گفته های فاطمه معتمد آریا درباره فیلم “اینجا بدون من”
ماجرای اتحاد نسل ها…
فاطمه معتمد آریا این روزها فیلم «اینجا بدون من» به کارگردانی بهرام توکلی را روی پرده دارد.فیلمی که بیلبوردهایش هرجا که تصویری از او دارد یا پاره می شود و یا به آتش کشیده می شود. به همین بهانه حرف های معتمد آریا باب چند و چون حضور در این فیلم و نحوه ی نگاه او به فیلم نامه را در مطلب این صفحه گرد هم آورده ایم که می خوانید…
در آغاز، معتمدآریا جریان حضور خود را در این فیلم چنین شرح می دهد:
«در آخرین مراحل پیشتولید قرار شد من با گروه تولید «اینجا بدون من» همراه شوم. نخستین باری که این پیشنهاد با من مطرح شد میدانستم به دلیل زمانبندی امکان همکاری با این گروه را ندارم، آن روزها سرگرم فیلمبرداری کار دیگری بودم. در جریان بودم گروه تولید قصد دارند خیلی زود فیلمبرداری را شروع کنند و در نتیجه تماس گرفتم و گفتم متاسفانه نمیتوانم در این فیلم بازی کنم.»
او ادامه می دهد:
«به من گفتند تهیهکننده اصرار دارد زودتر تولید را شروع کند و پرسیدم تهیهکننده چه کسی و جواب دادند آقای سعدی. در «گیلانه» تجربه بسیار خوبی با آقای سعدی داشتم و با ایشان تماس گرفتم و گفتم میتوانیم به نوعی برنامهریزی کنیم که من هم در کار حاضر شوم. پیشنهاد دادم آنها کمی دیرتر شروع کنند و من هم زودتر کارهایم را تمام کنم تا در نهایت به هم برسیم. گفتم فیلمبرداری را از جایی شروع کنند که من کار ندارم تا فرصت من هم آزاد شود.»
این بازیگر درباره دلیل علاقمندیاش به بازی در این فیلم نیز توضیحاتی ارائه داده است:
«علاقهمند بودم در این پروژه حضور داشته باشم، زیرا فیلمنامه آن را جزو نوشتههای بسیار خاص میدانستم و کمتر ایرادی میتوانستم از آن بگیرم. علاوه بر آنکه بعد از سالها متنی را میخواندم که برگرفته از نوشته تنسی ویلیامز بود و خیلی خوب توانسته بودند آن را ایرانی کنند و با مسائل خودمان منطبق کنند. آقای سعدی هم خیلی با اشتیاق پذیرفتند. سفری رفتم و بعد از بازگشت یکی دو روز بعد شروع به فیلمبرداری کردیم.»
او ادامه می دهد:
«مهمترین عاملی که باعث شد در این فیلم بازی کنم غیر از فیلمنامه، آقای توکلی بود که کارهای قبل او را دیده بودم و به نظر میآمد جزو کارگردانهای خاص نسل جدید هستند. وقتی شروع به فیلمبرداری کردیم متوجه شدیم واقعاً همین طور است و ایشان کارگردانی فهیم و خلاق است و سالها بود دنبال چنین موقعیتی بودم تا با کارگردانی از نسل جدید کار کنم و با هم همخوانی داشته باشیم. خوشبختانه آقای توکلی نه در نگاه اول بلکه در طول کار این خاصیت را از خود ثبت کردند.»
او در مورد نوع تعامل با توکلی و دریافت نقش و میزان تاثیر نظرات او روی نقش مادر هم حرف هایی دارد:
«کار کردن با کسانی که همنسل نیستند نیاز به گفتوگو دارد تا در ذهن روشنگری اتفاق بیافتد. من این فرصت را خیلی کم داشتم که با آقای توکلی بنشینیم و بتوانیم در مورد فیلمنامه صحبت کنیم. شاید روزهایی که قبل از فیلمبرداری توانستیم با هم حرف بزنیم انگشتشمار باشد. در حقیقت اول کار برایم کمی سخت بود که این چنین کار کنم، اما به اعتماد کارهایی که آقای توکلی انجام داده بودند، پیش رفتیم.»
او در همین زمینه ادامه می دهد:
«زمانی که فیلمبرداری را شروع کردیم روزهای اول کمی برایم سخت و سنگین بود، زیرا نمیدانستم آقای توکلی چه کار میکنند و در ذهنشان چه میگذرد. او زیاد هم اهل توضیح دادن نبود و من هم جزو بازیگرانی هستم که باید همه چیز در ذهنم روشن باشد و اگر ابهام در ذهنم وجود داشته باشد کار برایم سخت میشود. بعد از یکی دو هفتهای با یکدیگر شروع به حرف زدن کردیم و بعد اطمینانی که داشتم محکمتر کردند و کار را ادامه دادیم.»
