بالاخره بعد از بیست ماه مذاکره سنگین میان جهان و ایران، مذاکرات هسته ای به نتیجه رسید و قرار شد ایران آن حقوق هسته ای را که به درد عمه جان ریاست سابق جمهوری می خورد، بگذارد در حالت بایگانی راکد و آن ۱۲۰ میلیارد دلار پولی که الحمدالله دست استکبار جهانی مانده بود و از این طریق حفظ شده بود و احمدی نژاد موفق نشد آن پولها را ملاخور کند، برگردد به دست ملت. این مذاکرات چند چیز مفید را نشان داد که تا قبل از این نشان داده نشده بود:
یک، انسان می تواند هم وزیر جمهوری اسلامی باشد، هم حرف بزند و هم حرف مفت نزند و هم بعد از حرف زدن بقیه به او احترام بگذارند و مثل احمدی نژاد نباشد.
دو، انسان می تواند هشت سال با چنگ و دندان از حق مسلمش دفاع کند و همه حقوقش را از دست بدهد، و در عرض دو سال با استکبار جهانی سازش کند و حقوق از دست رفته اش را به دست بیاورد.
سه، انسان می تواند تا آخرین قطره خون بجنگد و شکست بخورد، ولی اصلا نجنگد و پیروز بشود.
چهار، عقل چیز خوبی است و زبان هم فقط برای فحش دادن و لیچار گفتن نیست.
پنج، یک ایرانی می تواند به نتیجه ای که تعیین کرده برسد. پس از امروز می توانیم امیدوار باشیم که ممکن است این اتفاق بعدا هم به خیروخوشی تکرار شود.
انجمن غرغروها
البته اغلب هموطنان ما از اینکه بعد از سی و هفت سال بلاهت ملی، دوازده سال جنگ کلامی و بیست ماه توافق هسته ای مذاکرات، از اینکه توافق میان ایران و پنج به اضافه یک حاصل شد خیلی خوشحال شدند، اما خیلی هاشان هم اصلا خوشحال نشدند و خیلی ناراحت شدند، در همین راستا انجمن غرغروهای ایرانی در سطح جهان، ضمن تائید نتیجه مذاکرات، موارد زیر را اعلام کردند:
یک، خاک بر سر جو زده تان! حالا مگه چی شده؟ یعنی شما فکر می کنید که اگر ایران با آمریکا آشتی کنه، ما جوانی مان را دوباره به دست می آوریم؟ فکر می کنید من که ۲۹ سال قبل یک بار با دوچرخه خوردم به یک دیوار، آن اتفاق را فراموش می کنم. هیچ دلیل ندارد، وقتی دوچرخه من ۲۹ سال قبل به دیوار خورده است، من خوشحالی کنم.
دو، فکر کردید حالا که توافق شده، چیزی گیر ملت می آید، اصلا فرض کنید که ۱۲۰ میلیارد دلار هم به دست مردم برگردد، آیا این ۱۲۰ میلیارد دلار مشکلی را از ما حل کند؟ اصلا ۱۲۰ میلیارد دلار نه، ۱۲۰۰ میلیارد دلار، این هم خوشحالی دارد؟ اصلا فرض کن کل تورم از بین برود، فرض کن هیچ چیزی گران نشود، فرض کن همه مرده ها زنده شوند، فرض کن همه مردم سرکار بروند، چی گیر ما می آید. اصلا برای چی باید خوشحال باشیم؟ خاک برسر همه تان.
سه، حالا یک توافقی شده، ولی برای چی شما خوشحال هستید؟ آیا این توافق باعث می شود که زنهایی که از شوهرشان جدا شدند، بعد آن زن رفته با مرد دیگری ازدواج کرده، و پنج تا بچه به دنیا آورده، پسر دومی اش رفته آمریکا دکترای بیوشیمی گرفته و الآن استاد دانشگاه است، دختر آن استاد دانشگاه الآن رفته به پرو با یک دانشمند پرویی ازدواج کرده و یک دختر دو ساله دارد که دیروز هلو را با هسته خورده و دلش درد گرفته، آیا با این توافق دل درد آن دختر مظلوم که فقط دو سال دارد، حل می شود، خاک برسرتان که اصلا به فکر کودکان نیستید.
