جئوف پور
هیچ چیز بیشتر از یک فیلم مستند ضد ایرانی و اضطراب آور از ایران اتمی مثل ایرانیوم، نمی توانست مردم اوتاوا را در یک روز سرد ماه فوریه، بیشتر از این منجمد کند. در این فیلم تهدید اسلام اتمی به تصویر کشیده شده بود.
ایرانیوم به تهیه کنندگی بنیاد کلاریون، که سازمان غیر انتفاعی است و توسط یک اسرائیلی- کانادایی به نام رافائل شور تاسیس شده است و به کارگرانی الکس تریمن، در هفته ای که گذشت بعد از اینکه دو بار اکران آن منتفی شد، به سینما های اوتاوا رسید. بار اول به دلیل دخالت سفارت ایران و بار دوم به دنبال دونامه مشکوک که به آرشیو کتابخانه ملی کانادا رسیده بود، لغو شد.
عجیب نبود که اکران روز شنبه سینما با انبوه جمعیت مواجه شد زیرا این ترکیبی بود از جنجال ها، ترس و سرمایی که گرمای داخل سالن هر کسی را به داخل آن می کشاند.
این فیلم که در ده سینمای آمریکا اکران شده است این فکر را القا می کند که اگر حکومت جمهوری اسلامی ایران بزودی سقوط نکند، با لجاجت برنامه های اتمی اش را پیش می برد و طی یک سلسله وقایع به نتیجه می رسد. در این فیلم درمورد تهدید “امواج الکترومغناطیسی ” صحبت شده است که دستگاهی است که قادر است فضای پیرامون آمریکا را در بربگیرد و آمریکا را نابود کند.
این فیلم که می شود نام آن را جیمز باند در مقابل آیت الله های بنیادگرا گذاشت، به چند مورد پرداخته است: اول، حکومت اسلامگرای تندروی ایران، ضد آمریکا و ضد اسرائیل است، که دراین مورد بحثی نیست. دوم، اصرار دارد که از برنامه های اتمی اش دست نکشد، که در این مورد هم بحثی نیست. سوم، شهادت طلبی یکی از مبانی مهم بنیادگرایی اسلامی است. چهارم، تنها نتیجه ای که از سه مورد بالا می توان گرفت این است که ما محکوم به نابودی هستیم مگر اینکه این تهدید را از بین ببریم.
اما چیزی که در این فیلم جالب است، آن چیزی نیست که قصد گفتنش را دارد: آنچه جالب است پیام فیلم مبنی بر تشویق به ترس است. هیچ تبلیغی بهتر از واکنش سفارت ایران در مورد فیلم نبود. اینکه کسی فیلمی درباره یک حکومت دیکتاتور و خطرناک و بی منطق بسازد و نمایندگان همان حکومت با قلدری جلوی اکران فیلم را بگیرند، یک موفقیت بزرگ محسوب می شود.
من قضاوت در مورد کیفیت ساخت مستند ایرانیوم را به خود شما واگذار می کنم اما از این خوشحالم که اگر اخبار مربوط به فیلم را در اینترنت جستجو کنید، کلمه “اوتاوا” را در کنار “آزادی بیان” و “ایران”، “بنیادگرایی اسلامی” و “امواج الکترو مغناطیس” پیدا می کنید. من به این موضوع یک اقدام جالب در یک شهر سرد، سرد می گویم.
استار، 12 فوریه