ماسیمو ورونزه
تصورش را بکنید که فقط کافی بود آیت الله خمینی به کشور ما می آمد و تاریخ ناگهان تغییر می کرد. از بین بردن آیت الله خمینی آسان بود، گمان می کنید چه کسی آن را غیر ممکن کرد؟ اگر چنین می شد دیگر نه انقلاب اسلامی در کار بود و نه حکومت آیت الله ها و نه احمدی نژاد. اما برعکس، چنین اتفاقی نیافتاد. رسیدن به این نتیجه کار سختی نیست. فقط کافی است که مرکز مطالعات ایران، اسناد ساواک، پلیس مخفی شاه را منتشر کند.
همه چیز در سال 1978 آغاز و در همان سال به پایان رسید: شاه، آیت الله خمینی را تبعید کرد و او را به نوفل لوشاتو در حومه پاریس فرستاد و دولت فرانسه مسئول مراقبت از او شد. آیت الله خمینی به نظر یک پیرمرد از کار افتاده می آمد، اما چنین نبود؛ او به لطف ده ها هزار نوار کاست که از تبعیدگاهش به ایران حمل می شد، جنگ مقدس را بین متعصبینی چون احمدی نژاد تبلیغ کرد.
به چشم فرانسویان، او مردی خطرناک بود و فرانسه تغییر عقیده داد. سرویس های اطلاعاتی فرانسه برای جلوگیری از سقوط محمدرضا پهلوی و سرایت بنیادگرایی به نقاط دیگر جهان، تصمیم به از بین بردن آیت الله خمینی گرفتند. درست است، اما در کجا باید نقشه شان را اجرا می کردند؟ در فرانسه حتی نمی شد از این موضوع صحبت کرد، واکنش به این اقدام وحشتناک بود. در همین زمان بود که رئیس پلیس مخفی فرانسه، کنت الکساندر دومارانش، نقشه جدیدی طرح کرد؛ او به تیمسار ناصر مقدم، رئیس ساواک وقت، نوشت: «خمینی را به ایتالیا می فرستیم. فقط کافی است که او را متقاعد بکنیم که به رم، جایی که از بین بردنش خیلی آسان تر است برود، چون موقعیت در ایتالیا آنقدر آشفته است که هیچ کس قضیه را تفتیش نخواهد کرد».
موضوع این نیست که در ایتالیا، همه گناهکار بودند. در آن سال ها دست هیچ کس به بریگاد سرخ نمی رسید، مافیا کاملا مخفی بود و قاتلین به سزای اعمالشان نمی رسیدند. ایتالیا مکانی ایده آل برای کشتن و متواری شدن، بود. اما در میانه راه سرو کله دشمنی ناگهانی پیدا شد: حزب کمونیست ایتالیا.
تیمسار ایرانی به دومارانش می نویسد: “درست است که ایتالیا دستخوش هرج و مرج است، اما کمونیست ها در آن کشور حکومت می کنند و با توجه به حمایت آنها از آیت الله خمینی و طرفدارانش، از بین بردن وی ممکن است نتیجه عکس بدهد و از او یک شهید بسازد”. در نتیجه این پیشنهاد ملغی شد و تیمسار مقدم به شاه گفت که بهتر است آیت الله خمینی را به آمریکا بفرستد. او به شاه گفت: “اگر آیت الله خمینی به آمریکا برود، ما بهتر می توانیم کنترلش کنیم، او بدون طرفداران اروپایی اش مثل ماهی است که از تنگ بیرون افتاده باشد”.
چند ماه بعد، آیت الله خمینی به ایران بازگشت، انقلاب اسلامی آغاز شد، جهان به راهی دیگر رفت که هنوز هم نمی تواند از آن راه خارج شود. درست است، به کمونیست ها اعتماد کنید.
منبع: ایل جورناله 6 فوریه