ارتباط دولت احمدی نژاد با سیا و موسا

حسین علیزاده
حسین علیزاده

احمدی نژاد از نوادر سیاستمدارانی که حتی اعضای کابینه اش (از دانش جعفری گرفته تا پورمحمدی، محسنی اژه ای، مصحفی و بسیاری دیگر) وی را به شدیدترین وجه نواخته اند. اما متصف کردن دولت احمدی نژاد به اینکه از سرویس های اطلاعاتی خارجی دستور می گرفته، اتهامی است نه از جنس اتهام به فساد مالی، فساد اخلاقی، سوء مدیریت و امثال آن بلکه اتهامی است از نوع اتهام امنیتی و ارتباط با «دشمن» که خامنه ای همواره از آن پرهیز داده است.

شگفت تر اینکه این ادعا نه از زبان فردی عادی بلکه از زبان بلندپایه ترین مسئول امنیتی یک کشور یعنی حجت الاسلام مصلحی، وزیر اطلاعات دولت دهم، ابراز شده است.

مصلحی به مناسبت فرا رسیدن راهپیمایی دولتی نهم دی، در حالی که فتنه ۸۸ را به باد انتقاد گرفته بود، تعریضی هم به “زاویه گرفتن” احمدی نژاد از خامنه ای در دو سال پایانی ریاستش زد و آن را متاثر از خط دهی سرویس های جاسوسی خارجی دانست و گفت: “ما در همانجا دست سرویس‌های اطلاعاتی را خالی نمی‌بینیم.”

‌وی سپس در تشریح شگردی که این سازمان هایی جاسوسی برای نفوذ در دولت احمدی نژاد بکار بستند، توضیح داد که آن ها اول فردی را آلوده به کار خطایی می کنند و پس از گرفتن آتو، از وی تقاضای همکاری دارند. وی این مدل را در دولت احمدی نژاد شناسایی کرده و گفت: “امروز سرویس‌های اطلاعاتی فرد مورد نظر را شناسایی می‌کنند و برای او مشکلی ایجاد می‌کنند و بر اساس آن مشکل از فرد می‌خواهند که با آنها همکاری کند.”

وی در اشاره ای روشن به اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر احمدی نژاد، مثال روشنی را دال بر خط گرفتن وی از سرویس های خارجی زد و چنین توضیح داد: “به طور مثال به مسئول دفتر یک شخصی می‌گویند که اجازه ندهید که افراد قدرتمند در این حوزه به کار گرفته شوند؛ لذا این دقیقاً به معنای جلوگیری از پیشرفت است.”

فارغ از اینکه چنین سخنی چقدر با واقعیت سازگاری دارد، صدق یا کذب سخن مصلحی، دارای تالی فاسد برای نظام جمهوری اسلامی است. از یاد نباید برد که این سخنان از زبان کسی گفته شده که:

 

تالی فاسدهایی سخنان مصلحی برای نظام جمهوری اسلامی

۱) اگر سخنان مصلحی گزاره صادق باشد، آنگاه

الف: آیا امریکا هیچ غلطی نتوانسته بکند؟

گو اینکه مصلحی نامی از سرویس های اطلاعاتی که به دولت دهم خط می دادند، نبرده ولی می توان حدس زد اشاره او به سرویس های جاسوسی امریکا، انگلیس، اسرائیل یا همه آن هاست.

اگر اشاره او به سازمان جاسوسی امریکا باشد که توانسته در کابینه یک کشور متخاصم نفوذ کرده و فرد یا افرادی را تحت فرمان خود درآورده تا منویات خود را از آن طریق اعمال کند، آیا جمهوری اسلامی می تواند مدعی باشد که امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند؟

ب: مشایی غیر احمدی نژاد است؟

اگر اشاره مصلحی را اشاره روشن به مشایی بدانیم که در ادبیات حامیان رهبر او را سر سلسله “حلقه انحرافی” توصیف می کردند، چگونه می توان بین احمدی نژاد و یار غارش (مشایی) فاصله انداخت وقتی احمدی نژاد در لحظه ثبت نام مشایی برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، دست او را بالا برد و گفت: “احمدی نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی نژاد”. مگر احمدی نژاد، مشایی را به عنوان معاون اول خود برنگزیده بود؟

پس اگر مصلحی به عنوان معتمد رهبر، مشایی را مرتبط با سازمان های جاسوسی می داند، ناگزیر احمدی نژاد را هم باید مرتبط با سرویس های خارجی بداند به ویژه اینکه حتماً مصلحی ادله خود را مبنی بر ارتباط داشتن مشایی با سرویس هایی خارجی به اطلاع احمدی نژاد رسانده و او آگاهانه دست مشایی را در کابینه بازگذاشته بود.

