خبر روز پنج شنبه بنگاه خبری آسوشیتد پرس در ادامه سلسله اخباری است که در طی چند هفته اخیر نشان از افزایش فشارها بر کشورمان دارد. بر اساس این خبر دولت چین پیرو اطلاعاتی که توسط سازمان بین المللی انرژی هسته ای در اختیارش قرار گرفته، ناچار به افشای اسنادی نزد سازمان شده است که قطعا عواقب خوشی برای ما نخواهد داشت. اگر چه این خبر بدون فوت وقت از طرف سخنگوی وزارت خارجه چین تکذیب شد، به طور حتم در همین مدت کوتاه، تاثیر خود را در فضای جهانی گذاشته است.
این خبر به همراه اخباری که در زیر می آید، معنای بیشتری پیدا می کند.
1- استعفای ژنرال فاولن به همراه موضع گیری های سران نظامی آمریکایی مستقر در عراق، در مورد تشدید دخالت های ایران در افزایش درگیری های عراق، از اولین علامت ها بود.
2- در همین ارتباط شاهد بودیم که با افزایش فعالیت های هواداران صدر در بصره و بغداد، بلافاصله انگشت های اتهام به سوی ایران چرخانده شد. نقطه اوج این اتهام زنی ها از سوی شخص جرج بوش بود.
3- درخواست اعضای دموکرات کنگره آمریکا در مورد تحریم بانک مرکزی و به دنبال آن فعالیت وزارت خزانه داری آمریکا جهت فشار به بانک های بین المللی، برای کاهش روابط خود با بانک مرکزی ایران، بیانگر رشد تنش بیشتر در روابط خصمانه بین ایران و آمریکا است.
4- بیانات اخیر رئیس سیا در باره تلاش ایران برای تولید جنگ افزارهای هسته ای را به نوعی می توان پس گرفتن اعلامیه سازمان های اطلاعاتی آمریکا ارزیابی کرد.
5- موضع اخیر نماینده روسیه در سازمان ملل برای بازگشت ایران به میز مذاکره و در پی آن گمانه زنی یک ژنرال روسی در مورد احتمال حمله آمریکا به ایران، نشان از وجود یافته هایی خطرناک در میان سران همسایه شمالی دارد.
6- فضا سازی روانی رسانه های جهانی در تشدید برداشتی نه چندان دوستانه از ایران مؤثر بوده است. گزارش لوموند در مورد ادامه فعالیت های هسته ای نظامی ایران، از جمله این موارد است. یا نظرسنجی میزان محبوبیت کشورها در میان ملل جهان، که متاسفانه با نتایج بسیار بدی برای ما به همراه بوده و در نهایت گزارش بوستون گلاب از ارزیابی مردم آمریکا نسبت به ایران به عنوان دشمن درجه یک خود حتی قبل از عراق،کشوری که در آن می جنگند، در همین چهار چوب قابل بررسی است.
بنا بر شواهد فوق، افزایش مخاطرات در عرصه روابط جهانی کاملا قابل درک و فهم است. آن چه که نباید از نظر دور داشته شود علت این تغییر شرایط است. چرا جو نسبتا آرامی که بعد از انتشار گزارش “ نای ” بر فضای روابط تنش آلود کشورهای قدرتمند جهان با ایران، در مورد فعالیت های اتمی، سایه افکنده بود، به آهستگی به نقطه اولیه باز می گردد؟
به نظر می آید تزلزل بیشتر موقعیت ایران در عرصه جهانی مهم ترین عامل تشدید وخامت اوضاع است. نشانه هایی نظیر قرار گرفتن امضای رهبران عراق زیر بیانیه ای که ایران را اشغالگر جزایر سه گانه ارزیابی می کند، به ویژه بعد از سفر احمدی نژاد به این کشور،خالی از اهمیت نیست. جالب تر این که به رغم حضور متکی در نشست سران عرب در دمشق، بار دیگر توسط تمامی اعضای شرکت کننده در کنفرانس از ایران خواسته می شود تا به اشغال جزایر مورد ادعای امارات پایان دهد. حتی شخص قذافی دوست روزهای دور و نزدیک جمهوری اسلامی، به این اعلامیه رای مثبت داده، از ایران و امارات می خواهد به دادگاه لاهه مراجعه کنند.
افزایش چنین خطراتی برای کشورمان مولود عوامل متعددی است. صدور پی در پی قطعنامه های شورای امنیت، نحوه رویکرد ایران به مشکلات منطقه ای و پاسخ ایران به درخواست های جامعه جهانی از جمله این علل است. اما آن چه که نباید فراموش شود سیاست داخلی حکومت ایران است.
آخرین اتفاق داخلی مهمی که باعث حلب توجه جهان نسبت به کشورمان شد، انتخابات مجلس بود. رویدادی که می توانست پیام های بسیار روشنی در جهت تغییر روش ایران برای بهبود روابط خود با جامعه جهانی به همراه داشته باشد. اما دریغ و افسوس که در این زمینه، حاصلی دیگر داشت. هر چند که دلسوزان جامعه تلاش زیادی را جهت برگزاری هر چه بهتر این انتخابات به خرج دادند، ارکان قدرت موانعی جدی جهت جلوگیری از به ثمر نشستن این کوشش ها به وجود آوردند.
از نتایج حاصل از این انتخابات دو پیام واضح به جهان مخابره شد. اول این که فاصله دولت و ملت در حال افزایش است. این امر می تواند دندان طمع دشمنان این مرز و بوم را تیزتر کند. مطلب دوم، که اهمیت بیشتری دارد، اصرار بر ادامه سیاست های گذشته از سوی مسئولین بالای نظام است. رد صلاحیت های گسترده کسانی که ممکن بود تمایلی به ادامه سیاست های قبلی نداشته باشند و تاکید بر گزینش افرادی که بیشترین هماهنگی را با دولت نهم داشته باشند، حداقل دو دلیل روشن برای همه جهان است تا دریابند، که فعلا در بر همان پاشنه قبلی می چرخد.
اگر دولت بخواهد هم چنان بر روش های گذشته اصرار ورزیده، در عرصه داخلی وخارجی خریدار حرف کسی نباشد، احتمال دارد فردا چین حتی زحمت تکذیب خبرهای بعدی را هم به خود ندهد. آن روز دیگر خیلی دیر شده است. باید بدانیم زود دیر می شود.