چهار، من برای چی باید خوشحال باشم که توافقی میان آمریکا و ایران شده، اصلا برای چی از اولش دعوا کردند که حالا توافق بکنند، چرا ۳۵ سال قبل توافق کردند، اصلا برای چی انقلاب شد؟ برای چی آمریکا علیه دکتر مصدق کودتا کرد که حالا بخواهند با ما آشتی کنند، ما باید روزی خوشحال باشیم که مصدق همین جا زنده شود و با شاه آشتی کند و اصلا برای چی جنگ دوم جهانی اتفاق افتاد؟ هیتلر باید همه یهودی ها را می کشت بدون اینکه جنگ جهانی اتفاق بیافتد، ما فقط زمانی می توانیم خوشحال باشیم که کورش دوباره در انتخابات پیروز شود و ما در جای حقیقی مان قرار بگیریم.
پنج، یعنی شما فکر می کنید اگر فقط توافق هسته ای شود، مشکل ما حل می شود؟ یعنی دیگر پدرها بچه های شان را کتک نمی زنند؟ یعنی دیگر تیراژ کتاب پائین نمی ماند، یعنی دوباره کنسرت های موسیقی برگزار می شود؟ یعنی دوباره مردم همه دکترای ادبیات می گیرند؟ من برای چی باید خوشحال باشم که جنگ نمی شود، در حالی که مردم نیجریه هفته قبل مورد حمله بوکوحرام قرار گرفتند.
یعنی طرف جوری حرف می زند که انگار تمام جوایز صلح نوبل را گرفته، تمام اختراعات دنیا را هم کرده و کلا به خودش تعهد داده تا آخر عمر هر کسی هز هر چیزی خوشحال شد، با مشت محکم بزند وسط دماغش.
حل مشکل با اجرای احکام دینی
ممکن است آدمهایی پیدا بشوند که بدون فکر، بدون بررسی، بدون لحظه ای دقت نظر و مثل هر مسئول حکومتی ایران یا روحانیون، عقل شان را ببندند و دهان شان را بازکنند و بگویند که این حاج آقا بوشهری که گفته است: “با اجرای احکام دینی دیگر مشکلی نخواهیم داشت.” عقلش نمی رسد و حرفی که زده حرف نامربوطی است. در چنین حالتی است که ما از سوی امت همیشه در خیابان به دلیل اینکه با آمریکا توافق شده و فعلا قرار نیست مشت های محکم مان را به دهان آمریکا بگوبیم، همان مشت را به دهان یاوه گویانی خواهیم کوبید که از برادر بوشهری انتقاد می کنند، در حالی که اظهارات این برادر عین حقیقت است و اگر احکام نورانی اسلام که الآن سی سال است از شدت نورانیت چشم همه ماها را کور و بعضا آستیگمات کرده، اگر خدای ناکرده اجرا شود، کلی مشکلات بشری از میان خواهد رفت. چطور؟ خیلی ساده است.
اول، یکی از مهم ترین احکام اسلامی که ردخور ندارد، حکم حرام بودن بهره بانکی یا رباست، همین یک حکم را اگر اجرا کنیم، احتمالا کل سیستم بانکی جهان از میان می رود و حداکثر شش ماه طول می کشد که تمام دنیای سرمایه داری و دنیای غیرسرمایه داری و از جمله خود ایران، اقتصادش از بین می رود. بعد از آن هم به احتمال قریب به یقین، دیگر اقتصادی باقی نمی ماند و کل جهان هم از میان می رود، امید است که با اجرای همین یک حکم عزیز اسلامی دیگر دنیایی وجود نداشته باشد که مشکلی ایجاد کند. در ایران و عربستان و ترکیه هم وقتی ربا حرام شود، اول از همه سپاه و بسیج که بقای آنها متکی به پول بهره بانکی است، از میان می روند، بنا براین کل حکومت ایران هم از میان می رود. عربستان و قطر و امارات و ترکیه و چین و ژاپن و هند و سایر کشورهای اسلامی هم که اقتصادشان متکی به بهره است، آنها هم سقوط می کنند و طبیعتا اگر ایران و اسرائیل و عربستان و امارات و قطر سقوط کنند، دنیای سرمایه داری و چین و هند هم سقوط کنند، اصلا دیگر آدمی زنده نمی ماند که مشکلی بسازد، برای همین اصلا لازم نیست همه احکام اسلامی را اجرا کنیم، همین که دو سه تا از این احکام را اجرا کنیم، کل جهان از میان می رود.
