چرا باید به ایران روحانی اعتماد کنیم؟

هافینگتون پست
هافینگتون پست

» تحلیل هافینگتون پست

ماسیمو بری

پس از پیش‌توافقی که در لوزان درخصوص برنامه اتمی ایران انجام شد، شاهد آن بودیم که دیپلمات های بین المللی بالاخره نقش مهمی در یافت یک راه حل مسالمت آمیز ایفا کردند. با این حال، همچنین شاهد آن بودیم که اکثریت آنان دیدگاه استراتژیک درستی برای تعریف اولویت های اصلی غرب، ازجمله اولویت های امنیتی، و گفتگو با کشوری که از تاریخ و حقوق خود می گوید نداشتند.

شرایطی که امروز شاهد آن هستیم، شرایطی مملو از تهدید، نا امنی، و جنگ ستیزی است: حملات تروریستی در فرانسه و تونس به ما نشان داد که تجربه و موضع‌گیری‌های ما که برپایه عدالت، تساوی، آزادی و مدارا استوار شده به شدت آسیب‌پذیر است.

واکنش صحیح در چنین شرایط پیچیده ای کار ساده ای نیست، ولی به عقیده من لازم است که یک تحول ریشه ای در سیاست بین‌المللی ایجاد شود. دو اولویت دراین زمینه قابل تأمل است: اولین اولویت این است که سازمان های بین المللی، به ویژه سازمان ملل، اقتدار واقعی خود را به دست آورند؛ اولویت دوم این است که از راه گفتمان و دیپلماسی منحرف نشویم.

زمانی که این فرصت را پیدا کردم تا برای اولین بار در ژانویه ۲۰۱۴ از ایران دیدن کنم و در نشست با وزرای دولت حسن روحانی و رؤسای نهادهای حکومتی حضور یابم، از وخامت وضعیت در خاورمیانه و تمایل جدی دو طرف برای رسیدن به توافق اتمی مطلع شدم. ایران کشوری است که درگیر تناقضات داخلی بسیار است و درواقع این فرهنگ بوده که اعضای جامعه اش را به یکدیگر متصل کرده و به عنوان ابزاری برای ایجاد رابطه با جهان و همبستگی بین المللی مورد استفاده قرار گرفته. در این کشور که طی سال‌های طولانی “انزوا” در سطح بین المللی را متحمل شده، همواره زنان و مردانی که دستی در فرهنگ داشته اند، تلاش کرده اند تا گفتگو با شرق و غرب را زنده و پویا نگاه دارند. درخلال این نشست ها، تا دیروقت درخصوص این موضوع به مباحثه می پرداختم که چه نکاتی را باید برای داشتن تفاهم سیاسی و همکاری فرهنگی مد نظر قرار داد: چگونه می توان شرایطی را ایجاد کرد که محققان و جوانان جویای علم کشورهایمان بتوانند یکدیگر را بشناسند و با یکدیگر در حوزه های مختلف فرهنگی گام بردارند.

با توجه به اینکه زمان کمی دراختیار داشتیم، به نظرم می آمد که سران ایرانی درحال دیکته کردن خواست خود هستند و قصد دارند نقش اصلی را در تعریف سیاست ها طی سال های آتی ایفا کنند. در جلسات خصوصی نیز این احساس را داشتم که زنان و مردان می خواستند به وضوح نشان دهند که از “نماینده خدا” حرف شنوی ندارند و اینکه فرهنگ و تاریخ شان به اندازه فرهنگ و تاریخ ما حائزاهمیت است.

در همین راستا، شاهد بودیم که شادمانی مردم از پیش‌توافق لوزان که امید همکاری با ایالات متحده را می داد تا چه حد چشمگیر بود. دورنمای ایجاد صلح با جامعه بین المللی در دیدگان مردم که به خیابان های تهران ریختند موج می زد. پس از ۳۰ سال تحریم که درواقع مانعی برای هرگونه گفتمان بود، و پس از این همه سال گزینه های ضد و نقیض، اکنون باید از توافق دفاع کنیم و فضای اطمینان میان ایران و جامعه بین المللی را هموار سازیم.

ایران می تواند نقش مهمی در سناریوی خاورمیانه ایفا کند: تاریخ این کشور، هویت فرهنگی برجسته آن، و گزینه هایی که تاکنون توسط رییس جمهور روحانی اتخاذ شده می توانند اساس یک دیپلماسی مؤثر را که توانایی شناسایی راه های سازش سیاسی میان عوامل نژادی و مذهبی مختلف را داشته باشد ایجاد کنند.

به نظر می رسد که دیپلماسی غربی کم کم درحال پی بردن به پیچیدگی وضعیت کنونی است: حضور داعش در سوریه و عراق نقطه قوتی برای شورشیان اسلام گرا در آنسوی مرزهای خاورمیانه است که تأثیر آن را تاکنون بر چندین کشور آفریقایی نیز دیده ایم.

اینها همه دلایلی است که نشان می دهد رسیدن به یک توافق و ایجاد تحولات ریشه ای غیرقابل چشم پوشی است. به همین دلیل گام بعدی متقاعد ساختن اسراییل بر لزوم مشارکت در این راستاست که به واقع به نفع آنها و کل جامعه بین المللی نیز خواهد بود.

اگر می خواهیم که ایران دولت اسراییل را به رسمیت بشناسد، لازم است که اسراییل نیز دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد. اکنون زمان آن است که بدگمانی‌ها را کنار بگذاریم و دوران جدیدی را برای گفتمان، اطمینان، و احترام متقابل ایجاد کنیم. برای این کار، به یک تلاش فرهنگی اساسی و تحول دیدگاه‌ها و نقطه نظرات نیاز داریم.

منبع: هافینگتون پست، ۶ ژوئن ۲۰۱۵