بازیگر محبوب و مردمی سینما و تلویزیون ایران درباره سبک بازیگری خود به صورت کلی، این طور می گوید:
«شیوه کار خود من سرسپردگی به کارگردان است. برای فکر هر کارگردانی که میخواهد کار کند احترام زیادی قائل هستم، زیرا من تجلی اندیشه آن آدم میشوم و ترجیح میدهم کارهایی که او میخواهد را انجام دهم و همیشه همه حرفها را پیش از فیلمبرداری میزنم و آن اتفاقی که جلوی دوربین میافتد حاصل گفتوشنودهای من و کارگردان پیش از فیلمبرداری است.»
معتمدآریا با اشاره به اینکه نمایشنامه «باغ وحش شیشهای» را پیش از این کار خوانده بود، در پاسخ به این سئوال که تفاوتها در فیلمنامه «اینجا بدون من» و این نمایشنامه در چه بود، گفت:
«در فیلمنامهای که آقای توکلی نوشته بودند قرار بود هر سه شخصیت همراه یکدیگر پیش بروند. البته مادر در جایگاهی بود که باید این وضعیت خانواده را اداره میکرد. ایده و تلاش من این بود که ما سه نفری ماجرا را جلو ببریم و نه فردی.»
او ادامه می دهد :
«بازیگرانی که با آنان در این کار همراه بودم، به نسل من نزدیکتر و وفادارتر هستند تا نسل خودشان. آنان از نظر حرفهای، کاری، دانش و تجربه کاری به نسل من نزدیکی زیادی دارند. شیوه کار من به این ترتیب است که هیچوقت دوست ندارم به صورت فردی در یک فیلم دیده شوم، زیرا اعتقاد دارم سینما یک کار گروهی است. من و هر کس و هر چیز دیگری باید به اندازه هم دیده شویم. فکر نمیکنم هیچوقت با بیشتر دیده شدن میتوانم کار بهتری ارائه کنم. با همسان دیده شده میتوان نتیجه بهتری را در یک پلان، سکانس یا یک فیلم نشان داد.»
این بازیگر همچنین دربارهی کار گروهی و یا همان به اصطلاح “ تیم وورک ” غربی ها نیز سخنان جالبی مطرح کرده است:
«تلاش اولیه ما سه نفر که با هم کار میکردیم این بود که همهمان هماندازه هم جلو برویم. اینکه کی چقدر بیشتر میداند، کی تجربه بیشتری دارد و یا کی جاذبه بیشتری دارد را کنار گذاشتیم و فکر کردیم که سهتایی باید با هم پیش برویم. طبیعتاً جاهایی نمیتوانیم به هم وصل شویم و یا به طور موازی پیش برویم و آن جاهایی است که عقاید شخصی بازیگران یا دریافتشان از موقعیت تاثیرگذار است. تلاش اصلی ما این بود که هر سه با هم قدم برداریم.»
او ادامه داد: «من تا به حال چنین نقشی بازی نکرده بودم؛ هرچند نقش مادرهای زیادی بازی کردم، اما اینگونه مادر را بازی نکردهام؛ مادری که از عشق وافرش به فرزندانش دچار توهم باشد و تمام سختیها و نبودها و کاستیها را میخواهد درست و خوب و طبیعی جلوه دهد و به جای اینکه نقص فرزندان را به آنان یادآوری کند سعی میکرد آن را مرتفع کند.»
معتمدآریا در ادامه باب دیالوگ و دیالوگ نویسی در ایران نیز توضیحاتی ارائه داده است. او گفت:
«برای من این نقش بسیار خاص و استثنایی بود به خصوص اینکه در تمامی کارهایی که تاکنون انجام دادهام تلاش کردم نقشهایی بازی کنم که دیالوگ کمتری داشته باشد و حرکتش بیشتر باشد. اصولا دیالوگنویسی در ایران خیلی سخت است و کمتر میتوانیم دیالوگهایی را پیدا کنیم که صحیح نوشته شده باشد. آقای بیضایی در نوشتن دیالوگ استثنایی بود، گاهی اوقات هم آقای الوند در برخی فیلمها دیالوگهای خوبی مینویسند.»
این بازیگر سخنانش دربارهی متن فیلم نامه در این فیلم را اینگونه ادامه داده است :
«این اولین بار بود که میدیدم هرچه نوشته شده فوقالعاده است تا جایی که مجبور میشدیم بعضی بخشهای آن را حذف یا کوتاه کنیم. وقتی زمان صداگذاری رفتم تا بخشهایی از کار را اصلاح کنم برای خودم جالب بود که چطور توانستم این حجم از دیالوگ را بگویم. تکرار آن برای خود من سخت بود و وقتی میدیدم این همه دیالوگ درست در این فیلم وجود دارد برایم دوستداشتنی بود.»
او همچنین درباره سبک کارگردانی توکلی گفت:
«خوبی کار ما این بود که تکلیف آقای توکلی با کار خودش روشن بود. هرچه که به ایشان پیشنهاد میشد برای بهتر شدن ایدههایشان حتما استقبال میکردند و آنچه را منطبق بر کار و نگاهش نبود خیلی راحت و ساده کنار میگذاشتند. اصولا آقای توکلی کارگردانی است که تکلیف روشنی با خودش و کارش دارد و اگر کسی ایدهای بدهد که او را به کارش نزدیک کند از آن استقبال میکند.»