ج: آیا رهبر بصیر است؟

 گو اینکه محرز است احمدی نژاد هرگز در حمایت از مشایی کوتاهی نکرد و جاسوس بودن مشایی را برنتافته بود، اما نقش نظارتی رهبر (بخوانید بصیرت رهبر) به کجا می رود وقتی مجتهدی در نقش وزیر اطلاعات به او اطلاع رسانی کرده که سرویس هایی جاسوسی در درون کابینه فعال مایشاء هستند. چرا خامنه ای به رغم بیم و هراسی که از دشمنان دارد، اعتباری برای سخن وزیر اطلاعات (و یک روحانی مجتهد) قائل نشد که هیچ؛ پس از پایان دوره ریاست جمهوری اش، احمدی نژاد را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآورده است. آیا این ترجمان بی بصیرتی رهبر نیست؟

۲) اگر سخنان مصلحی گزاره ای کاذب باشد و فرض را بر این بگیریم که او به عنوان (روحانی مجتهد) انتساب ناروا و سخن دروغ به مردم گزارش داده، تالی فاسدهای دیگری گریبان جمهوری اسلامی را می گیرد که از جمله عبارتند از اینکه:

کافی است به یکی از استدلال های مصلحی در همین سخنرانی به مناسبت راهپیمایی دولتی نهم دی توجه کنیم که مدعی است فتنه ۸۸، ریشه در خارج داشته او نقل می کند که: “ما در مقابله با فتنه سال ۸۸، دفتر یکی از سران فتنه را گرفتیم که در آن جزوه‌ای پیدا کردیم که بسیار قابل توجه بود و سیر اتفاقاتی که افتاده بود در آن جزوه وجود داشت و تا یک سال پس از آن نیز حتی پیش‌بینی شده بود؛ بنده آن را به یکی از بزرگان نظام تحویل دادم که آن فرد گفت ادبیات این جزوه همانند ادبیات حزب توده است.”

وی در جایی دیگر موسوی و کروبی را مفسد فی الارض و مستحق اعدام دانسته و گفته بود: “جرم سران فتنه کاملا مشهود و مشخص است. آنها به جرم مفسد فی الارض باید اعدام شوند، اما بنا به رافت و عطوفت نظام حق نفس کشیدن دارند.”

 

نتیجه: رهبری با کارگزاران فاسد

ولی فقیه در نظام حکومتی جمهوری اسلامی، مقامی است در موقعیت تصمیم گیری حساس در حوزه های بسیار سرنوشت ساز.

بنا به تعریف علمی، “تصمیم‌گیری فرایندی ذهنی مبتنی بر شناختی است که به انتخاب یک اقدام در میان اقدامات جایگزین می‌انجامد”. بدیهی است در چنین فرایندی، دریافت اطلاعات درست شرط نخست پردازش تصمیم درست است.

حال اگر میان دو کارگزار ارشد نظام یعنی احمدی نژاد و مصلحی که هر کدامشان “داده”هایی را به رهبر منتقل می کردند، هر دو یا یکی شان فاسد و دروغگو بودند، قطعا می توان نتیجه گرفت که فرایند تصمیم گیری رهبر، فرایندی معیوب بود.

حال اگر فساد در امثال مصلحی و احمدی نژاد را به دیگر کارگزاران معتمد رهبر تسری دهیم، فرایند تصمیم های معیوب رهبر به شدت افزایش می یابد. نتیجه اینکه خامنه ای به دلیل روحیه سفله پروری خود، گرفتار در کارگزارانی فاسد است که خروجی تصمیم های او نیز چیزی جز تصمیم های نادرست نخواهد بود.