیت آمیز بودن این تلاش ها، آیت الله خمینی، خامنه ای جوان را به عنوان امام جمعه تهران منصوب می کند تا آیت الله منتظری فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور علمی و حوزوی خود پیدا کند.
حجت الاسلام خامنه ای در اولین نماز جمعه ای که به عنوان امام جمعه تهران در تاریخ 28 دی ماه 1358 اقامه می کند، اینگونه از استاد خود تقدیر می کند: “… و سپاس از امام امت، از اینکه سخنگوی این جمعیت عظیم را و امام جماعت این جمع را آن کسی قرار داده است که به ضعف و عجز خود معترف است. اللّهم إنّ هذا مقام اولیائک و احبّائک، این مسند اولیای بزرگ خداست، این مسند صالحان و شایستگان است. در جمع خود ما این مسند عالم بزرگ و راحل عظیمی است که ملت ایران هنوز داغ فقدان او را در دل میپروراند. این مسند مرحوم آیتاللَّه طالقانی است، آن انسان زجرکشیده و کوشش کرده و پایمردی کردهای که در آخرین لحظات زندگیاش، در آخرین نفسهایش هم، راه دیرین خود را گم نکرد، از مجاهدت دست نکشید، و آن گاه این مسند فقیهی همچون حضرت آیتاللَّه منتظری است، استاد بزرگوار ما و استاد بزرگوار حوزه علمیه، لکن اکنون چنین شده است…”
شرح آنچه در دوران رهبری آیت الله خامنه ای بر استاد رفت، تکرار مکررات و توضیح واضحات است….
3- میر اسماعیل موسوی خامنه، پدر میرحسین موسوی، رهبر جنبش سبز ایران که هم اینک در محلی نامشخص در حبس به سر می برد، در ایام نوروز 1390 درگذشت. او پسرعمه پدر آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی بود.
آیت الله خامنه ای معمولا تلاش داشته تا اختلافات و دشمنی های فکری و سیاسی خود با منتقدان و مخالفانش را به روابط ظاهری شخصی تعمیم ندهد. به عنوان مثال او پس از درگذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان و مرحوم دکتر یدالله سحابی در سالهای دور، پیام های تسلیت بسیار گرم و صمیمانه ای را خطاب به خانواده آنها فرستاد که تعجب و حیرت ناظران را به دنبال داشت.
با وجود این، گویا گذر زمان و حوادث سالهای اخیر در این خصلت مثبت آیت الله خامنه ای نیز بی تاثیر نبوده است. به عنوان مثال رهبر جمهوری اسلامی اگرچه پس از درگذشت استاد خود آیت الله منتظری، پیام تسلیتی صادر و از او به عنوان “فقیه بزرگوار” یاد کرد اما متن آن پیام به گونه ای بود که بسیاری از ناظران، بخشی از آن را نشانه ای از “کینه توزی” شاگرد نسبت به استاد تحلیل کردند.
اما آیت الله خامنه ای که به گفته اعضای خاندان موسوی و اقوام مشترک، در دوران مبارزات پیش از انقلاب 57 مدتی در خانه پدر میرحسین موسوی مخفی بود تا از دسترس ماموران امنیتی حکومت پهلوی دور بماند، نه تنها پس از درگذشت او از صدور یک پیام تسلیت ساده نیز امتناع کرد بلکه اینبار ماموران امنیتی تحت امر او، با بازداشت و ضرب و شتم شرکت کنندگان در مراسم تشییع جنازه و ربودن تابوت میراسماعیل موسوی، اجازه برگزاری این مراسم را هم ندادند.
اندکی بعد هم خانواده موسوی اعلام کردند که به آنها حتی مجال و فرصتی برای برگزاری مجلس ختم مرحوم هم داده نشده است.
نمونه های دیگری هم از قدرشناسی های اینچنینی آیت الله خامنه ای وجود دارد اما حالا هواداران جنبش سبز می گویند رهبر جمهوری اسلامی نمک می خورد و نمکدان می شکند…