دوم، یکی دیگر از احکام اسلامی که اجرای آن لازم است، مجازات دزد و دروغگوست، تمام منابع دینی گفته اند که دروغگو دشمن خداست و دزد اموال مردم هم خائن است. فرض کنید که قرار باشد دزدها و دروغگوها را برای اجرای احکام اسلامی مجازات کنیم، اصلا دروغ ممنوع شود. به محض اینکه دروغ ممنوع شود، اول از همه جمهوری اسلامی، عربستان و کل کشورهای اسلامی از بین می روند، شما فکرش را بکنید یک درصد احتمال دارد که دروغ ممنوع شود و جمهوری اسلامی باقی بماند؟ نه فقط کل جمهوری اسلامی، بلکه کل سیستم رسانه ای جهان و حکومت ها که اساس شان دروغ است، همه از میان می روند، وقتی هم که آنها از میان بروند، فقط می مانند یک گروه معدود از مردمی که در اروپا و آمریکا و چند کشور اسلامی دروغ نمی گویند که آنها هم حتما جزو کفار هستند و باید آنها را از میان برد، یعنی بشر به هر حال یا دروغگوست یا کلا دین را قبول ندارد که در این حالت هر دو باید از میان بروند. و وقتی انسانی روی کره زمین باقی نماند، دیگر مشکلی باقی نمی ماند، می ماند تعدادی پلنگ و شیر و سگ و گربه و موش و پاندا و بز و بوقلمون که با از بین رفتن بشر یک زندگی باحال را ادامه می دهند و هیچ مشکلی در جهان باقی نمی ماند.
سوم، یکی از مهم ترین احکام اسلامی جنگ مسلمین با کفار است. کفار هم در حال حاضر دو دسته اند، کفارمسلمان و کفار غیرمسلمان. کفار غیرمسلمان که کلا شامل مسیحیان و یهودیان و بودایی ها و زرتشتیان و کسانی می شوند که حتی به ادیان الهی هم اعتقاد ندارند. یعنی کلا همه جوامع و افرادغیرمسلمان. البته مسلمان ها هم که حق اهلبیت را خوردند و دو تا لیوان آب هم روش که آنها هم باید نابود شوند. یعنی کلا از این هفت میلیارد جمعیت جهان، ۱۳۰ میلیون نفر شیعه هستند که باید زنده بمانند، و دنیایی بدون کفر داشته باشیم. شیعیان هم که به موجب افکار برادرانی مثل آقای بوشهری و مصباح، بخش اعظم شان اصولا به ولایت آقای خامنه ای اعتقاد ندارند که این تعداد حداقل ۱۲۴ میلیون نفر از شیعیان را شامل می شوند. از هاشمی و سروش بگیر، تا لیلا فروهر و گوگوش که همه شان شیعه هستند و آقای مصباح یزدی تا حالا ششصد بار حکم قتل شان را صادر کرده. با این اندیشه داهیانه، جهان در معرض جنگ قرار می گیرد، یا این شش میلیون نفر موفق می شوند آن هفت میلیون نفر را از بین ببرند که تازه اول دعوا خواهد بود، یا آن هفت میلیارد این شش میلیون را از بین می برند که بخش مهمی از مشکل بشر حل خواهد شد.
نتیجه اخلاقی: مشکل بشر وقتی حل می شود که بشری وجود نداشته باشد